محسن نامجو: به ‌زور دارم ادامه می‌دهم

 

ویدیویی که دیروز در فضای شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد، مربوط بود به تکه‌ای از برنامه‌ی ریپلی در شبکه ام‌بی‌سی پرشیا که مهمان برنامه، محسن نامجو بی‌مقدمه در آن می‌گوید خسته‌ است و نای ادامه دادن ندارد.

چه سبک موسیقی محسن نامجو را دوست داشته باشیم یا نه، او یکی از اتفاقات موسیقی در این سال‌هاست و نوعی صداقتِ کلام و بی‌پردگی همیشه در موسیقی‌اش بوده که از شخصیت او برمی‌آید. به‌همین دلیل، شنیدن این حرف‌ها از زبان او تاثیر عمیق‌تری دارد و به همین دلیل کسانی که شاید نصف سن نامجو را هم داشته باشند با این حرف‌ها ارتباط برقرار کرده‌اند و با خستگیِ وجودی او همذات‌پنداری کرده‌اند.به ‌زور دارم ادامه می‌دهم|خبر فوری

-برداشت‌های زیادی می‌شود از این حرف‌ها کرد، می‌شود به آن گفت افسردگی، یا مثل ژورنالیست‌های زرد این حرف‌ها را نامفهوم و سرشار از خشم دانست، اما نامجو به یک واقعیت درازدامنه در تاریخ هنر هم اشاره می‌کند؛ اینکه کاش هنرِ ما دردی از جهان دوا می‌کرد، کاش حداقل با کارِ‌ یدی می‌شد خدمتی به دیگران کرد و نه فقط «ملودی» ساخت؛ و اینکه هنرمند تمامِ مدت و تمام وجود به واقعیت‌های عریان جهان چشم می‌دوزد و دیگر کاری هم از دست‌اش برنمی‌آید؛ نتیجه‌ی مشاهده‌اش تبدیل به ملودی می‌شود، یا شعر، یا قطعه‌ یا نقاشی یا هر اثری.

بیشتر بخوانید: سرنوشت تلخ و غمناک دختر زیبای قاجار

اما رنجِ مشاهده‌ی هنرمند پایان نمی‌پذیرد. می‌شود پرسید که آیا این پایانِ راهِ هنرمند است؟ و می‌توان پاسخ داد که نه؛ چرا که اثر هنری همیشه حاصل همین مشاهده‌ی عمیق است. در شرایط سختی که حالا هستیم شاید بیش از حد تلخ باشد که چنین بگوییم اما این زخمِ مزمنِ ادامه‌دار است که به خلق آثار هنری و همان «ملودی‌»‌ها ختم می‌شود؛ عملی که کارِ یدی نمی‌تواند انجام دهد همین است. غمِ بر آمده از دل را بر دل‌ها می‌نشاند تا ما حواسمان باشد که در رنج‌کشیدن تنها نیستیم و همین خلق‌کردن و کار هنری، والاترین شکل امید است.

-شما چه فکر می‌کنید؟ برداشت شما از حرف‌های نامجو چیست؟

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.