خبرنگاران در خط مقدم جبهه آگاهی و خبر رسانی – روز خبرنگار مبارک
با رسیدن ۱۷ مرداد، از مسئولان گرفته تا مدیران و فعالان رسانهای، با تبریک روز خبرنگار، بر این موضوع تأکید میکنند که کار خبرنگاری بسیار سخت است! از حمایت و پشتیبانی از این قشر زحمتکش دم میزنند و هرکدام به نوبه خود وعدههایی میدهند. اما با گذر عقربههای ساعت از ۱۲ شب، تمامی این وعدهها به فراموشی سپرده میشود و لیست نیازهای خبرنگاران از جیب رؤسا به کشوی میز میرود تا سال بعد!
خبرنگاری و در کل کار رسانهای بسیار سخت است. کشته شدن خبرنگاران در جنگ و یا حوادث خود به تنهایی گواه این حرف است. مثلاً در همین ماجرای جنگ غزه از ۷ اکتبر به بعد تاکنون ۱۴۳ خبرنگار جان خود را از دست دادهاند که حدود ۹۰ نفر آنان فلسطینی بودهاند. این دست حوادث یک طرفِ جریان سختیِ کار خبری است. اما در آن سوی دیگر و به خصوص در ایران معضلات بسیار دیگری برای خبرنگاران وجود دارد. نداشتن امنیت شغلی، دستمزدهای پایین و عدم وجود تشکیلات منسجم و انجمنهای پرقدرت برای حمایت از حرفه خبرنگاری، کار را برای روزنامهنگاری و تهیه خبر سختتر میکند.
با این وجود، خبرنگاران و فعالان رسانه در ایران با عشق و علاقه بسیار برای اطلاعرسانی و آگاهی جامعه تلاش میکنند. با وجود خلأهای فراوان و گاه مسدود کردن مسیر کسب خبر، باز رسانهها تلاش میکنند در سریعترین زمان خبر را به گوش مخاطب برسانند. اگرچه باید پذیرفت در هر حاکمیتی رسانه دولتی و نورچشمی وجود دارد و حکومتها و دولتها تمایل دارند با رسانههای همسو و همجهت با افکار سیاسیشان کار کنند، اما این رویه در ایران از دو جهت قابل بررسی است.
نخست، همانگونه که گفته شد، برخی از نهادها و مدیران، خبرها و رویدادها را فقط با بنگاههای خبری خاص و یا وابسته در جریان میگذارند و اکثراً رسانههای مستقل و یا رقیب را به حساب نمیآورند. گاهی دیده شده برای عدم موفقیت رسانههای غیرخودی، سنگاندازی و مانعتراشی هم میکنند. رسانههای نورچشمی در همه جا حضور دارند، یارانه و بودجههای خوب میگیرند و عملاً آنچه را که آنان میخواهند نشر میدهند. این رویه منجر به نشر تکبعدی رویدادها میگردد. رانت خبری مانع از نقد سازنده و دلسوزانه میشود و به جهت مراودات مادی و معنوی، مدیران رسانهها و خبرنگاران همواره در حال نشان دادن زیباییها و موفقیت و پیشرفتی هستند که در واقعیت وجود ندارد. این رسانهها در واقع در حال پنهان کردن یا حتی پاک کردن رد و اثر زشتیها، کمکاریها و تخلفات مدیران و زیرمجموعه ایشان هستند. زمانی که کار رسانههای دیگر محدود میشود و یا دسترسی به اطلاعات برای خبرنگاران آزاد وجود ندارد، عاقبت به سمتی میرویم که به ایجاد فساد در سازمانها و چشم بستن روی حقایق و ضعفها منتج میشود. خبرنگاریِ سفارشی به بروز ناعدالتی در جامعه کمک میکند. باعث میشود صدای منتقدین و مخالفان به گوش مدیران نرسد و در آن لحظه که مدیران، مشعوف در حال مطالعه از مجیزگوییهای یک خبرنگار هستند، در لایههای پایین جامعه شکافهای عظیمی از نفرت و کینه در حال شکلگیری است.
