بیرانوند بر سر دوراهی خطرناک، ثروت یا محبوبیت
این وسط یک جریانی کاملاً مشکوک و موذیانه تلاش می کند تا بیرانوند را استقلالی کند. آن هم استقلالی که درست یک ماه قبل در بازی فینال، باشگاه و هوادارانش متحد و آگاهانه تنها به قصد تخریب بیرانوند به ورزشگاه آمده بودند و مربی دائم الخمر(به گفته خودشان) آتش بیار این معرکه بود!
پایگاه خبری رسا نشر– مهدی سوری: از چند و چون حاشیه های امروز فوتبال ایران که حول محور علیرضا بیرانوند، فسخ قرارداد با پرسپولیس و پیوستن اون به استقلال حتما آگاه هستیم. از صبح امروز تا همین چند لحظه پیش که تماس تلفنی درویش مدیرعامل پرسپولیس و وکیل علیرضا بیرانوند در برنامه فوتبال برتر به صورت زنده پخش شد، این موضوع بر سر زبانها است. بنابراین نیازی به تحلیل خبر و گزارش رویدادهای امروز نیست.
آنچه در این مطلب به آن می پردازم در واقع در رابطه با شخصیت فردی علیرضا بیرانوند است و به عنوان یک هوادار فوتبال و پرسپولیسی دوآتشه میخواهم چیزهایی را بگویم که دانستن آن برای علیرضا ، مشاوران و وکلای او بد نیست.
علیرضا بیرانوند دورازه بان تیم ملی فوتبال و سنگربان قهرمان ۲ جام در همین ماهی که گذشت مسیر سختی را تا به اینجا طی کرده است. دروازهبان مهمترین و پرهوادارترین تیم فوتبال ایران، سنگربان شماره یک تیم ملی ایران در جام جهانی و یک سالی هم به عنوان لژیونر در اروپا سوابق درخشانی است که اگر از نظر مادی آن را بررسی کنیم برای بیرانوند ثمره تلاش ها و سختیهایی است که متحمل شده است. بنابراین اینکه او گرانترین و برترین دروازهبان فوتبال ایران باشد، حرف درستی است. معروفیتی که به واسطه لیاقت، تلاش و از خودگذشتگی هایی که در این سالها به دست آورده است را هیچکس نمی تواند منکر شود. سنگربانی از دروازه تیم ملی قطعاً یک امر مقدس است. و علیرضا با مصدوم شدن چندباره در زمین فوتبال ثابت کرده است که هم در جایگاه درستی ایستاده، و هم لایق حراست از این دروازه است. تمام وقایع این چند روزه نمی تواند سر سوزنی در ارزشمندی، شخصیت بالا ، اصالت و مرام بیرانوند خدشه ای وارد کند.
اما، اصل مطلب چیزی دیگریست. فوتبال حرفه ای می طلبد که بازیکن برای منفعت مالی، آینده فوتبالی و علاقمندی خود به هر پیشنهادی فکر کند و حتی آن را بپذیرد. تعصب دهه شصت با تمام ارزش معنوی و احترام و ارادتی که همه ما به بازیکنان آن نسل داریم جای خود را دارد، ولی نمی توان زمان محدود در اوج بودن یک فوتبالیست را از او گرفت و با هر بهانه ای او را به یک تیم، یا یک کشور محدود کرد. پس باید با وجود تمام علاقه ای که به این بازیکن داریم بپذیریم که ممکن است امسال و یا سال بعد او دیگر در تیم ما نباشد. حال در این میان مشکلات خانوادگی، اختلاف با مربی و مدیران، مصدومیت و هر چیز دیگری را می توان در کنار تصمیمات درست و حرفه ای مطرح کرد. هیچ هواداری حق ناراحتی و توهین به بازیکن را ندارد. و باید همه جوانب امر را بدون تعصب بررسی کرد و به این نتیجه رسید که رفتن یا ماندن در تیم به صلاح بازیکن و باشگاه هست یا خیر!
