چرا ریش داشتن و تسبیح انداختن، نشانهی دینداری شده است؟
در همین زمینه
چرا کار به جایی رسیده است که فقط به ظاهر آدمها نگاه میکنیم. همین رفتار باعث شده است که اگر کسی بخواهد جایی استخدام شود و یا وام بگیرد، چهره خود را ظاهر الصلاح میکند تا کارش روی روال بیفتد.
عصرایران؛ مصطفی داننده- در حال بالا و پایین کردن شبکههای تلویزیون بودم که به شبکه قرآن رسیدم. در حال پخش تلاوت زیبایی از یک قاری مصری در مسجدی در یکی از کشورهای عربی بود. دوربین گاهی لنز خود را از قاری به روی مردم میبرد.
دیدن چهره مردمی که پای قرآن خواندن این قاری خوش صدا نشسته بودند، بسیار جالب بود. پسری دور موهایش را مثل بوکسورهای آمریکایی زده بود و شلوار لی به تن داشت. پیرمردی لباس عربی پوشیده بود و تسبیح به دست داشت. دیگری چند دکمه بالای پیراهنش باز بود.
تقریبا از هر جنسی در این مجلس نشسته بودند. درست مثل جامعه مصر. این جلسهها را با جلسات قرآن در ایران مقایسه کردم. خیلی شبیه نبود. در جلسات مذهبی البته به جز مراسم عزاداری امام حسین(ع) در محرم که انصافا اقشار مختلف در آن شرکت میکنند، قیافه آدمها شبیه به هم است حتی مثل هم لباس میپوشند.
غالباً ریشی در صورت دارند، موهای کوتاه و به کنار شانه شده، کت اداری، شلوار پارچه و انگشتری در دست. خیلی کم پیش میآید، آدمی مخالف این نوع سبک لباس پوشیدن به جلسههای قرآن برود.
البته الان شما میتوانید مثال بزنید که در مسجد محل ما یا در فلان محفل قرآنی، کسانی با ظاهری متفاوت از آنچه شما گفتید، حضور پیدا میکنند. بله، استثنا همه جا هست اما ما در مورد یک اصل جاافتاده با هم صحبت میکنیم.
حالا در این میان سوالی مطرح میشود و آنهم اینکه که چرا دینداری در ایران با چهره آدمها تعریف میشود. تا فردی را میبینم که ریش داریم، میگوییم عجب مومنی بود، چه آدم با خدایی بود.
واقعا ریش داشتن یا یقه را بستن نشان دین داری و خداشناسی است؟
چرا کار به جایی رسیده است که فقط به ظاهر آدمها نگاه میکنیم. همین رفتار باعث شده است که اگر کسی بخواهد جایی استخدام شود و یا وام بگیرد، چهره خود را ظاهر الصلاح میکند تا کارش روی روال بیفتد.
دین داری واقعی در داشتن تقواست. مگر نه اینکه خداوند در سوره حجرات فرموده است:«انَّ اکرَمَکُم عندَاللهِ اَتقیکُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ. گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.»
دین دار کسی است که غیبت نمیکند، دروغ نمیگوید. دین دار کسی که حق مردم را نمیخورد. دین دار کسی است که رعایت حال همسایه را میکند. این که ریش داشته باشی و تسبیح در دست گرفته باشی ولی وقتی به سرکار میروی، کارت ورود بزنی و بدون اینکه خروجت را ثبت کنی، به کارهای شخصی برسی و بعد حقوق کار نکرده را بگیری، چندان با دین داری جور در نمیآید.
کاش میشد ما هم به سمتی برویم که آدمها را بر اساس چهره قضاوت نکنیم. اصلا عادت کنیم که قضاوت نکنیم اما سعی کنیم برداشتمان از آدمها به خاطر رفتار آنها باشد حالا میخواهند هر جور که دوست دارند لباس بپوشند.
