روایتی از دختران پشت استادیوم آزادی؛ از ساعت‌ها صف تا تهدید به خوردن توسط گرگ‌ و رها شدن در اتوبان

در همین زمینه هشدار سازمان زمین‌شناسی درباره فرونشست زمین در ایران ۱۰ مهر ۱۴۰۰ تنش آبی در ۳۰۰ شهر کشور/ وضعیت بحرانی در تابستان ۱۴۰۰ ۷ تیر ۱۴۰۰ حدود ۲۰۰ زنی که مانده بودند همچنان تهدید می‌شنیدند و التماس می‌کردند. عصر ایران، فاطمه صابری- «اگر تا چند دقیقه‌ی دیگر از اینجا نروید گرگ‌هایی که بالای […]

حدود ۲۰۰ زنی که مانده بودند همچنان تهدید می‌شنیدند و التماس می‌کردند.

عصر ایران، فاطمه صابری- «اگر تا چند دقیقه‌ی دیگر از اینجا نروید گرگ‌هایی که بالای محوطه جنگلی ورزشگاه آزادی هستند شما را می‌خورند!» این شاید عجیب‌ترین تهدید در نوع خود برای دور کردن زنان علاقه‌مند به فوتبال از ورزشگاه آزادی، ساعتی قبل از آغاز فینال لیگ قهرمانان آسیا بین پرسپولیس و کاشیما انتلرز ژاپن بود.

گوینده جمله یکی از ده‌ها مردی بود که وقتی با درخواست‌های ملتمسانه دختران برای کمک به باز کردن درِ ورزشگاه آزادی مواجه می‌شدند می‌گفتند سمتی ندارند و کاره‌ای نیستند اما دقایقی بعد با لحنی خشن و تحکم‌آمیز از زنان می‌خواستند که از جلوی ورزشگاه به خانه بروند.

مهربان‌ترینشان در مقابل اشک‌های مهارنشدنی دخترانی که از صبح روز شنبه ساعات طولانی مقابل درهای بلند ورزشگاه آزادی با تابلوی ایست مواجه شده بودند این بود« چند متر بروید بالاتر، سالن ایرانیان کنارهم بنشینید و بازی را به‌صورت پخش مستقیم تماشا کنید.»

از این زنان تا آن زنان

دختران طرفدار پرسپولیس که حدود ۲۰۰ تَن بودند اما بنای رفتن نداشتند. ۱۴۰ زن یک هفته قبل از فینال با نام و نشان رسمی از سوی کانون هواداران پرسپولیس پیگیر ورودشان به ورزشگاه آزادی بودند. آنان دل‌خوش بودند که مدیران باشگاه در جریان امور هستند و در شبکه‌های اجتماعی هم به‌صورت محدود فراخوان حضور در ورزشگاه منتشرشده بود.

هرچند به دلیل ظرفیت اندک زمان ثبت‌نام کم بود. بااین‌حال آن‌ها به‌شدت معتقد بودند که تفاوت میان آن‌ها و زنانی که به «گزینشی» معروف شده‌اند از زمین تا آسمان است. چون این زنان سال‌ها با پیگیری بازی‌های پرسپولیس و با نام و نشان و حضور مقابل ورزشگاه‌ها و تمرینات تیم، خود را هوادار حرفه‌ای پرسپولیس معرفی می‌کردند و نه وابستگان سببی و نسبی مسئولان و کارمندان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال. این زنان فقط از تهران در ورزشگاه حضور نداشتند؛ تعدادی از آن‌ها با هزینه شخصی و به جان خریدن مشکلات فراوان از بندرعباس، فارس، اصفهان، خراسان، خوزستان، گیلان، مازندران، البرز و روستاهایی که حدود ۱۰۰۰ کیلومتر با ورزشگاه فاصله داشتند راهی «آزادی» شده بودند. آنها امیدوار بعد از حدود ۳۷ سال ممنوعیت رسمی، ورزشگاه آزادی پذیرایشان باشد.

