صدای ۶۰ درصد رأی نداده: تحلیل عدم مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری ایران
شاید باور نکنید، اما بالاخره صدای اکثریت شنیده شد. از نامزدهای انتخاباتی گرفته تا رسانهها و حتی عالیترین مقامات کشوری، طی این چند روز به عدم مشارکت ۶۰ درصد جامعه اشاره کردهاند.
پایگاه خبری رسا نشر – از صبح شنبه ۹ تیر که نتایج نهایی انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری اعلام شد، مشخص گردید که ۶۰ درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکردهاند. همین یک جمله هزاران معنی با خود به همراه دارد. این یعنی احتمالاً ۶۰ درصد دریافتهاند انتخاب کردن و شرکت در انتخابات تأثیری در زندگیشان نداشته است. یعنی حدود ۸۰ درصد به دنبال تداوم دولت سیزدهم نبودهاند. یا برعکس، ۸۰ درصد اعتقادی به تأثیرگذاری تغییر در بدنه دولت نداشتند. چه شد که به اینجا رسیدیم و چه اتفاقی در جامعه و حاکمیت رخ داد که اکثریت نسبت به مهمترین رویداد سیاسی-اجتماعی ایران که تا چند سال قبل مایه فخر ملی بود، بیتفاوت شدهاند؟
شاید باور نکنید، اما بالاخره صدای اکثریت شنیده شد. از نامزدهای انتخاباتی گرفته تا رسانهها و حتی عالیترین مقامات کشوری، طی این چند روز به عدم مشارکت ۶۰ درصد جامعه اشاره کردهاند. دلخوری و ناامیدی از اصلاح امور، بازگشت به ثبات و حاشیه امن که حداقل خواسته هر شهروندی از حاکمیت است را امروز نمیتوان نادیده گرفت. با نامها کاری نداریم. ریزش آراء نشان میدهد که در طول دو دهه گذشته هیچ دولتی در انجام وظایف خود موفق نبوده است. من برای رضای دل این دولت و آن فرد نمینویسم. هیچ دولتی، هیچ رئیسجمهوری، هیچ مجلس و هیچ وزیری نتوانسته است بر اساس آنچه وظیفهاش بوده کار درست را انجام دهد. که اگر سطح رضایتمندی جامعه بالا بود، امروز با مشارکت پایین مواجه نبودیم. البته من هم بنا بر فرمایشات رهبر انقلاب معتقدم که ۶۰ درصدی که نیامدند، مشکلی با نظام ندارند. اردوگاه اپوزیسیون و ضد انقلاب خوشحال نشود. در دل این ۶۰ درصدیها حتماً دلخور، ناامید، خسته و عصبانی بسیارند. اما این تعداد را نمیتوان به مثابه ضد انقلاب جا زد. چرا که اگر ایران این تعداد معاند و مخالف داشت که فراخوانهای ضد انقلاب طی این سالها در کف خیابان شکست مفتضحانه نمیخورد.
به شخصه دلباخته هیچ سیاستی نیستم. تعلق خاطر به هیچ جناح و تفکری ندارم و جز اعتلای ایران و رفاه و سعادت ایرانیان هیچ گفتمانی برایم اهمیت ندارد. اما ما ۸ صبح فردا با دو جناح طرفیم. با دو تفکر مواجه هستیم و باید به یکی از این دو گروه رأی بدهیم. البته اگر بخواهیم در انتخابات شرکت کنیم. برای تفکیک این دو از هم میشود با چند فاکتور مشخص فرد مورد نظر را انتخاب کرد.
گروهی که میگوید پزشکیان ادامه دولت روحانی است. روحانی سرنوشت ما را به برجام گره زد، غربگراست و به توان داخل اعتقادی ندارد. برخلاف ما که برای هر چیزی برنامه داریم، آنها برنامه ندارند. قرار است بنزین را گران کنند، تفکر ظریف را در دیپلماسی حاکم میکنند و اینها همه خیانتکارند و باید محاکمه هم شوند. آذری جهرمی را عامل قطع اینترنت میدانند. طیبنیا را ناکارآمد، روحانی را خائن، و پزشکیان را نماد قومگرایی معرفی میکنند.