این روزها دادگاههایی با محوریت فساد مالی در حال برگزاری است. برخی از متهمان این دادگاه، تسبیح به دست دارند و ریش در صورت و جای مُهر در پیشانی. همین دادگاهها سند خوبی است که رفتار ما در قبال آدمها بر اساس ظاهر نباشد.
و چه درست گفت مولوی در داستان شبان و موسی است که «ما درون را بنگریم و حال را – کی برون را بنگریم و قال را؟»
دیدن چهره مردمی که پای قرآن خواندن این قاری خوش صدا نشسته بودند، بسیار جالب بود. پسری دور موهایش را مثل بوکسورهای آمریکایی زده بود و شلوار لی به تن داشت. پیرمردی لباس عربی پوشیده بود و تسبیح به دست داشت. دیگری چند دکمه بالای پیراهنش باز بود.
تقریبا از هر جنسی در این مجلس نشسته بودند. درست مثل جامعه مصر. این جلسهها را با جلسات قرآن در ایران مقایسه کردم. خیلی شبیه نبود. در جلسات مذهبی البته به جز مراسم عزاداری امام حسین(ع) در محرم که انصافا اقشار مختلف در آن شرکت میکنند، قیافه آدمها شبیه به هم است حتی مثل هم لباس میپوشند.
غالباً ریشی در صورت دارند، موهای کوتاه و به کنار شانه شده، کت اداری، شلوار پارچه و انگشتری در دست. خیلی کم پیش میآید، آدمی مخالف این نوع سبک لباس پوشیدن به جلسههای قرآن برود.
البته الان شما میتوانید مثال بزنید که در مسجد محل ما یا در فلان محفل قرآنی، کسانی با ظاهری متفاوت از آنچه شما گفتید، حضور پیدا میکنند. بله، استثنا همه جا هست اما ما در مورد یک اصل جاافتاده با هم صحبت میکنیم.
حالا در این میان سوالی مطرح میشود و آنهم اینکه که چرا دینداری در ایران با چهره آدمها تعریف میشود. تا فردی را میبینم که ریش داریم، میگوییم عجب مومنی بود، چه آدم با خدایی بود.
واقعا ریش داشتن یا یقه را بستن نشان دین داری و خداشناسی است؟
چرا کار به جایی رسیده است که فقط به ظاهر آدمها نگاه میکنیم. همین رفتار باعث شده است که اگر کسی بخواهد جایی استخدام شود و یا وام بگیرد، چهره خود را ظاهر الصلاح میکند تا کارش روی روال بیفتد.
دین داری واقعی در داشتن تقواست. مگر نه اینکه خداوند در سوره حجرات فرموده است:«انَّ اکرَمَکُم عندَاللهِ اَتقیکُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ. گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.»
دین دار کسی است که غیبت نمیکند، دروغ نمیگوید. دین دار کسی که حق مردم را نمیخورد. دین دار کسی است که رعایت حال همسایه را میکند. این که ریش داشته باشی و تسبیح در دست گرفته باشی ولی وقتی به سرکار میروی، کارت ورود بزنی و بدون اینکه خروجت را ثبت کنی، به کارهای شخصی برسی و بعد حقوق کار نکرده را بگیری، چندان با دین داری جور در نمیآید.
کاش میشد ما هم به سمتی برویم که آدمها را بر اساس چهره قضاوت نکنیم. اصلا عادت کنیم که قضاوت نکنیم اما سعی کنیم برداشتمان از آدمها به خاطر رفتار آنها باشد حالا میخواهند هر جور که دوست دارند لباس بپوشند.
این روزها دادگاههایی با محوریت فساد مالی در حال برگزاری است. برخی از متهمان این دادگاه، تسبیح به دست دارند و ریش در صورت و جای مُهر در پیشانی. همین دادگاهها سند خوبی است که رفتار ما در قبال آدمها بر اساس ظاهر نباشد.
و چه درست گفت مولوی در داستان شبان و موسی است که «ما درون را بنگریم و حال را – کی برون را بنگریم و قال را؟»