گروههای خودجوش چگونه توانستهاند از مترو مجوز حضور در ایستگاههای قطار درون شهری پایتخت را بگیرند؟ نکند اینها همان حجاببانهایی هستند که به ظاهر مترو آنها را گردن نمیگیرد اما به نظر میرسد که سامانشان داده است.
عصرایران؛مصطفی داننده- روزنامه همشهری در گزارشی به زنانی که در مترو تهران به شُلحجابها و کمحجابها تذکر میدهند، پرداخته و نوشته است که «تعدادی بانو در قالب تشکلهای مردمی در این معبر حضور دارند تا با یک تذکر ساده و مهربان، حال و هوای شهر را با یادآوری امر به رعایت حجاب تغییر دهند. در غیاب نهادهای مسئول، گروههای مردمی و تشکلیافته به صورت خودجوش و هماهنگ وارد میدان شدهاند و با تذکر صمیمانه و مؤدبانه دیگران را به رعایت قانون دعوت میکنند.»
آنگونه که این روزنامه نوشته است این خانمها فقط میگویند:« عزیزم شالت…»
در مورد این سبک تذکر دادن چند نکته وجود دارد که میشود در ادامه به آن اشاره کرد.
اول: در کجای قانون آمده است که مردم به صورت خودسر میتوانند جور نهادهای مسئول را بگیرند و خود مجری قانون شوند؟ اگر اینگونه است که از فردا در دادسرا و پلیس را ببندیم و گروههای مردمی به صحنه بیایند و نظم را در کشور اجرا کنند.
دوم: مسئولان روزنامه همشهری احتمالا ناراحت نمیشوند هر روز بخشی از مردم در قالب گروه مردم نهاد در خیابان بهشت حاضر شوند و به شهردار تهران و معاونان او در مورد کم کاری و مشکلات شهر تذکر بدهند. مثلا به او بگویند، عزیزم ترافیک…، عزیزم آب گرفتی …، عزیزم شهر فروشی… و هزار تذکر دیگر؟
سوم: این گروههای خودجوش چگونه توانستهاند از مترو مجوز حضور در ایستگاههای قطار درون شهری پایتخت را بگیرند؟ نکند اینها همان حجاببانهایی هستند که به ظاهر مترو آنها را گردن نمیگیرد اما به نظر میرسد که سامانشان داده است.
چهارم: اگر خدای ناکرده در بین این تذکرهای مهربانانه، درگیری میان فرد تذکر دهنده و تذکر گیرنده، رخ داد چه کسی پاسخگوست؟ اگر خدای ناکرده اتفاق تلخی مثل ماجرای مرحوم مهسا امینی رخ داد، یقه چه کسی را باید گرفت؟ همین تذکر مهربانانه میدهند و تمام؟
با مسئله حجاب اینگونه برخورد نکنید. اینکه دختران مدام هر روز و هر شب در مکانهای مختلف با تذکر حجاببانها روبرو شوند، آنها را به سمت حجاب سوق نمیدهد. یک سال از حوادث تلخ شهریور گذشت اما هنوز برخی به روند اشتباه گذشته خود اصرار دارند و دوست ندارند روش فرهنگی خود را تغییر دهند.
آنها نمیدانند یا خود را به ندانستند زدند که مسائل فرهنگی کشور با این روشها، آنهم در این روزگاری که دنیا به اندازه یک موبایل کوچک شده است، راه به جایی نمیبرد و تنها جامعه را به سمت تنش بیشتر هُل میدهد.
تنها راه برون رفت از شرایط فعلی، گفتوگو است. به جای راه اندازی گروههای مردم نهاد، باید مکانهایی تدارک دیده میشد که در آن جوانان بتوانند از اعتقادات خود حرف بزنند. جوانی که دوست ندارد شال به سر بیندازد دلیل این تصمیم خود را بگوید و مدافع حجاب هم از دلایل خود سخن بگوید.
تاریخ نشان داده است که با این روشها ما یک مسیر رفته را بازمیگردیم و دوباره همان راه را میرویم و این چرخه همچنان ادامه دارد.
نظرات بسته شده است.