پس به تصمیم علیرضا بیرانوند از این جهت کاملاً احترام می گذارم. اما این داستان سمت و سوی دیگری هم دارد که فقط مربوط به پرسپولیس و مدیریت آن و بیرانوند نمی شود. این وسط یک جریانی کاملاً مشکوک و موذیانه تلاش می کند تا بیرانوند را استقلالی کند. آن هم استقلالی که درست یک ماه قبل در بازی فینال، باشگاه و هوادارانش متحد و آگاهانه تنها به قصد تخریب بیرانوند به ورزشگاه آمده بودند و مربی دائم الخمر(به گفته خودشان) آتش بیار این معرکه بود! این نیز جالب است و باید از مدیران استقلال پرسید که با وجود آن توهین ها و تهدیدها چه شد که بلافاصله دشمن را در لباس دوست دیدید و خواهان سپردن سرقفلی سنگرتان به سنگربان رقیب شدید؟
می خواهم این بخش را هم به پای حرفه ای بودن فوتبال بنویسم و از این نیز بگذریم. اما آقای علیرضا بیرانوند عزیز! فوتبالی که شما یکی از بهترین های حال حاضر آن هستید یک روز بالاخره برای شما هم به پایان می رسد. همانند سرانجام همه فوتبالیست ها و پیشکسوتان قبل از شما، معروفیت و پول های کلان، تشویق های ممتد و هورا کشیدن و فریاد زدن نام فوتبالیست ها در استادیوم ۱۰۰ هزار نفری ، همه یک روز به پایان می رسد. و جای شما را قطعا یک نفر دیگر خواهد گرفت. همه چیز فناپذیر است الا محبوبیت. نام نیک و خاطره خوش از شما به عنوان یک فوتبالیست حرفه ای و متعصب می سازد که سالها بر حافظه مردم باقی خواهد ماند و کدام مبلغ روی برگه قرارداد می تواند این محبوبیت را برای همیشه حذف کند؟ چه می شود که نام خیلی از پیشکسوتان را هنوز هم بر لبانمان با شوق فریاد می زنیم. احمدرضا عابدزاده، مرحوم ناصرخان حجازی، زنده یاد هادی نوروزی و علی انصاریان و زنده یاد منصور خان پورحیدری همان هایی هستند که نامشان نیک و ماندگار شد. و در مقابل فوتبالیست هایی که همین فصل پیش بازی می کردند و اتفاقا ثابت تیم ملی هم بودند، اما سال تا سال کسی نامی از آنها نمی برد. این تفاوت بزرگ و ارزشمند بین معروف بودن و محبوب بودن است.
علیرضا بیرانوند محبوب است. هم برای پرسپولیس و هم برای ایران. امروز او بر سر یک دوراهی بسیار خطرناک قرار دارد. من به شخصه نمی گویم بمان و با پرسپولیس ادامه بده. در سالیان گذشته خیلی از فوتبالیست ها بین پرسپولیس و استقلال جابجا شده اند. برخی از این انتقالات دچار حاشیه شد و در مقابل بعضی از این پیوستن ها به تیم رقیب هیچ واکنش منفی و حاشیهای به وجود نیاورد. اما موضوع علیرضا بیرانوند سنگربان پرسپولیس آن هم با حاشیه های یکی دو ماه گذشته، قهرمانی دوگانه پرسپولیس و آخرین صحبتهای خود بیرانوند در دفاع از عملکرد تیم و همدلی کادر و بازیکنان پرسپولیس، بسیار حساس و متفاوتتر از نقل و انتقالات در گذشته است. پیوستن سنگربان پرسپولیس در حال حاضر به استقلال یک خطر بزرگ برای علیرضا بیرانوند است که محوبیت و اعتبار او را هدف گرفته است. مسلماً در صورت وقوع این رویداد، بدترین و تلخ ترین جدایی فوتبالی یک بازیکن از محبوب ترین تیم ایرانی و پیوستن به تیم رقیب در تاریخ رخ خواهد داد. و این قرارداد در صورت ثبت حاشیه های فراوانی را به همراه خواهد داشت. سوای از تشدید حساسیت ها در فضای مجازی، زمین فوتبال و روی سکو ها، پیوستن به استقلال در این فصل از لحاظ روحی و فنی بر خود علیرضا و خانواده اش تاثیر بسیاری خواهد داشت. به نظرم بیرانوند باید تمام جوانب این انتقال را بررسی کند. پول خوب گرفتن حق او و هر بازیکن حرفه ای و توانمندی است. اما از هر بازیکن حرفه ای این را بپرسی که بین پول و جایگاه و محبوبیت اجتماعی کدام برایت اولویت دارد، بدون تردید محبوبیت را انتخاب می کند. همانگونه که پیشتر گفتم عمر فوتبالی ستاره ها زیاد نیست. و پس از فوتبال زندگی ادامه دارد. هیچکس حاضر نیست بخاطر زیادی و کمی مبلغ قرارداد شخصیت اجتماعی و محبوبیتش را در خطر نابودی قرار دهد.
البته که اگر امروز شاهد چنین حاشیه هایی در قوتبالمان هستیم، سهم بزرگ وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال، مدیران پاشگاه و نداشتن ثبات در برنامه ریزی، مدیریت و واگذاری حقیقی استقلال و پرسپولبیس به بخش خصوصی را نباید فراموش کرد. در حالیکه دیگر تیمها با آزادی عمل و بدون محدودیت مالی و مدیریتی در حال آماده سازی برای فصل جدید هستند، این دو تیم همواره به دلیل دولتی بودن، مدیریت آشفته و نداشتن منابع مالی و بدهی های انباشته هر روز یک حاشیه و مشکل بزرگ را تجربه می کنند. و در این میان تنها هواداران این تیمها هستند که ناراحت و نا امید می شوند.
مهدی سوری
نظرات بسته شده است.