۲ کیلومتر پیاده روی به امید رسیدن به یک درِ باز

کانون هواداران پرسپولیس به آن‌ها وعده داده بود برای ورودشان به ورزشگاه تلاش می‌کند و با فدراسیون فوتبال هم دراین‌باره رایزنی کرده است. هرچند که تا آخرین لحظه مجوزی برای ورود به ورزشگاه به آن‌ها نشان داده نشد؛ اما اکثر زنانی که یک هفته به شوق دیدن حساس‌ترین بازی تاریخ باشگاهشان شب را به روز رسانده بودند با هم قرار گذاشتند روز شنبه ۱۹ آبانماه قبل از آنکه عقربه‌های ساعت به ۱۲ ظهر برسد خود را به حوالی ورزشگاه آزادی برساندند؛ مانند مردانی که ورودشان به ورزشگاه آزادی از درِ غربی استادیوم بود حدود ۲ کیلومتر پیاده‌روی کردند و با فضای عجیب محدوده‌ی ورزشگاه آشنا شدند.
صدها فروشنده سیار مواد غذایی و اقلام هواداری برای آنان که سال‌ها فیلم و عکس‌های این مکان محبوب را دیده بودند مانند ورق زدن یک آلبوم خاطرات قدیمی بود. آن‌هم در لحظاتی که شرایط ورودشان به ورزشگاه روشن نبود و آن‌ها ترس، شوق و التهاب را با هم تجربه می‌کردند. نکته‌ی امیدآفرین برایشان لبخند و حمایت مردان طرفدار پرسپولیسی هنگام دیدن زنان مضطرب بود.

بعد از چند بار تغییر مکان، اکثر زنان شانس ورود به ورزشگاه آزادی را ورودی هتل المپیک دیدند. جایی که تعدادی از همراهانشان از حوالی ساعت ۹ صبح در محوطه وسیع آن جمع شده بودند.

مدیریت مردانه و تقسیم زنان به ۳ گروه

ورودی هتل المپیک اما تنها شاهد حضور دخترانی با عنوان «کمیته همیار سرخ» که با مقنعه‌های قرمز از هواداران دیگر تفکیک ‌شده بود، نبود. تا عقربه‌های ساعت به ۳ بعدازظهر برسد تعداد دخترانی که از طریق شبکه‌های اجتماعی تصاویر حضور زنان گزینش شده بروی سکوهای ورزشگاه آزادی را دیده و راهی آزادی شده بودند به بیش از ۲۰۰ تَن رسید. این زنان که به امید باز شدن درِ ورزشگاه مقابل این مجموعه قدیمی جمع شده بودند کنار هم نبودند.

حدود نیمی از آن‌ها قبل از ساعت ۱۲ بدون دردسر وارد محوطه هتل المپیک شده بودند و تعداد دیگر بیرون در هتل، دقایق را می‌شماردند و برای متولیانی که با لباس فرم و غیر فرم مقابلشان رژه می‌رفتند یا بروی صندلی‌هایشان نشسته بودند برای حق ورود به ورزشگاه استدلال می‌کردند؛ اما گویا قرار نبود در فلزی بزرگ برای آن‌ها باز شود.

آن‌ها مامور بودند در را برای زنانی باز کنند که از قبل حضورشان هماهنگ شده بود. زنانی که از وزارتخانه‌ها و ادارات مختلف دولتی و غیردولتی صرفا با هدف نشستن برروی صندلی ورزشگاه برای «سان» دیدن رئیس فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا گلچین شده بودند. عبور آسان و بدون دردسر این زنان بارها خشم زنانی که با پرچم و نمادهای هواداری ساعت‌ها بیرون ورزشگاه سرپا بودند را برانگیخت. زنانی که روز شنبه از سوی مردان تصمیم گیر به سه دسته‌ی زنان گزینشی، زنان منتخب کانون هواداران باشگاه پرسپولیس و زنانی که بدون هماهنگی و یا خرید بلیت خواستار ورود به آزادی بودند، تقسیم‌شده بودند.

