به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، این متهم از سال ۹۹ با شکایتهای متعددی از سوی زنان مواجه شد. بررسیها نشان میدهد که او با شناسایی طعمههای خود در مناطقی همچون لویزان، اقدام به اعمال مجرمانه میکرده است.
یکی از قربانیان در شرح ماجرا گفت که چگونه در یک بعد از ظهر در پارک مهرگان مورد حمله قرار گرفته است. مردی با ماسک به او نزدیک شده، پس از پرسیدن ساعت، با حمله ناگهانی او را نقش بر زمین کرده و مورد آزار قرار داده است. او میافزاید که هیچ کس در آن لحظات برای کمک در دسترس نبوده است.
قربانی دیگری نیز از حملهای مشابه در حالی که در حال ورزش در پارکی دیگر بود، خبر داد. او گفت که چگونه مردی به او نزدیک شده، گردنش را گرفته و در نهایت او را مورد تجاوز قرار داده است.
با افزایش شکایتها، پلیس تحقیقات خود را گسترش داد و پس از بررسی دوربینهای مداربسته و ردیابی تلفن همراه متهم، او را دستگیر کرد. مرد متهم به نام خلیل، در ابتدا منکر اتهامات شد، اما توسط شاکیان شناسایی شد.
پرونده پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده شد. در جلسه دادگاه که با حضور شاکیان برگزار شد، متهم همچنان بر بیگناهی خود پافشاری کرد و مدعی شد که این زنان دروغ میگویند.
با توجه به انکار متهم، دادگاه برای بررسی دقیقتر، دستور انجام آزمایش DNA و بررسی پزشکی قانونی را صادر کرد. پس از تایید آزار یکی از زنان توسط متهم، او برای دومین بار در دادگاه حاضر شد و در نهایت به اعدام محکوم شد.
اما با اعتراض متهم، دیوان عالی کشور حکم اعدام را نقض کرد و پرونده دوباره به جریان افتاد. در این مرحله، متهم از برخی اتهامات تبرئه و به شلاق و زندان محکوم شد. این تجدیدنظرها و تغییر احکام، نشاندهنده پیچیدگیهای حقوقی این پرونده و اهمیت دقت در رسیدگی به آن است.
این پرونده که از سال ۹۹ در جریان است، نشان میدهد که چگونه سیستم قضایی در تلاش برای برقراری عدالت است. اما آیا این رفت و برگشتهای پرونده، میتواند التیامی بر زخمهای قربانیان باشد یا این روند طولانی، سایهای از ناامیدی را بر زندگی آنها حاکم خواهد کرد؟
نظرات (0)
در حال بارگذاری نظرات...