کاپیتانی که حالا همه تمرکزش روی پرسپولیس است/ به بهانه خداخافظی صخره‌ای که همیشه قوت قلب بود

سیدجلال حسینی روز گذشته با کارنامه‌ای درخشان از بازی‌های ملی خداحافظی کرد. در همین زمینه تنش آبی در ۳۰۰ شهر کشور/ وضعیت بحرانی در تابستان ۱۴۰۰ ۷ تیر ۱۴۰۰ انسداد ۳ محور اصلی به دلیل بارش برف، کولاک شدید و رانش زمین ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ احسان خراسانی؛ از دل روزهای بارانی انزلی که کار را […]

سیدجلال حسینی روز گذشته با کارنامه‌ای درخشان از بازی‌های ملی خداحافظی کرد.

احسان خراسانی؛ از دل روزهای بارانی انزلی که کار را برای او در خط دفاعی ملوان سخت می‌کرد تا روزی که گران‌ترین مهاجمان دنیا هم دلیلی کافی برای از بین رفتن اطمینان و استحکامی که همه از او سراغ دارند نبود. از بین همه فراز و نشیب‌ها امروز که چند ساعت از خبر خداحافظی‌اش از بازی‌های ملی می‌گذرد، در ذهن کسی نشیبی نمی‌گذرد و همه تمامی فرازها را به خاطر دارند. از پرواز روی هوا و زدن آن گل معروف به ازبکستان در جام‌ملت‌ها تا ظاهر شدن در نقش فرشته نجات برای پاره کردن تور دروازه‌های میلیون دلاری. خداحافظی سیدجلال حسینی از بازی‌های ملی همان اتفاقی بود که خیلی‌ها انتظارش را داشتند اما باور کردنش برای همه سخت است.

سیدجلال حسینی بدون شک تا همیشه یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران خواهد بود. کسی که دنیای فوتبال از او به عنوان معنای جدیدی از پایداری و استحکام یاد می‌کند. الگویی برای جوانانی که همیشه فکر می‌کردند حرفه‌ای زندگی کردن برای یک فوتبالیست از دویدن روی زمین چمن سخت‌تر است. سید اما در طول ۱۱ سال حضورش در تیم‌ملی و همچنین حضور ادامه‌داری که الان در پرسپولیس و فوتبال باشگاهی دارد ثابت کرد حرفه‌ای زندگی کردن رابطه مستقیمی با بستن راه بهترین مهاجمانی دارد که روبروی مدافعان قرار می‌گیرند.

چند وقت پیش که حضورش در باشگاه صدتایی‌ها را جشن گرفت، مرزهای سن و سالش کلیشه‌ای‌ترین نکاتی بودند که اتفاقا هیچکس درباره آنها صحبت نکرد. چون رابطه مستقیم بین بالا رفتن سن و بیشتر شدن استحکام در سبک بازی سیدجلال برای همه ثابت و تبدیل به یکی از بدیهی‌ترین اتفاقات ممکن شده بود. مدافعی که انگار مسیر روبرویش هرچقدر طولانی‌تر می‌شد، بند کفش‌هایش نیز خود به خود سفت‌تر می‌شدند. کفش‌هایی که سفت می‌شدند تا دل جماعت عاشق تیم‌ملی و البته عاقش پرسپولیس همیشه قرص بماند.

تراژدی پوشیدن پیراهن شماره ۴ تیم‌ملی و حضور در خط دفاعی برای سید تلخ تمام شد. با دوری از جام‌جهانی ۲۰۱۸ و البته اردوهای بعدی. در حالیکه او به نظر تنها بازیکنی بود که بین سال‌های ۲۰۰۷ تا پیش از جام‌جهانی روسیه در تمامی اردوهای تیم‌ملی زیر نظر تمامی مربیان حضور داشت. داستان جلال و کی‌روش از نگاه مرد پرتغالی به ایده‌آل‌ترین شکل ممکن دنبال شد. در سمت مقابل اما کسی حضور داشت که روزی اشک‌های اسطوره‌هایی مثل مهدوی‌کیا و علی کریمی و … دیده بود و هرچند سخت باید باور می‌کرد که نه می‌تواند با پایان تلخ کنار بیاید و نه با تلخی بی پایان.

۱۱۶ بازی ملی، ۸ گل زده، یکبار حضور در جام‌جهانی و ۳ بار حضور در جام ملت‌ها کارنامه‌ای نیست که هیچکس بتواند به راحتی از کنار آن عبور کند. هرچند برای محکم‌ترین سید فوتبال ایران آمار همیشه در درجه اهمیت بوده. مهم‌تر از هر آمار و ارقامی این حضور به عنوان یک قوت قلب در تک‌تک لحظات هر بازی بود که از جلال کاپیتانی مقتدر ساخت. کاپیتان مقتدری که این اواخر تمام قدرت خودش را برای رهبری ارتش میلیونی سرخ گذاشت و اتفاقا بعد از یکی از سخت‌ترین بازی‌های تیمش طی چند سال اخیر تصمیم خودش برای خداحافظی از بازی‌های ملی را اعلام کرد. نه در جریان یکی از بازی‌های جام‌جهانی و نه روی دوش جوان‌های تیم ملی بعد یکی از بازی‌های جام ملت‌ها. بلکه بعد از یک جلسه تمرینی در کنار جوان‌های ترکیب پرسپولیس. دستان همیشه کمک‌کننده، خشم همیشه پدرانه و تعصب تکرارنشدنی سه مولفه اصلی شناخته شده از سیدجلال هستند که این روزها نمود بیشتری دارند. این روزها که با دفاع همه جانبه او از حیثیت تیم محبوبش می‌گذرد. روزهایی که هیچکس در کشور انتظار ندارد همینقدر غریبانه و به دور از عشق برای جلال به پایان برسند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.