در میان زنان دو دسته‌ی آخر که ساعت‌ها بیرون ورزشگاه منتظر صدور دستور ورود بودند از دختر ۴ ساله تا زن ۶۵ ساله حضور داشت. از معلم و روزنامه‌نگار تا کارگر و کتابدار و مهماندار و دانش‌آموز و زن دست‌فروش. از کسانی که با شنیدن هر تشر چند گام به عقب می‌رفتند تا دخترانی که چشم در چشم ماموران تلاش داشتند با استدلال و حتی گریه از حق ورودشان به ورزشگاه دفاع کنند و البته معدود زنانی که تلاش داشتند حقشان را با فحاشی بگیرند و مدام تاکید داشتند؛ «چیزی از مردان ورزشگاهی کم نداریم»

هر چه که بود تا ۳٫۵ ساعت قبل از آغاز بازی فینال نیمی از زنان بیرون در اصلی ورزشگاه آزادی بودند و نیمی دیگر در محوطه در غربی که با اولین گیت فاصله‌ای نسبتا طولانی داشت.

وقتی اولین درِ ورزشگاه برروی دختران پرسپولیسی باز شد

دختران پشت میله بارها تلاش کردند با منطق و استدلال از عشق‌شان به فوتبال و پرسپولیس بگویند و هدف خود را از ورود به ورزشگاه برای افراد رودررویشان توضیح دهند. کسانی که می‌گفتند تصمیم گیر نیستند اما محکم‌ترین مانع برای ورود دختران به ورزشگاه بودند. هرکسی که پشت میله‌های بلند بود مخاطب قرار می گرفت؛ از مردی با لقب «طاهری» تا سربازان وظیفه و صاحبان ده‌ها جفت چشمی که مشغول رصد حرکات دختران علاقه‌مند به فوتبال بودند. دختران برای ورود التماس می‌کردند و از افراد پشت در که ناامید می شدند به رابط هواداران پناه می بردند. تا آنها هم چند دقیقه یک‌بار به زنان خسته از ساعت‌ها معطلی توضیح دهند؛ آرامش خود را حفظ کنید ما در حال رایزنی برای ورود هستیم.

هر ساعت بر تعداد زنان پشت در افزوده می‌شد. تا کار مردانی که از داخل مجموعه با هدفی نامشخص از دختران علاقه‌مند به ورود فیلم و عکس می‌گرفتند دشوارتر شود. البته دوربین دیگری هم برای تهیه گزارش ممنوعیت ورود به ورزشگاه کنار زنان علاقه‌مند به فوتبال وجود داشت که متعلق به شبکه تلویزیونی الجزیره قطر بود. آن‌ها مجبور شدند در مدت‌زمان استقرارشان دست‌کم مجوزشان را به ۶ ارگان مختلف نشان دهند و پاسخگوی چون‌وچراهایشان باشند.

شاید حضور دوربین‌های همین شبکه یا بازتاب فیلم و عکس‌های دختران پشت در مانده در برخی پایگاه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی و همچنین پیگیری‌های نمایندگان دختران فوتبال دوست با تصمیم گیران باعث شد که حوالی ساعت ۱۶ در ورودی هتل المپیک برروی زنان فوتبال دوست باز شود تا آن‌ها وارد محوطه ورزشگاه آزادی شوند. اگر شنونده‌ای بی‌خبر از ماجرا فریاد شادی بیش از ۲۰۰ زن فوتبال دوست را بعد از بازگشایی این در می‌شنید تصور می‌کرد که گل قهرمانی پرسپولیس در آسیا وارد دروازه کاشیما انتلرز شده است.

فریاد شادی این زنان اما دیری نپایید و بعد از حدود نیم ساعت به صف کردن زنان علاقه‌مند به فوتبال پشت نرده‌های بلند فلزی دیگر که قرار بود به اولین گیت ورودی ورزشگاه ختم شود، آنان دریافتند که مجوز ورودشان به ورزشگاه صادر نشده است.

