وقتی حتی مهدی دانشمند هم نمی تواند حرف بزند؟!
در همین زمینه ایران هدی رستمی VS ایران بوکسور پاک پردیسان ! ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ برنامه ایران برای جذب تماشاگران جام جهانی و پیشنهاد قطر ۱۶ آذر ۱۴۰۰ از چهل سالگی یک نظام حکومتی معمولاً به عنوان سن ثبات و بلوغ عقلی یاد می شود. هم از این روست که وقتی خبر می رسد […]
تلخی این خبر در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، دو چندان است.
از چهل سالگی یک نظام حکومتی معمولاً به عنوان سن ثبات و بلوغ عقلی یاد می شود. هم از این روست که وقتی خبر می رسد که یک روحانی غیرسیاسی که صرفاً طرح دین می کند ، ممنوع المنبر شده است، ضربه ای دیگر بر رکن “آزادی” وارد می آید که یکی از ارکان اربعه انقلاب اسلامی مردم ایران (استقلال، آزادی، جمهوریت، اسلام) در سال ۱۳۵۷ بود.
دقت کنید که سخن از ممنوع القلمی فلان نویسنده یا ممنوع الخطابه شدن فلان روشنفکر نیست(که منع آنان نیز منافی شعار آزادی است) بلکه این بار یک روحانی که مروج باورهای دینی و توسعه اخلاقی جامعه است، از رفتن بر منبر ممنوع شده است.
می گویند که مهدی دانشمند گفته است که مردم دین خود را از مداحان و برخی روحانیون نگیرند. مگر نه این است که برخی مداحان و روحانیون دین را چنان عرضه می کنند که قبل از این که به دینداری مردم بینجامد، سخنان شان مستمسک کانال های ماهواره ای ضددین می شوند به گونه ای که بی هیچ شرحی، فقط فیلم حرف های آنان را پخش می کنند و می خندند؟!
مگر نه این است که امام خمینی(ره)، بارها از برخی روحانیون انتقاد کرده و در نامه تاریخی شان به روحانیون نوشته اند: “آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگر نخورده است”.
مگر نه این است که حتی مراجع تقلید شیعه مانند آیت الله مکارم شیرازی از رفتارها و گفتارهای برخی مداحان انتقاد کرده و حتی به واسطه همین انتقادات، مورد اهانت برخی مداحان قرار گرفته اند؟!
مگر نه این است که یکی از آفت هایی که دغدغه مندان دین مطرح می کنند این است که برخی مداحان، پا از حیطه مداحی برای اهل بیت در پای منبر علما فراتر گذاشته و برای خود مقام وعظ و خطابه و حتی افتاء قائل شده اند و چون سواد دینی شان اندک است، مرتکب نقض غرض می شوند؟
اما فارغ از این بحث ها که آیا مهدی دانشمند سخن درستی گفته است یا نه، اصل موضوع این است که چرا باید در جمهوری اسلامی ایران، سخن گفتن منع شود؟!
مگر همین کسانی که او را از سخن گفتن منع کرده اند، بارها با افتخار این روایت تاریخی را نقل نکرده اند که حتی خوارج نیز در میان سخنان حضرت علی(ع) در مسجد، بلند می شدند و علیه او که حاکم جامعه اسلامی بود حرف می زدند و امام علی(ع) نیز می شنید و پیروانش را از هر گونه تعرضی علیه آنان منع می کرد؟!
مگر بارها به استناد همین رفتار حضرت علی(ع) با مخالفان، حکومت اسلامی را چنین توصیف نکرده اند که در آن، همه آزادند سخن بگویند تا زمانی که دست به شمشیر برده و جنایت نکرده باشند.
