عباس عبدی: اعتراضات اخیر و وضعیت شغلی

جالب اینکه بر خلاف گذشته که نرخ بیکاری افراد کم‌سواد یا بی‌سواد بیشتر بود اکنون نرخ بیکاری افراد دارای مدرک کارشناسی ۳ برابر نرخ بیکاری افراد بی‌سواد است.

عصرایران- عباس عبدی روزنامه نگار در روزنامه ایران نوشت:
اتفاق نظر است که اعتراضات اخیر مرتبط با فقر و بیکاری و نداشتن درآمد بخش مهمی از جامعه بویژه کسانی است که در حاشیه قرار دارند. از این نظر می‌کوشم که وضعیت شغلی مردم و تحولات آن را طی چند دهه اخیر توضیح دهم تا متوجه ریشه ماجرا شویم.
تعداد افراد دارای شغل در کشور طی چهار دهه گذشته به شرح زیر بوده است.
همین یک جدول گویای خیلی چیزها است. در همه مقاطع تعداد شاغلین افزوده شده است. دوران طلایی افزایش اشتغال سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵، یعنی دوره اصلاحات است که به‌طور متوسط سالانه ۶۲۰ هزار شغل اضافه شده و در مجموع طی ۱۰ سال ۴۲/۵ درصد بر تعداد مشاغل اضافه شده است.
دوران فاجعه‌بار نیز دوره اول احمدی‌نژاد است که نه تنها شغلی اضافه نشده، بلکه ۳۰۰ هزار شغل نیز کم شده است. اینها آمار رسمی مرکز آمار همه این دولت‌ها است. در این دوران زیانبار بیشترین درآمدهای نفتی را داشتیم. وارد پنجره جمعیتی شده بودیم و باید اشتغال خیلی سریع‌تر از گذشته رشد می‌کرد. بویژه آنکه مصادف با ورود و توسعه اینترنت و کارآفرینی بود. ولی در عمل طی دهه ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵، فقط ۱/۸ میلیون شغل اضافه شده است که ۸/۶ درصد افزایش طی ۱۰ سال است.
بیایید فرض کنیم که روند ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ در ۱۰ سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ نیز ادامه می‌داشت. فرض کنیم بهتر هم نمی‌شد که باید می‌شد. در این صورت باید با ۴۲/۵ درصد افزایش تعداد شاغلین مواجه می‌شدیم. در این صورت در سال ۱۳۹۵، تعداد شاغلین کشور برابر ۲۹/۶ بود که ۷ میلیون شغل از مشاغل موجود بیشتر بود. همین الآن فرض کنید که این تعداد شغل در کشور باشد، اساساً نه فقری می‌ماند و نه اعتراضی. و نه حتی غرب ایران را تحریم می‌کرد، چرا که چنین جامعه‌ای در برابر تحریم مصونیت جدی پیدا می‌کرد.
اگر به مسأله جوانان و اشتغال توجه کنیم اوضاع شغلی و اثرات آن در بروز اعتراضات آشکارتر می‌شود.
مشاهده می‌شود که با وجود کاهش تعداد جوانان نسبت به گذشته که به‌دلیل کاهش رشد جمعیت است، ولی نرخ بیکاری طی ۱۲ سال گذشته برای این گروه از جوانان بیشتر شده است. مهم‌ترین گروه سنی که جوانان ۲۹-۲۵ سال است که در مقطع آغاز زندگی هستند.
توجه کنیم که تعداد جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله در سال ۱۳۸۵، حدود ۲۵ میلیون نفر بود که در سال ۱۳۹۵، تعداد ۵ میلیون نفر کمتر بود و به ۲۰ میلیون نفر رسید. به‌عبارت دیگر اگر چه ۵ میلیون نفر از آنان کم شده ولی نرخ بیکاری آنان افزایش داشته است و در مورد جوانان ۲۹-۲۵ سال نرخ بیکاری از ۱۶ درصد به ۲۳ درصد رسیده است. خب چنین جوانی می‌تواند ازدواج کند و زندگی آغاز کند یا دارای فرزند شود؟!
جالب اینکه بر خلاف گذشته که نرخ بیکاری افراد کم‌سواد یا بی‌سواد بیشتر بود اکنون نرخ بیکاری افراد دارای مدرک کارشناسی ۳ برابر نرخ بیکاری افراد بی‌سواد است.
یکی از بدترین وضعیت‌ها درباره وضعیت اشتغال افزایش تعداد کارکنان مستقل است. شاغلین یا دولتی هستند یا مزد و حقوق‌بگیر یا کارفرما که کارگر دارند یا آنکه کارکن مستقل و فامیلی هستند که این دو مورد اخیر به لحاظ شغلی خیلی ثبات و امنیت ندارند و فرد را مستعد اعتراض می‌کند.
تعداد کارکنان مستقل در سال ۱۳۸۴، ۲/۶ میلیون نفر بودند که ۳۰ درصد کل شاغلین را شامل می‌شد. ولی این نسبت در سال ۱۳۹۶ به ۴/۸ میلیون نفر و ۳۶ درصد کل شاغلین رسید. در حالی که در یک جامعه با اقتصاد سالم باید نسبت اینگونه از شاغلین کم شود نه آنکه زیاد شود. مشاغلی چون دست‌فروشی و بدون بیمه بازنشستگی و بیمه بیکاری و بیمه درمان نتیجه این روند است، البته بسیاری از آنان مثل مغازه‌داران و رانندگان تاکسی خدماتی را دارند ولی در هر حال کارکن مستقل بودن عوارض اجتماعی خود را دارد، که رشد آن نشانه‌ای از اقتصاد معیوب است.
اینها گوشه‌ای از وضعیت و ساختار شغلی جامعه ایران است که ریشه اصلی این اعتراضات است.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.