دلسوزی بیجا ممنوع!
در همین زمینه نماینده جامعه کارگری : وعده غذایی کارگران به ۱.۵ وعده در روز رسیده /… ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ رتبه جدید پاسپورت های جهان اعلام شد ۴ مرداد ۱۴۰۳ باید به نجفی یک تبریک گفت که با مدرک بالای دانشگاهی حاضر شده است برای تامین خرج زندگیاش کار کند. اما این باعث نمیشود برای […]
باید به نجفی یک تبریک گفت که با مدرک بالای دانشگاهی حاضر شده است برای تامین خرج زندگیاش کار کند. اما این باعث نمیشود برای او دل بسوزانیم.
عصر ایران؛ مصطفی داننده- این روزها گفتوگوی روزنامه شهروند با« مسلم نجفی» دانشجوی دکترای عمران که در شهرداری کرمانشاه کار میکند حسابی سروصدا کرده است. رضا رشیدپور هم در برنامه حالا خورشید با او گفتوگو کرد.
نجفی در مورد کارش میگوید:« من بسیار تلاش کردم اما هیچ شغلی متناسب با رشتهام پیدا نکردم. من از سال ۹۰ با حقوق یک میلیون و ۴۵۰هزارتومان در شهرداری مشغول به کار هستم و در کنار آن به صورت حقالتدریس در مقطع کاردانی عمرانِ دانشگاه آزاد کرمانشاه تدریس میکنم. حقوق من در دانشگاه آزاد هر ترم ۳۵۰هزارتومان است.»
مسلم نجفی در مورد نوع کارش در شهرداری نیز میگوید:« من کمک راننده ماشین رفتگری ام. اگر زبالهای، سنگی، چیزی باشد که ماشین نتواند جمع کند من باید آن را جمع کنم. یعنی شغل من رفتگری است.»
در ابتدا باید بگویم کار کردن عیب نیست و باید به نجفی یک تبریک گفت که با مدرک بالای دانشگاهی حاضر شده است برای تامین خرج زندگیاش کار کند. اما این باعث نمیشود برای او دل بسوزانیم. شغلها باهم متفاوت هستند اما شغل شغل است. هم اکنون که او از کارش می نالد چند میلیون نفر بیکارند.
کسی که توانسته است به این مدارج عالی تحصیلی برسد یعنی در زندگیاش یک هدف دارد؛ گرفتن مدرک تحصیلی و استفاده از آن. حالا چرا نتوانسته از آن استفاده کند؟ مگر قرار است هر کسی مدرک گرفت، دولت به او کار بدهد؟ کسی که در حال گرفتن مدرک دکتراست یعنی نمیتواند در حوزه کاری خود شغل مناسبی پیدا کند؟
نجفی که به گفته خودش در حال حاضر در دانشگاه هم تدریس و حقوق ترمی ۳۵۰ هزارتومان دریافت میکند( که واقعا در شان یک مدرس دانشگاه نیست) چگونه دانشجویان خود را ترغیب به تحصیل در رشتهای میکند که خودش با بالاترین مدرک آن در شهرداری کار میکند.
به نظر میرسد او هر چقدر در درس خواندن موفق بوده است در کار پیدا کردن نبوده است. آیا واقعا همه کسانی که الان مشغول کار هستند، پارتی دارند؟ یا آنهایی که کارآفرینی کردهاند در ادارهای آشنا و یا فامیلی داشتند؟ یا همه در رشته های مرتبط کار کنند؟
نجفی ۳۵ مقاله علمی دارد، آیا او نمیتوانسته یکی از این مقالات خود را در کار اجرایی کند؟ در کرمانشاه برای رشته عمران کار نبوده آیا در شهرهای اطراف برای او کار نبود؟ آیا در هیچ جای ایران او نتوانسته کاری مرتبط پیدا کند قطعا مشاغل مرتبط وجود دارد اما او نتوانسته پیدا کند و در این زمینه بخشی از تقصیر برعهده جستجوگر کار است؟ آیا نجفی نمیتوانست به شهرهای زلزله زده برود و در آنجا از دانش خود استفاده کند؛ هم پول در بیاورد و هم به مردم کمک کند.
خیلی از ما فکر میکنیم چون مثلا یک رشته دانشگاهی را خواندهایم باید همه دست به سینه جلوی ما بنشینند وبگویند چه کاری دوست دارید قربان؟
با خواندن خاطرات آدمهای موفق میبینیم که آنها هم در طول عمر خود کارهای بسیاری انجام دادند از کار در رستوران تا کشاورزی اما در آن خط نماندند و مسیر موفقیت را پیش گرفتند. نباید تصور کنیم که نجفی همیشه در این خط میماند.
هیچ کجای دنیا، نان را به راحتی در دهن آدمی نمیگذارند. کار کردن یک دانشجوی دکتری در شهرداری عجیب است ولی از آن عجیب تر این است که او نتوانسته است در رشتهاش خودش یا در حوزه کار علمی خود، شغلی برای خودش دست و پا کند.
در حال حاضر همه از افراد کاربلد و متخصص استقبال می کنند. صرف دریافت مدرک دانشگاهی و نوشتن مقاله به معنی کاربلدی و توانایی انجام کار نیست همانطور که وقتی فردی صرفا گواهینامه رانندگی می گیرد نمی تواند لزوما راننده خوبی باشد و بتواند با تسلط کامل رانندگی کند.
چه خوب میشد « مسلم نجفی» قصه ما سر کار خودش بود و امروز از مهندسان نامی کرمانشاه بود اما با دلسوزی بیجا برای آدمها، کم کاری آنها را توجیه نکنیم. نجفیها میتوانند از مدرکشان درست استفاده کنند اگر درست تصمیم بگیرند و همه امیدشان به سیستم فشل اداری کشور نباشد.