راهکار زنان به‌جز تشکیل صف و صحبت با ماموران و افرادی که به نظر نقشی در عدم ورودشان داشتند، دمیدن در شیپور و سر دادن شعارهای کاملا مسالمت‌آمیز برای ورود به ورزشگاه بود؛ اما گذشت زمانی حدود یک ساعت و سردرگمی‌ها باعث طاق شدن طاقت تعدادی از زنان شد. آن‌ها با دمیدن در شیپور و تکان دادن نرده‌های فلزی خواستار باز شدن زنجیرهای بسته بر در ورزشگاه بودند. ماجرایی که هم ماموران را یک گام دیگر به داخل جمعیت زنان کشاند و هم یکی از زنانی که گفته می‌شد ارتباطی با وزارت ورزش دارد را به جمعشان آورد تا به دختران اطمینان دهد «اگر سکوت کنند و بی‌نظم نباشند»، آقای سلطانی فر وزیر ورزش مجوز وردشان به ورزشگاه را اخذ می‌کند. او هرگر به روشنی توضیح نداد که این مجوز قرار است از کجا و با امضای چه کسی صادر شود؛ آنهم ساعتی قبل از آغاز یک بازی بین المللی.

تنش، اعتراض و اشک‌های دختر ۶ ساله

اما حدود ۸ ساعت سرپا ماندن بدون آب و غذا و سرویس بهداشتی و شنیدن وعده و پرخاش و دیدن اشک و آه و لعنت و خبرهای هیجان‌انگیز داخل ورزشگاهی که با حضور حدود ۸۰ هزار تماشاگر پرسپولیس قرمز شده بود، ماجرایی نبود که با آرامش گره بخورد. وقتی عقربه‌های ساعت از ۶ عصر عبور کرد و به زمان بازی پرسپولیس نزدیک شد اشک‌ها، شعارها و شیپورها و تکانه‌های درِ زنجیر شده، کنار مذاکرات نفرات این‌سو و آن‌سوی دیوار با متولیان نامرئی اما پرقدرت، اوج گرفت.

نتیجه اما نه ورود به ورزشگاه که درخواست بی‌سیمی یکی از افسران برای حضور چند موتورسوار برای پراکنده کردن دختران از مقابل در ورودی بود.
مامورانی که البته اغلب هنگام صحبت با دختران حق را به آن‌ها می‌دادند و می‌گفتند فقط مجری دستورات هستند و نه تصمیم گیر.

آن‌ها به زنان فوتبال دوست می‌گفتند که تک سکوی حدود هزار نفری درنظر گرفته شده برای زنان با حضور خانم هایی که اغلب مهمانانی ویژه هستند پر شده است و جایی برای نشستن دختران پشت در استادیوم نیست. این موضوع البته در تماس‌های دختران علاقه‌مند با بعضی زنان هوادار داخل ورزشگاه تائید نمی‌شد و آن‌ها می‌گفتند روی سکوها جا برای حضور بیش از ۱۰۰ زن دیگر هم وجود دارد.

درِ ورزشگاه اما به دلایلی که هرگز مشخص نشد تا قبل از آغاز بازی باز نشد حتی وقتی دختر ۶ ساله‌ای که کلاه هواداری پرسپولیس را بر سر داشت با گریه به ماموران التماس می‌کرد که «آقا خواهش می‌کنم در را باز کنید.»

با تاریک شدن هوا ده‌ها مردی که کسی عناوین شغلی‌شان را نمی‌دانست درصدد بودند تا دختران را برای بازگشت به خارج از ورزشگاه راضی کنند. آن‌ها گاهی در جلد پدران و برادران دلسوز فرو می‌رفتند و با گفتن جملاتی مانند «دست ما نیست وگرنه مشکلی نداریم.» آغاز می‌کردند و به تهدید به بازداشت تا خورده شدن زنان توسط گرگ‌های محدوده جنگلی مجموعه آزادی با تاریک شدن هوا می‌رسیدند! هرچند گوش اکثر دختران به این صحبت‌ها بدهکار نبود و هدفی نداشتند مگر نشستن روی صندلی‌های جایگاه زنان. البته تعدادی از زنان هم دقایقی قبل از آغاز سوت بازی ناامیدانه و با چشمانی اشک‌بار محوطه آزادی را ترک کردند تا از دری که امیدوارانه عبور کرده بودند بی‌نتیجه بازگردند. دری که تعداد زیادی زن فوتبالدوست دیگر بی خبراز اتفاقات داخل مجموعه، ملتمسانه درخواست باز شدنش را برای رفتن به‌سوی ورزشگاه آزادی می‌کردند.

