اعتراض مصطفی مستور به سانسور رمان تازهاش
در همین زمینه هشدار سازمان زمینشناسی درباره فرونشست زمین در ایران ۱۰ مهر ۱۴۰۰ تنش آبی در ۳۰۰ شهر کشور/ وضعیت بحرانی در تابستان ۱۴۰۰ ۷ تیر ۱۴۰۰ مصطفی مستور به ممیزی کتابش و ملزم شدن به اعمال اصلاحات بر روی آن برای کسب مجوز نشر اعتراض کرد. ایسنا نوشت: مصطفی مستور، نویسنده در یادداشتی […]
ایسنا نوشت: مصطفی مستور، نویسنده در یادداشتی نوشته است: از بخش بررسی کتاب وزارت ارشاد به ناشرم خبر دادهاند که دادن مجوز انتشار به آخرین رمانم با نام «عشق و چیزهای دیگر»، مشروط به اعمال اصلاحاتی در کتاب است. بارها گفتهام که سانسور نه مفید است و نه ممکن. مفید نیست، چون با حذف و اصلاح و حتی عدم انتشار یک کتاب، مسیر حرکت هر جامعه ذرهای تغییر نمیکند. سیاستگذاران ممیزی کتاب، در عالیترین سطوح خود، نمیخواهند بپذیرند که کتابها برآیند و برآمده از فرهنگ جامعه هستند، نه به عکس. میتوان با آمار و پژوهشهای علمی و میدانی نشان داد که سانسور، از هر نوعش، اگر نتیجه معکوس برای واضعان آن نداشته باشد، مطلقا موثر نیست.
سانسور اما ممکن هم نیست. نه فقط به خاطر گسترش رسانهها و سهولت دسترسی به آنها که دریافت بخشهای سانسور شده هر اثر را بینهایت آسان کرده است، بلکه به این دلیل ساده که حذف چند جمله و حتی چند صفحه از یک کتاب نمیتواند صدایی را که در سراسر یک اثر و در تکتک کلمات آن نهفته و تنیده شده است، خفه کند. کسانی که به سانسور ایمان دارند، معمولا درک درستی از پیچیدگیهای ذهن و روح انسان ندارند. شاید اگر آنها میدانستند که هنر و ادبیات اصولا نمیتواند آدمها را متحول کند یا حتی تاثیر کوچکی بر زندگیشان بگذارد، دست از این کار میکشیدند و این همه وقت و پول و انرژی مصروف آن نمیکردند.
با این حال من ترجیح میدهم کتابم هرگز منتشر نشود تا اینکه تسلیم خواست و سلیقه کسانی شوم که حقوقشان را از مالیات امثال من و خوانندگان کتابهایم میگیرند تا تنها ابزار ارتباطی ما را با سانسور و ممیزی مختل کنند.
تنها خواسته من این است که اداره بررسی کتاب وزارت ارشاد به شکلی شفاف و بدون شرمساری توضیح دهد که در صفحات ۵۰ تا ۵۴ این رمان چه یافته است که فکر میکند اگر این صفحات «اصلاح» نشوند، دل و دین مردم بر باد خواهد رفت؟ در این صورت من آمادهام تا به تفصیل توضیح دهم که نتیجه این رفتارها و نگرشها و سیاستگذاریهای غلط فرهنگی، چه آسیبهای تکاندهندهای به جامعه و زندگی آدمها زده است.»