یادداشت عباس عبدی درباره بازداشت روح الله زم: ریشه تقاضای دروغ
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
۱- دستگیری مدیر آمدنیوز نهتنها یک اتفاق خوب است، بلکه میتواند و ظرفیت آن را دارد که به بهبود فضای مجازی کمک کند.
هر چند ظرفیتهای دیگری نیز دارد از جمله اینکه به درک نادرست از مشکلات این فضا منجر شود. به عبارت دیگر غرق شدن در دستیابی به این موفقیت میتواند موجب بیتوجهی به ریشه اصلی شکلگیری چنین رسانههای تخریبی شود و اگر به این ریشهها بیتوجهی شود دیر یا زود با آمدنیوزهای گوناگون مواجه خواهیم شد و هنوز هم هستیم.
شکلگیری چنین ضد رسانههایی را نمیتوان فقط به توطئه خارجیها تقلیل داد. هر چند و به طور قطع بیگانگان آنها را حمایت میکنند، همچنان که هر کشوری سعی میکند از مخالفان کشورهای دشمن یا رقیب خود حمایت کند. شکلگیری این ضد رسانهها محصول و نتیجه یک خلأ و یک نیاز است؛خلأ اعتبار رسانههای رسمی و نیاز به دانستن اخبار و اطلاعات. ترکیب این دو عامل موجب شکلگیری عرضه و تولید فیکنیوزها میشود. تا هنگامی که این نیاز در داخل کشور و از طریق رسانههای رسمی تامین نشود، شاهد شکلگیری چنین پدیدههایی خواهیم بود.
اینکه یک نفر بدون هیچ گونه تخصص و تعهد حرفهای و رسانهای بتواند کانالی با بیش از یک میلیون بازدیدکننده ایجاد کند، بیش از آنکه معرف توانایی او باشد، نشانه ضعف مفرط نهاد رسانه رسمی در داخل کشور است که به این سرعت میدان را در رقابت با چنین ضدرسانهای واگذار میکند.
۲- در یک ویدیو از فرد دستگیر شده دیدم که به راحتی خود را مدافع آزادی، دموکراسی و پیشرفت و حتی صدای منحصربهفرد این مقولات معرفی میکرد. مساله ما پرداختن به ادعای مبتذل مذکور نیست.
مساله فضای مخالفان نظام است که کسی با چنین سابقهای و رفتاری میتواند خود را منادی چنین ارزشها و اهدافی معرفی کند. خیلی صریح و روشن باید تاکید کرد که هیچگونه آزادی، دموکراسی و پیشرفت در جریانهایی که حیات آنان در امنیتی بودن فضا است، وجود ندارد.
کسانی که میکوشند در زمین و فضای امنیتی و غیرشفاف خود را پنهان کنند، خطرناکترین عناصر برای هر گونه تحول مثبتی هستند. کسانی که بیهیچ دلیل و منطقی از فضای سیاسی داخل کشور بریده و به دیگران پناه میبرند، هیچ کمکی به فرآیند تحول مثبت سیاسی نمیکنند.
هر اقدامی که مبتنی بر فعالیتهای امنیتی و غیرشفاف و غیرقانونی باشد، دیر یا زود دچار مشکل میشود. بهترین فرزندان این کشور که چریک شدند و با حداکثر ایثار و از جانگذشتگی وارد فعالیت چریکی شدند، نتیجه اقداماتشان را دیدند که جز پشیمانی چیز دیگری نبود. وای به آینده و نتیجه رفتاری کسانی که جز برای شهرت و کسب پول، وارد این ماجراجوییها نشدهاند.
۳- یکی از مسائل مهم که در جریان مدیر آمدنیوز برای هر کس مهم است تحت حمایت بودن او از سوی کشورهای غربی است. کسی با پناه دادن به پناهندگان مخالف نیست و آن عملی انسانی است، ولی اقدامات وی در هیچ چارچوب قابل قبول اخلاقی و حقوقی نمیگنجید و با هیچ معیاری، مصداقی از آزادیخواهی و اخلاقی محسوب نمیشد، سهل است که ضد آن بود. اگر یک نفر تبعه غرب با این نوع رفتار در ایران باشد چه فشارها که برای تحویل گرفتن او نخواهد شد. کافی است به فشارهای وارده علیه مدیر ویکیلیکس و افراد مشابه آنان نگاه کنیم که حتی اخبار دروغ را منتشر نکردهاند، بلکه فقط اسناد محرمانه غربیها را منتشر کردهاند.