موضوع آزاردهنده دیگر این است که حاکمیت و یا سازمانها و نهادها به عمد مانع از انتشار خبر شوند. این یک آفت بزرگ است که در این دهه اخیر به وفور رخ داده و هنوز هم رخ میدهد. مرجعیت رسانهای از رسانههای ایرانی گرفته شده است. حقیقت تلخی که سالهاست مدیران رسانهها را آزار میدهد. خیلی بد است که در بسیاری از حوادث و وقایع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … مرجعیت رسانهای که حق طبیعی همه رسانههای داخل کشور است از آنها گرفته شود. این امر سبب از بین رفتن شفافیت و ایجاد شایعات و باعث ایجاد فضای مناسب برای جولان دادن فیک نیوزها میشود. چرا و چگونه بدون هیچ تلاشی، ایران اینترنشنالها توانستند مرجعیت رسانهای ایرانیان را از آن خود کنند؟ عدم اعتماد به رسانههای داخلی را با چه بهانه و مصلحتاندیشیای میتوان توجیه کرد؟ چرا در مقاطع حساسی همچون آذر ۹۶، آبان ۹۸، حادثه هواپیمای اوکراینی و شهریور ۱۴۰۱ باید رسانهها و خبرنگاران ایرانی بایکوت شوند و بترسند از اینکه بخواهند روشنگری کنند. که سکوت رسانههای داخلی منجر به توجه مخاطبین به رسانهها و کانالهای ضد انقلاب و خارجی گردید و آنان بودند که با شایعهسازی، کشتهسازی و خبرهای کذب، کف خیابان را مدیریت کردند! اگر بدنه حاکمیت نگاه منفعلانه نداشت و با اعتماد به رسانههای داخلی اجازه میداد اخبار این وقایع همانگونه که هست منتشر شود، حتماً خسارات جانی و مالی کمتری بر کشور وارد میشد. هنوز هم برایم جای سؤال است چرا در حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید، آیتالله رئیسی، اولین خبرنگار حاضر در صحنه حادثه از یک رسانه ترکیهای بوده است؟
رسانهها و خبرنگاران ایرانی مشکلات زیادی دارند، اما مهمترین دغدغه ما این عدم اعتماد و آزادی قانونی در نشر حقایق است. مسلماً آنکس که دل در گرو انقلاب و ایران دارد، حتماً وقتی که دست به قلم میشود به همه چیز به خوبی فکر میکند و میداند که مصلحت کشور و امنیت مردم اولویت بالایی دارد. بنابراین یک رسانه ایرانیِ داخلی هرگز خط قرمزها را رد نمیکند و امنیت روانی جامعه را بنا بر هیچ مصلحتی بر هم نمیزند، به شرط آنکه اعتماد و احترام متقابل از بدنه حاکمان، مسئولان و مخصوصاً مدیران مطبوعاتی کشور ببینند. از این رو از رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان درخواست میکنیم که در انتخاب وزیر ارشاد بسیار حساس باشند و به ایشان پس از تأیید مجلس، مؤکد توصیه نمایند تا معاون و مدیران مطبوعاتی این وزارتخانه را از میان افرادی انتخاب کنند که سابقه مؤثر رسانهای داشته و دلسوز رسانهها و خبرنگاران باشند. ما خبرنگاران همواره برای کمک به دولتها و انعکاس تلاشها و خدماتشان و صد البته نقد منصفانه و کمک به بهتر شدن شرایط موجود، اعلام آمادگی کردهایم و در کنار رئیسجمهور محترم و دولتمردان هستیم.
با تمامی این دغدغهها که بیان شد، روز خبرنگار را به تمامی خبرنگاران و فعالان رسانهای و مدیران محترم رسانههای کشور تبریک و تهنیت عرض مینمایم. به امید آن روز که تکریم خبرنگاران وابسته به یک مناسبت در تقویم نباشد و فعالان رسانهای از نظر معیشت و آینده شغلی تأمین شده باشند، تا در آرامش خاطر و با تمام وجود در حال خدمت به مردم و بازتاب رویدادهای کشور باشند.
در پایان از سردبیر محترم و تلاشگر رسا نشر، خبرنگاران و تمامی همکاران عزیزم تشکر و قدردانی نموده و روز خبرنگار را به این عزیزان تبریک عرض میکنم.
با آرزوی روزهایی که تنها خبرهای خوب، از حال خوب مردم ایران را به نشر برسانیم.
شبنم حاجی اسفندیاری
نظرات بسته شده است.