مگر امام خمینی(ره) که بنیانگذار نظام است، تاکید و تصریح نداشتند که حتی مارکسیست ها هم می توانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند؟
از همه این ها بالاتر، مگر خود خداوند در قرآن نفرموده است که بشارت باد بر بندگانی که سخنان را می شنوند و بهترین اش را بر می گزینند؟ (فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ. ۱۷ و ۱۸ الزمر)
مگر استدلال و مناظره با صاحبان افکار مختلف دستور خداوند در قرآن محمد(ص) نیست؟ (ادعُ إِلىٰ سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ . ۱۲۵نحل)*
آیا خداوند گفته جلوی سخنان مردم را بگیرید و ممنوع شان کنید یا دستور صریح داده که حرف های مختلف را بشنوید و بهترین شان را انتخاب کنید؟
آیا خداوند گفته که صاحبان آرای مختلف را ممنوع البیان کنید یا این که با نیکوترین روش با آنها مناظره کنید؟
این که بعضی صاحب منصبان به واسطه قدرتی که مردم به امانت به ایشان داده اند، مانع از آزادی بیان شوند، نه با نص صریح قرآن همخوانی دارد، نه منطبق با سیره رسوا خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) است و نه با مطالبات مردم و شعارهای انقلاب آنها مطابقت دارد. این کارها، بیش از هر چیزی به بدبین شدن مردم و مشخصاً جوانان به دین و نظام می انجامد.
نکته تأسف بار این که رئیس سازمان تبلیغات کاشان گفته است: پلیس امنیت این شهر از دو هیأت مذهبی کاشان که از حجت الاسلام دانشمند دعوت کرده بودند درخواست کرد تا دعوت خود را از ایشان پس بگیرند در غیر این صورت مرکز هر دو هیأت در کاشان پلمپ خواهد شد.
تهدید دو هیأت مذهبی توسط پلیس امنیت جمهوری اسلامی که اگر فلان روحانی را دعوت کنید، پلمپ تان می کنیم؟! اگر رئیس سازمان تبلیغات کاشان خبر را نداده بود و فلان شبکه ماهواره ای ضدنظام مدعی اش می شد، هرگز نمی شد باور داشت ولی به هزار تأسف این خبر را یک منبع رسمی در سازمان تبلیغات اسلامی اعلام کرده است.
واقعاً با این برخوردهای سلیقه ای (که قطعاً مقامات ارشد نظام هم مخالف چنین روندهایی هستند) دنبال چه چیزی هستند؟
در آستانه ۱۲ بهمن هستیم و بی مناسبت نیست در پایان این نوشتار، بخشی از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در بهشت زهرا را بازخوانی کنیم:
“خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند… .”
مسؤولان جمهوری اسلامی ایران در هر رده ای!
این نظام را که برآمده از مجاهدت ها و رنج های یک ملت بزرگ و خون هزاران شهید است، به اتهاماتی که شایسته رژیم گذشته است، متهم نکنید. شما نیامده اید که استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی را محدودتر کنید، شما فقط خادمان و نگهبانان این چهار اصل هستید.
پی نوشت:
* تفسیر این آیه توسط رهبر انقلاب: یکی از چیزهائی که ما در تعامل اجتماعی احتیاج داریم، روحیهی بردباری است؛ حلم. اینکه در اسلام و در اخلاق اسلامی اینقدر حلم ذکر شده، به این خاطر است. نبود بردباری، بسیاری از مشکلات را در سطوح پائین و سطوح فردی و سطوح اجتماعی به وجود میآورد. اگر گروههای سیاسی ما هم حلیمانه با هم برخورد کنند، کار بهتر خواهد شد. دستجات مختلفِ طرفدار این و طرفدار آن، اگر با حلم با هم برخورد کنند، خیلی اوضاع بهتر خواهد شد. با حلم برخورد کردن، به معنای اغماض کردن از بدیها و زشتیها نیست؛ به معنای بیاعتنائی کردن به اصالتها و ارزشهای مورد اعتقادمان نیست؛ نوع برخورد، مورد نظر است؛ «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالّتی هی احسن». مجادلهی با دیگری هم که بر سر یک اعتقاد است، بر سر یک مسئلهی مهم اتفاق میافتد، آن هم «بالّتی هی احسن» باشد.۱۳۹۱/۰۷/۲۰ – لینک منبع)
منبع : عصر ایران