فاطمه پاقلعهنژاد: همه چیز از ویروس لعنتی شروع شد. شوک ابتدای اسفند. مرگ، خانهنشینی و ترس و از پی آن مشکل بیپولی و بیکاری. شرایط سخت تحریم و چالشهایش از یک سو و این بحران بیسابقه از سوی دیگر.
در کنار تلاشها یا حتی کمکاریهای دولتی و راه بسته ارسال کمکهای خارجی به دلیل کارشکنیهای خارجی نیاز به گشایش جبههای جدید برای کمکهای مردمی بود.
نهادهای رسمی که در حوادث غیرمترقبه قبلی و چالشهای پیشین نشان دادند آن زنجیره بسیج صددرصدی را به دلیل سابقه دیرینه نمیتوانند به تنهایی به دوش بکشند.
گوشهای از این مشکلات و عدم اعتمادها همین تصاویری است که به طنز در سریال «نون خ» و ماجرای زلزله کرمانشاه به تصویر کشیده شده است.
در کنار نیروهای جهادی که وابسته به ارگانهای نظامی و دولتی و حاکمیتی هستند، نیاز به بخشی دیگر از بدنه اجتماعی جامعه یعنی هنرمندان و ورزشکاران و چهرههای سرشناس بود تا پا پیش بگذارند اما چالش بزرگ برچسب سلبریتیهای غیر مسئول بود که در این دو ساله به دلیل بخشی رفتارهای گروهی از سلبریتیها از یک سو و تسویهحسابهای سیاسی سالهای ۹۲ و ۹۶ از سوی دیگر اتفاق افتاده بود تا چهره این پایگاه اجتماعی و سرمایه عمومی هم به کف رسیده باشد.
اما جنگ با کرونا یک فرصت مجدد بود برای بازسازی بسیاری از تصاویر ذهنی مخدوش. یک هفته کمتر نیاز بود که دیگر کسی یادش نماند روزی چقدر به پزشکان برای عدم استفاده از دستگاههای کارتخوان انتقاد میشد. آنها سربازان خط مقدم شدند و حالا نوبت بقیه بود.
گروهی همچنان انتقاد میکردند که فلان فوتبالیست یا فلان ستاره هالیوود چنان چالشی راه انداخته و سلبریتی ما هم گفته وای به داد مردم برسید.
در دل تمام این دعواهای معمول اما همانهایی که در روزهای پس از زلزله به خاطر بسیج کمکهای مردمی کارشان به دادگاه کشید بیسروصداتر از قبل پیش آمدند.
هدیه تهرانی که مدتهاست کسی خبری از حضورش در محافل ندارد، با گروهی بسیج شدند و با بنیادی خیریه خانه به خانه میرفتند و کمکهای اولیه به بی بضاعتها می رساندند.
مهتاب کرامتی سفیر کمکهای مردمی یونیسف بود و اطلاعرسانی میکرد.
امیر ژوله پیج میلیونیاش را برای کمک به بحران کرونا به کار گرفته بود. شده بود کسی که هشدار میدهد. از کمپین در خانه بمانیم حمایت میکرد، مشاغل کوچک را که امکان تولید محصولات قابل ارسال داشتند تبلیغ میکرد و رفتارهایی از این دست.
رامبد جوان در خانه نشسته بود و هر شب با اینستاگرام برنامه سازی میکرد تا نشاط اجتماعی پایینتر از اینی که هست نباشد و مردم را راضی کند همچنان در خانههایشان بمانند.
علی کریمی و سیدجلال حسینی بچههای گیلانی اهل رشت و انزلی اصلا مگر میتوانستند در شرایط کابوسوار زادگاههایشان هر آنچه در توان دارند را صرف کمک به این مردم نازنین نکنند؟
پرویز پرستویی یک رفیق کشتیگیر پیدا کرده و پیج میلیونیاش را برای بسیج نابترین مدل کمک به مردم بیبضاعت وقف کرده. خانه به خانه کنار رسول خادم و کمیل قاسمی و حسن رحیمی پیش رفتند تا بستههای کمکهای مردمیشان را به دست نیازمندان برسانند. کمکهایی که از مردم جمع شدند و بسته به بسته از دروازه غار و گودهایش تا خانههای نیمه ویران از سیل سیستان توسط همین قهرمانان به مستحقانشان رسیده است.
در تهران یکی که پیش افتاد و از خلوت خودخواستهاش بیرون آمد، اشکان خطیبی بود. او که با هشتگ #من_باهاتم جلو افتاد و بقیه دوستانش را دعوت کرد برای کمکهای یک میلیونی که میخواست به دست اقلا ۵هزار خانواده برسد. پیش افتاد و گفت: «این کاری نیست که من شروعش کرده باشم. همین کمپین را هنرپیشههای ترکیهای راه انداختند و من فقط تقلیدش کردم. شکر خدا خیلی از هنرمندان و ورزشکاران هم به ما پیوستند. از حامد بهداد و رامبدجوان و حجازی فر و بچههای دیگر. بودند بچههایی که کلا ۵میلیون پول در دست داشتند و ۳میلیونش را به کمپین ما کمک کردند. راستش من اگر پیش افتادم واقعا نمیخواهم طوری برداشت شود که انگار دنبال گفتن از خودم هستم و برای همین کمتر حرف میزنم. ما همین حالا هنوز نتوانستیم حدود نیمی از وعدهای که داشتیم را عملی کنیم. ما نیاز به کمکهای افراد متمولی داریم که توان این کمک را دارند و دست تک تکشان را میفشارم و امیدوارم همه ما که توان کمک به خانوادههای آسیب دیده را دارند پیش بیایند تا زودتر از این روزهای سخت عبور کنیم و این بیماری مهار شود.»
او اینها را هم به ما و هم به بقیه دوستانش گفته و کمپینش را حالا که در میانه راه است پیش میبرد.
هادی حجازیفر که به کمپین او پیوسته هم اخیرا به
خبرآنلاین گفت:«راستش مهم نیست که چقدر کمک میکنیم، مهم این است از آنچه در توان داریم به کسی که شرایط سختتری دارد ببخشیم. این در خون همه ماست و با این روحیه میتوانیم از این چالش عبور کنیم.»
امروز هنوز تا رسیدن به نقطهای که همه آسیبدیدگان از کرونا بینیاز باشند فاصلهای بزرگ داریم و هنوز دولت در گیر و دار چالشهای بزرگ اجتماعی خود، نتوانسته همه آنچه گفته را حتی انجام دهد. این کمکهای مردمی هم حتی در مقایسه با آنچه باید اتفاق بیفتد بی شک خیلی کم و ناچیز است اما حالا درباره یک چیز میتوان با جدیت سخن گفت. اینکه بدون شوآف، اینبار تعداد بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران پا پیش گذاشتند و بخشی از سرمایه اجتماعی ویران شده حاصل از اظهار نظرهای بیدلیل یا اتفاقات هیجانی چالش برانگیز پشت سر گذاشته شده است و دیگر مردم هم تمییز میدهند هنرمندی را که برای کمک به همنوعش در صف مقدم ایستاده تا هنرپیشهای که فکر میکند با تمسخر یک رفتگر ساده میتواند فالوئر بگیرد.
جنسی از آدمهایی که حتی به اندازه همان پاکبان عزیز نمیداند در روزها کرونایی باید فاصله اجتماعی را حفظ کند و به این جرم که او قصد داشته این فاصله را رعایت کند، مسخره اش می کند!