بعد از گذر مسافتی تقریباً ۹۰ کیلومتری، به روستای پاتت رسیدیم. روستایی کوچک با خانه هایی پراکنده که با خاک و سنگ و کاه گل و آهن ساخته شده بودند و به سختی میشد بر آن منطقه، نام روستا گذاشت.
در آن نقطه، موبایل هایمان به طور کامل از دسترس خارج شده بود و تحت پوشش شبکه سراسری تلفن همراه و ثابت نبود اما خبر شوکه کننده خودکشی یک دختر ۱۲ ساله به نام زینب در این روستا، رسانه ای شده بود…
خودکشی زینب ۱۳ ساله برای نداشتن لباس مناسب
پس از انتشار خبر خودکشی زینب، در روستای پاتت منطقه محروم هلیلان، در فضای مجازی و رسانه ها، واکنش های گستردهای نسبت به این واقعه صورت گرفت. زینب ۱۳ ساله ای که بر اثر شدت فقر و ناتوانی در تهیه لباس مناسب از طرف خانواده، خود را در پایان راه زندگی دیده بود، با حلق آویز کردن خود در اتاقکی مخروبه که مدت زیادی محل زندگیشان بوده به حیات خود پایان داده بود…
خبرهای تکمیلی که عمق فاجعه را بیش از پیش میکرد همه گیر بودن فقر مطلق بین هم ولایتی های زینب را نشان می داد!
واکنش ها به این خبر، منجر به راه اندازی پویشی برای کمک به اهالی روستای زینب شده بود. #برای_زینب هشتکی که ظرف چند روز در شبکه های اجتماعی به ترندی جهت کمک تبدیل و به جمع آوری مبلغ ۱۲۷ میلیون ریال منتهی شد.
همزمان، اقدامات لازم برای کسب اطلاع از جمعیت، تعداد خانوار و نیازهای اولیه اهالی روستا با همکاری بهورز منطقه انجام و مشخص شد ۱۵ خانوار به تعداد ۸۱ نفر در این روستا ساکن هستند. با پایان یافتن جمع آوری کمک های خودجوش مردمی که با همکاری و پشتیبانی وبگاه ایلام مردمی صورت گرفت اقدامات لازم جهت خرید اقلام مورد نیاز از جمله: برنج، روغن، مرغ، صابون، شامپو، پودر لباسشویی و …. و دسته بندی آنها در ۱۵ پک به تعداد خانوارهای ساکن در روستا انجام شد. هر پک شامل دو کیسه برنج، یک حلب روغن۵ کیلویی،۱کیلو چای،قند، ۳ عدد مرغ، ۱۲ عدد صابون، ۶ عدد پودر لباسشوی، یک شامپوی بزرگ، یک مایع ظرفشویی و چند بسته بهداشتی دیگر میشد و با کرایه یک دستگاه خودرو باری، مقدمات سفر فراهم شده بود.
روستایی میان سه استان
روستای پاتت از دهستان زردلان سردسیر، مقصد این سفر در فاصله نزدیک به ۹۰ کیلومتری شهرک توحید (مرکز شهرستان تازه تأسیس هلیلان) قرار داشت! سفری سه ساعته از شهر ایلام با مسافتی بالغ بر۱۸۰ کیلومتر به همجواری مرز استان های لرستان و کرمانشاه. شاید عجیب باشد که در برخی نقشه های هوایی، این منطقه جزو خاک استان لرستان و در برخی جزو استان کرمانشاه به حساب می آید در حالی که در محدوده حوزه استحفاظی استان ایلام قرار دارد.
کمبود منابع امرار معاش در روستا و جوانان بیکار
بعد از توزیع اقلام با مردم خونگرم روستا همکلام شدیم تا از شرایط زندگی و مشکلاتشان مطلع شویم. از مشکل آب و بحران برای تهیه آن در ماههای گرم سال (که به گفته بهورز منطقه در روستاهای پایین دست اوضاع وخیمتر است) تا ضعف در امکانات آموزشی و بهداشتی و گلایه بیست جوان روستا از عدم دسترسی به راه های ارتباط تلفنی و تنها دسترسی محدود و نه چندان مطلوب به تلویزیون برای گذران ساعات بیکاری خود گفت. مشاهدات و گفته های اهالی نشان داد زمین کشاورزی و یا دام به میزانی که بتواند بعنوان شغل و منبع درآمدی کافی برای همه خانواده های روستا باشد وجود ندارد. حضور بیش از ۲۰ جوان در روستا در ساعاتی که زمان کار برای چرای دام یا کشاورزی است از پایین بودن منابع امرار معاش در روستا حکایت داشت.
خانه دختر ۱۳ ساله ای که سوخت
پس از صحبت با اهالی منطقه به سراغ خانواده زینب رفتیم.
پدرش ضعف گفتاری دارد، مادر خانواده در حالی که نگاهش را به زمین دوخته و میگوید: همین n فرزند را دارم، زینب ۱۲ سالش بود، یک روز در اتاقک گوشه حیاط، به حیات خود پایان داد.
وی با بغض ادامه می دهد: زینب به علت فشارهای روحی ناشی از فقر مطلق و عدم توانایی خانواده در تهیه البسه قابل استفاده بدون سابقه پرخاشگری یا درگیری شدید یا حتی مشکلات روحی دیگر دست به خودکشی با استفاده از طناب زد.
این مسئله مورد تایید بهورز منطقه نیز قرار گرفت.
