چه کسانی نمیگذارند؟ آقای کارگردان!
در همین زمینه نماینده جامعه کارگری : وعده غذایی کارگران به ۱.۵ وعده در روز رسیده /… ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ رتبه جدید پاسپورت های جهان اعلام شد ۴ مرداد ۱۴۰۳ چه کسانی سعی داشته اند که برای فیلم “سرو زیر آب” سرمایه جور نشود و چرا؟ حال که ساخته شده است چرا کوشیده اند که […]
عصر ایران ؛ نهال موسوی – در چند روز گذشته محمد علی باشه آهنگر کارگردان فیلم “سرو زیر آب” در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد از شرایط اکران فیلمش شکایت کرده و اعلام کرده است: « شاهدید که نه تبلیغات درستی میشود و نه شهرداری بیلبوردی میدهد. نه تیزرهایش ادامه دارد و نه سانس و سینماهای کافی و البته درست به فیلم اختصاص یافته است. جالب است بدانید شهرداری یکی از سرمایهگذاران است که بیلبورد نداد و نمیدهد. حدود ۵۰ درصد سانسها، سانسهای بیرمق و مرده است. مثلا ۹ صبح یا ۱۲ ظهر، ۱۴ ظهر اینها برای هیچ فیلمی کارکرد ندارد.
[…] بسیاری تلاش کردند فیلمنامه به نتیجه نرسد. همانها تلاش کردند سرمایه جور نشود، همانها کوشیدند ساخته نشود و همانها تمام ابزار تبلیغاتی را دریغ کردند تا فیلم رسانهای نشود. فکر کنم در آخری تا حدی موفق شدند.»
و در جای دیگری هم اشاره میکند: «در ایران اگر بخواهند فیلمی زمین بخورد راهکارش را بلدند و اگر بخواهند فیلمی فروش کند آن را هم بلدند. قرار بود «سرو زیر آب» مثل «ملکه» «بیداری رویاها» و «فرزند خاک» خوب اکران نشود.»
«سرو زیر آب» نمونه بارز یک فیلم ارگانی است که با حمایت ۳نهاد حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری تهران ساخته شده است و سازندگان در جشنواره فیلم فجر جایزه سیمرغ بلورین از نگاه ملی دریافت کردهاند.
این سخنان کلی گویانه کارگردان “سرو زیر آب” چند نکته دارد، پرسش ابتدا این است که چه کسانی سعی داشته اند که برای فیلم سرو زیر آب سرمایه جور نشود و چرا؟ حال که ساخته شده است چرا کوشیده اند که این فیلم دیده نشود؟ یا ابزارهای تبلیغاتی را از فیلم دریغ کردهاند؟ و در نهایت چرا همواره سعی دارند که فیلمهای ایشان خوب اکران نشود؟
شکی نیست اتفاقاتی که این فیلمساز به آن اشاره کرده است کمابیش در سینمای ایران میتواند وجود داشته و دامن فیلم یا فیلمسازان را بگیرد و البته تنها راه خلاصی از این دسته مشکلات تعریف کردن سیستم و ساز و کار درست اکران در سینمای ایران است.
یک نکته جالب توجه که نمیخواهم به آن بپردازم این جایگاه معترض همیشگی برخی از فیلمسازان حمایتی است که علی رغم برخورداری از انواع و اقسام امکانات همواره ادعا دارند که مظلوم واقع شدهاند و دستهایی در پشت پرده سعی دارند فیلم آنها دیده نشود.
از سوی دیگر ماجرا اگر به کارنامه فیلمسازی باشه آهنگر نگاه کنیم متوجه میشویم که ایشان همواره حمایت نهادها یا ارگانهای مختلف را برای ساخت فیلمهایشان در کنار خود داشتهاند و به مدد همین حمایتها بوده است که این فیلمها را ساختهاند.
یک پرسش دیگر این است که آیا اگر باشه آهنگر با سرمایه بخش خصوصی یا غیر ارگانی تصمیم به ساخت چنین فیلمهایی میگرفت، این امکان برایش فراهم میشد؟ شاید امکان تولید یک یا دو فیلم را پیدا می کرد ولی تداوم آن با این سیستم فیلمسازی امکانپذیر نیست.
این قبیل فیلمها به دلیل سیاستها ، اهمیت و کاربردی بودن موضوعی که به آن میپردازد همواره بیشترین حمایتها را به خود جلب میکنند و همین قضیه باعث میشود که بسیاری از بدیهیات هنر-صنعت سینما مانند جذاب بودن شکل روایت داستان، درگیری مخاطب با موضوع و … به فراموشی سپرده شود. اگر بخواهم دقیقتر اشاره کنم باید گفت – فارغ از هر گونه ارزشگذاری – مدل فیلمسازی است که دوره آن گذشته است، متعلق به دو، سه دهه قبلتر است.
معمولا این فیلمها در فیلمنامه موضوعی را مطرح می کنند که بر روی کاغذ بسیار مهم و قابل تامل است اما بعد از ساخته شدن و رسیدن به خروجی نهایی چندان چنگی به دل نمیزنند.
امروزه به دلیل دسترسی آسان به انواع و اقسام فیلمها از سراسر جهان ذائقه دیداری – شنیداری مخاطب عوض شده است و باید این قضیه را دریابیم که باید با زمانه به جلو حرکت کنیم و فیلم متناسب با نسل امروز است، باشه آهنگر در همین مصاحبه اخیر گفته است: « طرح اصلی سال ۸۹ و ۹۰ پخته شد و به مدد ستاد ایثارگران مرکز پژوهش آغاز و فیلمنامه در ۹۲ نوشته شد». در همین چند سال ذکر شده تا به امروز (زمان اکران فیلم) تحول بسیار بزرگی در زمینه هنر و رسانه اتفاق افتاده است و طبیعی است که چنین فیلمی از قافله عقب مانده باشد، مثال نقطه مقابل آن فیلمی چون “تنگه ابوقریب” است که از تمام امکانات امروزی بهره میگیرد تا قصهاش را تعریف کند.
فیلمهای حمایتی در زمان تولید چنان هزینه و انرژی در اختیار می گیرند که برای زمان نمایش آن به هر دلیلی رغبت چندانی باقی نمی ماند و دغدغهای برای چگونگی اکران این فیلم را ندارند. فیلمهایی که بهنظر میرسد چه تماشاگر این فیلم را ببیند چه نبیند زیاد تفاوتی برایشان ندارد.
آیا وقت آن نیست که تا اندازهای واقع بینانه به این جریان همیشگی عدم استقبال از فیلمهای با حمایت چند ارگانی نگاه کرده و مشکل را در فیلمها، ساختار روایی و فرم آنها جستجو کنیم؟ زمان آن نرسیده است که اساسا ریشهیابی کنیم که این شکل از تولید چرا به شکست میانجامد؟
* عکسهای منتشر شده بازدید مدیران ارگانهای مختلف از این پروژه در زمان تولید فیلم “سرو زیر آب” است.