در مقابل گروهی که جلیلی را مسبب تمام تحریمها و قطعنامهها میدانند. او را باعث و بانی مشکلات اقتصادی و عدم تصویب FATF میدانند. میگویند نگاهش به مسائل مهم کشور شخصی و از روی عداوت است. در سایه است و در امور با فشار و لابی دخالت میکند. جلیلی هیچ سابقه اجرایی موفق و مشخصی ندارد. برنامهها و تفکراتشان توهم و فضایی است و قابلیت اجرا ندارد. دنبال جنگافروزی و تحریک دشمنان است. موافق محدودیت، برخورد خشن با بیحجابها، موافق بستن اینترنت و فشار به جامعه برای پذیرفتن تقدیری است که دولت برای مردم رقم میزند. وابسته به روس و چین است. مدعی هستند دولت شهید رئیسی کارآمد نبوده و کلی فشار به مردم وارد کرده و اقتصاد را خرابتر کرده و اینها ادامهدهنده راه آنها هستند. و میگویند اطرافیان جلیلی همه متحجر و به دنبال کره شمالی کردن کشورند. آنها از مومننسب مدعی بارداری با اینترنت، علیرضا زاکانی شهردار و کاندیدای همیشه پوششی، امیرحسین ثابتی، مریم اشرفی که قائل به تنبیه دختران بدحجاب است، حجت عبدالملکی وزیر کار اخراجی و مدعی تولید شغل با یک میلیون و حمید رسایی نماینده حاشیهساز و سرآمد آنان منصور ارضی مداح، رائفی پور تئوریسین که صحبتهای خودش را گردن نمیگیرد و سعید قاسمی که مدعی بود اگر فائزه را زندانی کنند ریشم را میزنم و نزد، به عنوان اطرافیان جلیلی نام میبرند.
صدای شما که رأی ندادید شنیده شد. چون با نبود شما انتخابات به دور بعد رفت. و به گمان من حتی پیروز واقعی انتخابات ۸ تیر شما ۶۰ درصدیها بودید. اما فردا ساعت ۸ صبح فرقی نمیکند چند نفر شرکت کنند. هرکس که حتی یک رأی بیشتر داشته باشد، رئیسجمهور میشود. هرگونه که فکر میکنید، نظام را قبول دارید یا نه. از نظام و مسئولین دلخورید. از دولتها ناراضی هستید و حتی اگر احساس میکنید تفاوتی نمیکند که کدامشان به پاستور برود، فرقی نمیکند. اگر در داخل ایران زندگی میکنید، ۴ سال یکی از این دو گروه بر شما و سرنوشت شما حاکم میشود. بیایید حرف شما را بپذیریم که رئیسجمهور اختیارات زیادی ندارد. اما همین اختیارات کم اگر در دست کسی باشد که به جامعه ضرر برساند، شما هم آسیب میبینید. به تصمیم شما هرچه که هست احترام میگذارم. اگرچه من هم تنها یک حق رأی دارم، اما دلم نمیخواهد هفته آینده وقتی به تابلو قیمت دلار نگاه میکنم، با خودم بگویم کاش حرفم را زده بودم. شاید یکی از هموطنان مردد و ناامیدم به کمکمان میآمد. مهلت تبلیغات قانونی تمام شده و من نمیتوانم نام ببرم. غیر از این هم بود بر خلاف رقیب کاندیدای مد نظرم، برای رأی مردم را تهدید نمیکردم. توهین نمیکردم. با استفاده از رانت و پولهای هنگفت با منبع نامشخص مردم را با شام و بسته معیشتی و کارت هدیه فریب نمیدادم. الان هم به شما میگویم که بسمالله. برای ایران همراه ما شو کمک کن که سرنوشت خودمان و فرزندانمان بدتر از اینی که هست نشود. خیلی سخت نیست انتخاب بین آنکه صداقت دارد و آنکه مدام وعده میدهد و اگر هم برنامهای دارد، حتماً در سمت و سوی منافع حزب و گروه و همپالگیهای خودشان منفعتآور است. و حتماً ضرر و خسارت برای ما مردم عادی است. چرا که اگر برنامههایشان مفید و عملی بود، در این دوران یکدستی حاکمیت به قدر ارزنی اوضاع ما خوب میشد. و آمار شرکتکنندگان انقدر پایین نبود.
در نهایت،
هر طرف که باشی و هر کار که کنی تو هموطن خوب و عزیز منی.
مخلصیم.
مهدی سوری
نظرات بسته شده است.