نکته درباره خبر بامزه تبلیغاتی خبرگزاری دولت برای رییس دولت/ تن ظهیر الدین فاریابی در گور لرزید!
عصر ایران؛ نقدی از یک فعال رسانهای- این خبر (!) را خبرگزاری رسمی دولت دربارۀ سفر آقای ابراهیم رییسی به مناطق سیلزده بلوچستان مخابره کرده است:
«وقتی رییسی در دشتیاری دل به آب میزند/ آیتالله رییسی با پای پیاده مناطق سیلزده دشتیاری را سرکشی میکند و این نشان از عزم ایشان برای ایجاد زیرساخت در منطقه بلوچستان است».
درباره این خبر(!) چند نکته را میتوان به طعنه ذکر کرد:
۱. از آقای رییسی حتی وقتی رییس قوه قضاییه بود -که شرط لازم آن اجتهاد است- با عنوان آیتالله یاد نمیشد. احتمالا خبرگزاری دولت قصد دارد ریاست او بر مجلس خبرگان رهبری را در غیاب آقای جنتی و صادق لاریجانی محتملتر کند که یکی نامزد نشد و دیگری بین ۵ نفر پنجم. چون برای ریاست جمهوری ذکر عنوان آیتالله ضرورتی ندارد.
۲. این که سرکشی با پای پیاده نشان از عزم ایشان برای ایجاد زیر ساخت در منطقه بلوچستان دارد احتمالا به این معنی است که اگر با خودرو یا سوار بر مرکبی دیگر سرکشی میکردند از عزم ایشان برای ایجاد زیرساخت در منطقه بلوچستان نشان نداشت. رابطه پا با عزم و گل البته مشخص نیست.
۳. تنها برای رهبری عالی نظام و گاهی مراجع تقلید از ضمیر جمع استفاده میشود. در اواخر دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی هم گاهی برای او ضمیر جمع به کار میبردند ولی با روی کار آمدن سید محمد خاتمی همان «وی گفت» و «وی افزود» به کار رفت نه «ایشان گفتند» و «افزودند».
آقای رییسی که اصرار دارد به اصل انقلاب بازگردیم سال ۵۷ اگرچه در قم بوده و اگر در تهران مثل جوانان ۱۹ ساله دیگر در خیابان احتمالا شنیده که وقتی ۱۲ بهمن ۵۷ رهبر فقید انقلاب وارد سالن فرودگاه مهرآباد شد و عدهای دستبسته ایستاده بودند با خطاب و شاید عتاب گفتند به رسم طاغوت دست بسته نایستید و همین را هم کیهان تیتر کرد. خوب است به مدیر خبرگزاری دولت بگویند این روشها ضد تبلیغ است.
۴. عجالتا بلوچستان به غذا نیاز دارد یا زیر ساخت؟ تازه آن هم نه خود زیر ساخت بلکه «عزم» زیر ساخت؟ تازه نه خود عزم که نشان عزم: یعنی پای پیاده در سیل.
۵. خبر دارم فعالان بسیاری در چند گروه امدادی چند شب و روز است در منطقه در حال خدمتاند و پای در گل نکردهاند یا اگر کرده اند بالاجبار و ناگزیر بوده نه برای نشان دادن عزم ایجاد زیرساخت که برای رساندن آب و غذا و اصلا این نمایشها به چه کار میآید؟ خبرنگار مربوطه چرا از فعالیت اینان گزارش تهیه نمیکند؟ رسول خادم قهرمان ملی ایران هم گویا آنجاست. آیا او هم با پای پیاده در حال سرکشی است تا عزم زیر ساخت نشان دهد؟
۶. آیا بهتر نبود رییس جمهوری به جای پای در گل کردن عزم خود را جور دیگری نشان میداد و مثلا با نمایندگان سمنهای فعال در منطقه دیدار میکرد تا ببینند چه می خواهند؟ چرااین قدر از تشکلها و فعالان مدنی گریزاناند؟
۷. اگر یک سال دیگر باز سیل بیاید و تا آن موقع عزم ایجاد زیر ساخت به بار ننشسته باشد عزم بعدی خود را چگونه میخواهند نشان دهند؟
۸. مشکل البته از رییس جمهوری نیست. از کسانی است که با این شیوه خبر رسانی اعتماد افکار عمومی به رسانه های حکومتی و دولتی را مختل کرده اند. تا اتفاقی از این دست رخ می دهد کل تلاش شان این است که بگویند دولت در حال خدمت است و وای اگر با دولت زاویه داشته باشند. همین که آقای رییسی به منطقه رفته البته یک هفته بعد از سیل خوب است ولی این جور ستایش ها زیبنده رییس جمهوری و شخصیت کسی نیست که این چند سطر را نوشته. کمی عزت نفس بد نیست. اگر قدیمی باشد یعنی برای قبلی ها هم متن می نوشته و اگر جدیدی با روحیه جهادی و انفلابی نمیخواند.
۹. در مجلس اول و در دیدار نمایندگان با رهبر فقید انقلاب وقتی مرحوم فخرالدین حجازی نماینده اول تهران که در تهران ۴ میلیونی سال ۵۸ چند برابر نماینده اول جدید رای آورده بود سخنان مبالغه آمیزی درباره مرحوم امام به کار برد امام گفتند: من خوف این را دارم که این حرف هایی که آقای حجازی گفتند باورم بشود.
حالا هم خوف اصلی این است که خبر تملقی و چاپلوسانه به آقای رییسی خوش نشیند و تسری یابد آن هم در خبرگزاری یی که اعتبار آن زبان زد بود.
۱۰. دوستانمان نرنجند. یک بار دیگر بخوانند: با پای پیاده مناطق سیل زده دشتیاری را سرکشی می کند و این نشان از عزم ایشان برای ایجاد زیر ساخت در منطقه بلوچستان است.
اگر خوب است ادامه دهند و اگر بد است به آن که این چند سطر را نوشته بگویند خودت دل به دریا بزن و یک گزارش بنویس. کاری که در روزنامه های حرفه ای در این چند روز انجام شده و بسیار خواندنی است.
اگر قرار بر چاپلوسی است دو واحد انوری بگذرانید و در مدح رییس تان شعر بسرایید و صله هم بگیرید. شعر ظهیر الدین فاریابی هم البته به انوری نسبت داده شده که در قصیده معروف می گوید:
نُه کرسی فلک، نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند
یعنی ۹ کرسی فلک را زیر پا گذاشته تا به رکاب اسب و نه خود جناب قزل ارسلان برسد! اینها اما شعر است و نظامی گوید: در شعر مپیچ و در فن او/ که اکذب اوست احسن او ( یعنی هر چه دروغین تر زیباتر!).
جمله ای که در ابتدا نقل شد هر چه باشد خبر نیست!
نظرات بسته شده است.