آقای حیدری، بهورز منطقه زردلان و ده روستای دیگر از جمله پاتت، درباره وضعیت بهداشت روان منطقه میگوید: “از لحاظ روانی مورد خاصی نداشتیم اما مورد زینب جهانگیری که پیش آمد باتوجه به مراجعاتی که من به مدرسه داشتم چیز خاصی مشاهده نکردم و کسانی که مشکل روانی داشته باشند به چند مورد در کل منطقه خلاصه میشوند. با توجه به بررسی های به عمل آمده علت اصلی خودکشی زینب فقط فقر بوده و خانواده زینب نه مکان مناسبی برای زندگی کردن دارند و نه به لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی به سر می برند.”
سال ها زیر پوشش بهزیستی
به گفته پدر و مادر زینب بهزیستی از سال های قبل این خانواده را تحت پوشش خود قرار داده اما پرواضح است مبالغ ناچیز پرداختی به خانواده های تحت پوشش کفاف تهیه ساده ترین مایحتاج زندگی را نخواهد داد. خانه ای هم که به همت سازمان بهزیستی از سال ۹۶ پی ریزی و دیوارچینی شده پس از گذشت سه سال در همان مرحله مانده و حتی سقف آن هم اجرا نشده است.
سو استفاده رسانه ای از یک حادثه
گلایه اصلی پدر و مادر زینب، سواستفاده های رسانه ای برخی مسئولین از این حادثه و اکتفای آنها به گرفتن چند قطعه عکس بدون ارائه هیچ کمک خاصی بود. رفتاری که به روالی عادی در بین برخی مسئولین بدل شده است. البته در این بین مادر زینب به خیرینی هم اشاره کرد که وعده های کمک چند میلیونی داده اما مبالغ ناچیزتری کمک کرده بودند.
پس از بازدید از محل وقوع حادثه که اتاقکی مخروبه و نهایتاً دوازده متری بود، که به گواه اهالی سالها محل سکونت خانواده زینب بوده به محل فعلی زندگی آنها سر زدیم. اتاقی ۲۴ متری که متعلق به عموی زینب که حالا به کرمانشاه مهاجرت کرده، بود.
سه پتوی نو در جلد، دو فرش کوچک و یک اجاق گاز نو تنها چیزهایی بود که میشد از آنها به عنوان وسیله زندگی نام برد! که البته مشخص شد این لوازم پس از وقوع حادثه تلخ درگذشت زینب به این خانواده اهدا شده است. یک یخچال قدیمی که درب آن با طناب بسته شده، یک تکه فرش، سه دست رختخواب و چند ظرف رویی قدیمی در کنار یک گاز تک شعله قدیمی تمام دارایی این خانواده بوده است!
دختر ۱۳ ساله اولین دفن شده آرامستان جدید
اما نکته بعدی که به دنبال پاسخ آن بودیم علت دفن زینب در نزدیکی روستا بود. پس از گفتگو با خانواده، اهالی روستا و بخصوص بزرگ ده که پدربزرگ زینب هم بود مشخص شد با توجه به اینکه اهالی پیش از این در روستایی نزدیک به امام زاده شاهزاده محمد کوهدشت سکونت داشته و پانزده سال پیش از آنجا به محل فعلی کوچ کرده اند و پس از گذشت این مدت زینب اولین فوتی روستا بوده بنابراین با توجه به فاصله دو ساعته آرامستان قبلی که در جوار امام زاده بوده تصمیم بر ایجاد آرامستانی جدید در نزدیکی روستا جهت سهولت دسترسی گرفته و زینب اولین تدفینی آن میشود.با حضور بر سر مزار، تنها چند سنگ کوچک نشانه دورادور قبر را فرا گرفته بود .
برای کسب اطلاعات بیشتر برای درک سطح خدمات رفاهی روستا، سوالات دیگری نیز از بهورز منطقه پرسیدیم.
بهورز منطقه درباره وضعیت بهداشت روان روستای پاتت اظهار میکند: نکته مهم میزان دسترسی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی است؛ به گفته بهورز این منطقه، اگرچه تقریبا ۹۰ درصد مردم روستا تحت پوشش بیمه روستایی هستند اما فاصله روستا تا خانه بهداشت نسبتا زیاد و حدود ۲۰ کیلومتر و فاصله پاتت تا نزدیکترین داروخانه مرکز هلیلان و حدود ۹۰ کیلومتر است!
وی همچنین نسبت به نبود پزشک عمومی در این منطقه اظهار نگرانی کرده و میگوید: فاصله پزشک تا روستای پاتت ۹۰ کیلومتر و تا آخرین روستا حدود ۱۲۰ کیلومتر است اما پزشکان در هر ماه حداکثر یکبار به خانه بهداشت منطقه زردلان مراجعه میکنند.
بیشتر از ابتدایی در این روستا نمی توان سواد آموخت
در آخرین لحظات سفر و پیش از قصد بازگشت، بهمن، یکی از جوانان روستا که به تازگی تشکیل خانواده داده بود از سطح سواد در این روستا و تقریباً تمام اهالی روستاهای منطقه گفت. تنها تحصیلات ابتدایی! بله تمام جوانان آن منطقه تنها تا پایان دوره تحصیلات ابتدایی به امکانات و محل آموزش دسترسی دارند و در صورت تمایل به ادامه تحصیل باید دست کم ۹۰ کیلومتر سفر کنند. سفری که با توجه به شرایط مالی و وضعیت اهالی منطقه مقدور نیست. جالبتر آنکه تنها مدرسه ابتدایی موجود در دهستان زردلان سردسیر که در همین روستان پاتت بنا شده به همت یک بانوی خیر تهرانی احداث شده و تنها یک کلاس دارد.
منبع: رکنا