مرگ و معنای زندگی

نمایش گیوتین به نویسندگی و کارگردانی فرشید ذوالفقاری تا ۸ بهمن در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است.

📢 تیغه گیوتین در حال تیز‌شدن است... رونمایی از پوستر نمایش "گیوتین" ۴ دی تا ۸ بهمن ساعت ۱۹ پردیس تئاتر شهرزاد سالن ۳ نویسنده و کارگردان: فرشید ذوالفقاری‌فرد تهیه کننده: روزبه

محسن آزموده در روزنامه اعتماد نوشت: به بروشور دقت نکرده بودم، در نتیجه ابتدا فکر کردم نمایشنامه خارجی است. نه فقط به این خاطر که قصه در شهری خیالی به اسم یرنی می‌گذرد و نام شخصیت‌ها خارجکی است، بلکه ایده کار به نظرم خیلی جذاب آمد. کاری با اجرایش ندارم. نمایش گیوتین روی موضوع خیلی جذاب و در عین حال هولناکی انگشت گذاشته. در شهری به اسم یرنی مردم صف کشیده‌اند تا مرگ با گیوتین را تجربه کنند، یعنی پول می‌دهند که یک گروه شیاد آنها را طی مراسمی به اصطلاح «باشکوه» بکشد. بله، برای من و شمای مخاطب هم مثل نویسنده‌ای که به این شهر آمده این ماجرا عجیب و غریب و باورنکردنی است. او توسط زنی از طالبان مرگ، به عنوان «گوست رایتر» (نویسنده زندگینامه)، استخدام شده تا شرح زندگانی او را به رشته تحریر بکشد. یک نویسنده دست چندم که در ابتدا فکر می‌کند کار سختی در پیش ندارد، یک آدم دیوانه تصمیم گرفته خودش را بکشد و دوست دارد یکی زندگی معمولی‌اش را با پایانی شگفتناک به حماسه‌ای ماندگار بدل کند. آقای نویسنده از شور و شوق مردم و سر و دست شکستن‌شان برای ثبت‌نام مرگ خودخواسته آن هم با گیوتین شگفت‌زده است. نمی‌فهمد که چرا این کار را می‌کنند؟ آدم عاقل که خودش را دستی دستی به کشتن نمی‌دهد، جان است و عزیز.
من تماشاچی هم در این افکار با او شریکم. کی باور می‌کند یک عده بی‌خود و بی‌دلیل خود را به کشتن بدهند؟ در نتیجه در داوری نخست ذهن به سمت دارودسته شیادی جلب می‌شود که این کسب و کار کثیف را راه انداخته‌اند. احتمالا آنها هستند که برای پول به جیب زدن مردم بدبخت-بیچاره را به دام می‌اندازند و ترغیب می‌کنند گردن‌شان را زیر تیغ تیز گیوتین بگذارند. اما واقعیت چیز دیگری است. از قضا این کاسبان هیچ تبلیغی برای کارشان نمی‌کنند اگرچه شکی در کلاهبرداری و پدرسوختگی صاحبان این کسب و کار زشت و غیراخلاقی نیست. اما موضوع آن است مخاطبان آنها نه آدم‌هایی از طبقات فرودست و حتی میانی بلکه آدم‌هایی هستند که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد و وضع و اوضاع بدی ندارند، آدم‌هایی از طبقات متوسط رو به بالا و برخوردار جامعه که حاضرند برای مرگ خودخواسته هزینه‌های گزاف هم بپردازند.
پس چرا آدم‌ها چنین می‌کنند؟ مغز درازگوش خورده‌اند یا عقل‌شان پاره‌سنگ بر می‌دارد؟ نخیر. این طور نیست. احتمالا پاسخ را باید در جای دیگری جست. در گفت‌وگوهایی که میان نویسنده با زن جوانی که او را استخدام کرده، در می‌گیرد یا در بحث‌هایی که در یکی از جلسات توجیهی میان فروشندگان مرگ با خریداران در می‌گیرد، در می‌یابیم که موضوع ملال است، بی‌معنایی و احساس پوچی و آنچه اهل فلسفه آن را نیهیلیسم می‌خوانند. آدم‌ها احساس می‌کنند که زندگی‌شان علت و ضرورت و اهمیتی ندارد. دچار روزمرگی و بی‌حوصلگی مزمن و ابتذال شده‌اند. از این زندگی‌ یکنواخت و بی‌ماجرا خسته‌اند. در جست‌وجوی معنا و هدفی برای زندگی، راه‌حل را در مرگی خودخواسته، آن هم مرگی که شکوهمند توصیف شده، پیدا می‌کنند. آنجاست که می‌توانند دست‌کم برای ساعاتی مورد توجه و تحسین و شگفتی دیگران قرار بگیرند، آنها را با انگشت به دیگران نشان می‌دهند و شجاعت‌شان را در غلبه بر مرگ ستایش می‌کنند. اینجا دیگر آنها نیستند که شکار مرگ هستند، بلکه خودشان مرگ را شکار کرده‌اند.
این طور که به قضیه نگاه کنیم، می‌بینیم که داستان شهر یرنی، خیلی هم عجیب و دور از ذهن نیست. کافی است چشم‌های‌مان را بیشتر باز کنیم. این قصه همین الان و در اطراف ما در جریان است، آدم‌های زیادی را می‌بینیم که بی‌هدف و پوچ زندگی می‌کنند یا دست کم خودشان را به کوچه علی چپ می‌زنند. چون از مرگ و مواجهه با آن می‌ترسند. پس ترجیح می‌دهند به هر مستمسکی شده آن را به تعویق بیندازند. در این میان عده‌ای هم هستند که به اصطلاح کله خرترند و سر نترسی دارند. آنها به انواع و اقسام باورهای ضد زندگی یا به تعبیر نیچه نیهیلیستی پناه می‌برند، برای غلبه بر رنج و درد زندگی، به نفی آن حکم می‌دهند و خودشان یا دیگران را به کشتن می‌دهند، با این بهانه که می‌خواهند قهرمان شوند، ماندگار شوند، نام‌شان جاودانه شود و … بی‌خود نیست که نویسنده داستان که در آغاز آن طور ناباورانه ماجرا را می‌نگریست، در پایان… نه. اجازه بدهید پایان داستان را لو ندهم. نمایش گیوتین به نویسندگی و کارگردانی فرشید ذوالفقاری تا ۸ بهمن در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. سازندگان این تئاتر روی موضوع حساسی دست گذاشته‌اند، از دست ندهید.

منبع خبر: ایسنا

نظرات بسته شده است.