اختلاف مالی، به گروگانگیری کشید/ جاسازی۲۰ گرم شیشه در خودرو فرد ربوده شده
او ادامه داد: امیر، شوهرم خودرو را متوقف کرد. مردی از پژو پیاده شد و دو مردی که سوار موتور بودند نیز به سمت ما آمدند. آنها خودشان را مأمور مبارزه با مواد مخدر معرفی کرده و به ما گفتند که گزارش شده ما مواد حمل میکنیم. شوهر من که خیالش راحت بود ما مواد نداریم به آنها اجازه داد تا خودرو را بررسی کنند. اما دقایقی بعد ناگهان آنها گفتند ۲۰ گرم مواد مخدر شیشه که در قاب چراغ راهنما جاساز شده بود پیدا کردند. در حالی که شوکه شده بودیم به من گفتند به خانه برگردم و همسرم را با ماشین خودمان بردند.
زن جوان ادامه داد: از ناراحتی و دلهره دنبال راه چارهای بودم که یک ساعت و نیم بعد از این ماجرا تلفن همراهم به صدا درآمد. شماره تلفن همسرم بود. گوشی را جواب دادم و امیر از من خواست یک میلیارد تومان دلار و طلا در مدت زمان ۴ تا ۵ ساعت فراهم کنم. امیر گفت جانش در خطر است و هر چه زودتر کاری که گفته است را انجام دهم.
وقتی تماس قطع شد فهمیدم شوهرم را گروگان گرفتهاند به همین خاطر به پلیس خبر دادم.
رهایی بعد از ۶ ساعت
به دنبال این تماس، بلافاصله کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و تحقیقات برای شناسایی گروگانگیران آغاز شد. در نخستین گام آموزشهای لازم به همسر امیر داده شد تا با آنها قرار ملاقاتی بگذارد.
همزمان مأموران به سراغ دوربینهای مداربسته اطراف محل ربودن امیر رفته و با بازبینی دوربینها، موفق شدند شماره پلاک خودرو پژو را بهدست آوردند.
با استعلام شماره پلاک خودرو، مشخص شد که خودرو پژو متعلق به مرد میانسالی است که چند ماه قبل به خاطر کرونا فوت کرده و پسرش سروش از خودرو استفاده میکند.
در حالی که تحقیقات در این رابطه ادامه داشت، حدود ۶ ساعت بعد از ربوده شدن امیر، مرد جوان ساعت حدود ۱۱ شب دوباره با همسرش تماس گرفت و گفت که گروگانگیران او را در یکی از اتوبانهای شمال تهران رها کردهاند.
امیر بعد از رهایی به اداره آگاهی رفت و در خصوص ربوده شدنش گفت: من چهره راننده خودرو پژو ۴۰۵ را ندیدم، ساعتی در خیابانها گشتیم و بعد آنها گفتند باید برگهای امضا کنی که نوشته بود مواد مخدر مال من است. به آنها گفتم این کار را نمیکنم. اما تهدیدم کردند و من هم مجبور شدم که برگه را امضا کنم. بعد هم گفتند با همسرم تماس بگیرم و از او بخواهم یک میلیارد تومان دلار و طلا فراهم کند. اما نمیدانم چه شد که چند ساعت بعد آنها مرا در اتوبانی در شمال تهران رها کردند.
طلب ۱۲۰ میلیونی
مأموران به دستور بازپرس جنایی به سراغ سروش رفته و او را بازداشت کردند. سروش که سعی داشت با اظهارات متناقض مسیر تحقیقات را تغییر دهد، در نهایت به کینهای که از امیر به دل گرفته بود اعتراف کرد.
او گفت: مدتهاست که با یکی از اقوام امیر به نام کوروش کار میکنم. ۱۲۰ میلیون تومان به او بابت سرمایهگذاری دادم. اما وقتی سراغ پولم را گرفتم او مدام بهانه میآورد. اوضاع من به حدی رسید که ورشکسته شدم و حتی به خاطر فشارهای زندگی تصمیم به خودکشی گرفتم. در این شرایط هم کوروش حاضر نشد بدهی اش را بدهد و در نهایت گفت پول را به امیر داده است. چون فکر میکردم دستم به پول نمیرسد، تصمیم گرفتم او را بربایم تا پولم را پس بگیرم.
او ادامه داد: برای اجرای نقشه ام، ۴ خلافکار اجیر کردم. درحال اجرای نقشهمان بودیم که همدستم تماس گرفت و گفت همسر امیر به پلیس مراجعه کرده و ما بزودی لو میرویم به همین دلیل او را رها کردیم.
با اعتراف مرد جوان، همدستان او نیز شناسایی و به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شدند.
۱۷۳۰۲
منبع: خبر آنلاین