اگر یک نفر مثل مدیر آمدنیوز در ایران یا چین باشد و علیه کشورهای غربی خبرپراکنی دروغ کند، چه داد و فریادهایی که راه نمیافتد. ولی آنان به راحتی چنین فردی با این عملکرد را تحت حمایت خود قرار میدهند. این حد از دوگانگی و تضاد، ویرانگر همه شعارهای دیگری است که میدهند.
۴- نکته دیگری که درباره این فرد باید گفت، انتساب خانوادگی است. البته فرزندان مقامات و مسوولان، همچنین مردم عادی به همان اندازه که نباید از رانت پدر و خانواده بهرهمند شوند، نباید هم مجبور به تبعیت از عقاید و افکار آنان باشند و نوعی از استقلال فردی را باید داشته باشند.
همچنین تعلقات خانوادگی و احساس مادری یا پدری نسبت به فرزند را نیز میتوان درک کرد. ولی معقول و پذیرفتنی نیست که همزمان از دو منبع متناقض تغذیه کرد. اگر کسی میخواهد در این ساختار باشد از آن حمایت کند یا بهرهمند از آن باشد، در این صورت مرزبندی او با چنین افرادی حتی اگر از خانوادهاش هم باشد، امری ضروری است. مرزبندی روشن میان امر سیاست و خانواده از هر نظر لازم و ضروری است.
اگر فرزندان افراد دیگر چنین رفتاری کنند چگونه واکنشی نسبت به آنان خواهیم داشت؟ کمابیش همین نوع واکنش را باید نسبت به منسوبین خود نیز داشت. این مشکل یعنی جانشین شدن روابط خانوادگی به جای اصول سیاسی، مسالهای است که اکنون جامعه ایران در بسیاری از حوزهها با آن مواجه شده است.
۱- دستگیری مدیر آمدنیوز نهتنها یک اتفاق خوب است، بلکه میتواند و ظرفیت آن را دارد که به بهبود فضای مجازی کمک کند.
هر چند ظرفیتهای دیگری نیز دارد از جمله اینکه به درک نادرست از مشکلات این فضا منجر شود. به عبارت دیگر غرق شدن در دستیابی به این موفقیت میتواند موجب بیتوجهی به ریشه اصلی شکلگیری چنین رسانههای تخریبی شود و اگر به این ریشهها بیتوجهی شود دیر یا زود با آمدنیوزهای گوناگون مواجه خواهیم شد و هنوز هم هستیم.
شکلگیری چنین ضد رسانههایی را نمیتوان فقط به توطئه خارجیها تقلیل داد. هر چند و به طور قطع بیگانگان آنها را حمایت میکنند، همچنان که هر کشوری سعی میکند از مخالفان کشورهای دشمن یا رقیب خود حمایت کند. شکلگیری این ضد رسانهها محصول و نتیجه یک خلأ و یک نیاز است؛خلأ اعتبار رسانههای رسمی و نیاز به دانستن اخبار و اطلاعات. ترکیب این دو عامل موجب شکلگیری عرضه و تولید فیکنیوزها میشود. تا هنگامی که این نیاز در داخل کشور و از طریق رسانههای رسمی تامین نشود، شاهد شکلگیری چنین پدیدههایی خواهیم بود.
اینکه یک نفر بدون هیچ گونه تخصص و تعهد حرفهای و رسانهای بتواند کانالی با بیش از یک میلیون بازدیدکننده ایجاد کند، بیش از آنکه معرف توانایی او باشد، نشانه ضعف مفرط نهاد رسانه رسمی در داخل کشور است که به این سرعت میدان را در رقابت با چنین ضدرسانهای واگذار میکند.
۲- در یک ویدیو از فرد دستگیر شده دیدم که به راحتی خود را مدافع آزادی، دموکراسی و پیشرفت و حتی صدای منحصربهفرد این مقولات معرفی میکرد. مساله ما پرداختن به ادعای مبتذل مذکور نیست.
مساله فضای مخالفان نظام است که کسی با چنین سابقهای و رفتاری میتواند خود را منادی چنین ارزشها و اهدافی معرفی کند. خیلی صریح و روشن باید تاکید کرد که هیچگونه آزادی، دموکراسی و پیشرفت در جریانهایی که حیات آنان در امنیتی بودن فضا است، وجود ندارد.
کسانی که میکوشند در زمین و فضای امنیتی و غیرشفاف خود را پنهان کنند، خطرناکترین عناصر برای هر گونه تحول مثبتی هستند. کسانی که بیهیچ دلیل و منطقی از فضای سیاسی داخل کشور بریده و به دیگران پناه میبرند، هیچ کمکی به فرآیند تحول مثبت سیاسی نمیکنند.
هر اقدامی که مبتنی بر فعالیتهای امنیتی و غیرشفاف و غیرقانونی باشد، دیر یا زود دچار مشکل میشود. بهترین فرزندان این کشور که چریک شدند و با حداکثر ایثار و از جانگذشتگی وارد فعالیت چریکی شدند، نتیجه اقداماتشان را دیدند که جز پشیمانی چیز دیگری نبود. وای به آینده و نتیجه رفتاری کسانی که جز برای شهرت و کسب پول، وارد این ماجراجوییها نشدهاند.
۳- یکی از مسائل مهم که در جریان مدیر آمدنیوز برای هر کس مهم است تحت حمایت بودن او از سوی کشورهای غربی است. کسی با پناه دادن به پناهندگان مخالف نیست و آن عملی انسانی است، ولی اقدامات وی در هیچ چارچوب قابل قبول اخلاقی و حقوقی نمیگنجید و با هیچ معیاری، مصداقی از آزادیخواهی و اخلاقی محسوب نمیشد، سهل است که ضد آن بود. اگر یک نفر تبعه غرب با این نوع رفتار در ایران باشد چه فشارها که برای تحویل گرفتن او نخواهد شد. کافی است به فشارهای وارده علیه مدیر ویکیلیکس و افراد مشابه آنان نگاه کنیم که حتی اخبار دروغ را منتشر نکردهاند، بلکه فقط اسناد محرمانه غربیها را منتشر کردهاند.
اگر یک نفر مثل مدیر آمدنیوز در ایران یا چین باشد و علیه کشورهای غربی خبرپراکنی دروغ کند، چه داد و فریادهایی که راه نمیافتد. ولی آنان به راحتی چنین فردی با این عملکرد را تحت حمایت خود قرار میدهند. این حد از دوگانگی و تضاد، ویرانگر همه شعارهای دیگری است که میدهند.
۴- نکته دیگری که درباره این فرد باید گفت، انتساب خانوادگی است. البته فرزندان مقامات و مسوولان، همچنین مردم عادی به همان اندازه که نباید از رانت پدر و خانواده بهرهمند شوند، نباید هم مجبور به تبعیت از عقاید و افکار آنان باشند و نوعی از استقلال فردی را باید داشته باشند.
همچنین تعلقات خانوادگی و احساس مادری یا پدری نسبت به فرزند را نیز میتوان درک کرد. ولی معقول و پذیرفتنی نیست که همزمان از دو منبع متناقض تغذیه کرد. اگر کسی میخواهد در این ساختار باشد از آن حمایت کند یا بهرهمند از آن باشد، در این صورت مرزبندی او با چنین افرادی حتی اگر از خانوادهاش هم باشد، امری ضروری است. مرزبندی روشن میان امر سیاست و خانواده از هر نظر لازم و ضروری است.
اگر فرزندان افراد دیگر چنین رفتاری کنند چگونه واکنشی نسبت به آنان خواهیم داشت؟ کمابیش همین نوع واکنش را باید نسبت به منسوبین خود نیز داشت. این مشکل یعنی جانشین شدن روابط خانوادگی به جای اصول سیاسی، مسالهای است که اکنون جامعه ایران در بسیاری از حوزهها با آن مواجه شده است.