سوگواری برای از دست دادن حساس‌ترین بازی تاریخ پرسپولیس

حدود ۲۰۰ زنی که مانده بودند همچنان تهدید می‌شنیدند و التماس می‌کردند برای وارد شدن به ورزشگاهی که از صبح متولی در ورودی‌اش را ده‌ها ارگان از دادستانی و نیروی انتظامی و حراست مجموعه و حراست وزارت ورزش و مسئولان فدراسیون و فیفا معرفی کرده بودند. با شروع شدن بازی تعداد زیادی از دختران هوادار پرسپولیس که سال‌ها منتظر رسیدن تیم موردعلاقه‌شان به فینال مهم‌ترین بازی آسیایی بودند برروی زمین نشسته و مانند عزیز ازدست‌داده‌ها سوگواری می‌کردند.

گریه‌هایی که البته از صبح گونه‌هایشان را تر کرده بود و باعث تعجب اکثر مردان درگیر با ماجرا شده بود‌. مردانی که گاه با جملاتی مانند «دختران را چه به فوتبال، به شما چی می رسه؟ به همسر و خانواده‌تان برسید» روحشان را خراش داده بودند.

آخرین حقه برای پایان دادن به تجمع دختران علاقه مند به فوتبال

دختران ناامید از دیدن بازی فینال پرسپولیس با گذشت حدود ۱۰ دقیقه از بازی شنونده صحبت‌هایی بودند که باورش برایشان دشوار بود؛ اما دقایقی بعد مشاهده کردند که ۴ اتوبوس در محوطه پارک کردند و ماموران از دختران درخواست کردند که سوار اتوبوس شوند تا به گیت ورودی منتقل شوند. زنان ناباورانه و در شرایطی که بعضی‌شان با هل دادن یکدیگر باعث زمین خوردن هم و درگیری می‌شدند سواراتوبوس‌ها شدند.

۳ اتوبوس بیش از ظرفیت صندلی سرنشین سوار کردند و در آخرین اتوبوس حدود ۲۰ زن هیجان‌زده سوار شدند. دو اتوبوس طبق وعده‌ای که داده بودند به سمت گیت‌های ورود به ورزشگاه رفتند اما راننده دو اتوبوس دیگر در حرکتی ناگهانی دور زده و راه خروج از ورزشگاه را پیش گرفتند. زنان حاضر در اتوبوس با فریاد و خواهش درخواست بازگشت و یا توقف کردند اما راننده به راهش ادامه می‌داد.

صدای اعتراض و ایجاد سروصدا جوی متشنج را در اتوبوس ها به وجود آورده بود. عده‌ای تهدید به شکستن شیشه‌ی اتوبوس و پریدن به بیرون کردند و برخی بدوبیراه خود را نثار آخرین فرد حُقه زننده یعنی راننده اتوبوس کردند. دقایقی بعد دو اتوبوس با فاصله کمی از هم توقف کردند اما نه مقابل گیت داخل ورزشگاه که در حاشیه اتوبان تهران – کرج!

راننده اتوبوسی که شیپور را بر سر دختر ۱۵ ساله خُرد کرد
حدود ۸۰ تا ۹۰ دختر خشمگین از ساعت‌ها التماس و گریه برای ورود به ورزشگاه مبهوت در حاشیه اتوبان رها شده بودند. بگوومگوهای برخی از دختران معترض به برخورد فیزیکی با راننده یکی از اتوبوس ها کشیده شد. راننده یکی از دو اتوبوس در مقابل شنیدن جملات اعتراضی که با فحاشی هم همراه بود با گرفتن شیپور یک زن آن را بر سر دختر ۱۵ ساله‌ای که با لباس فرم مدرسه در ورزشگاه حاضر شده بود خُرد کرد. دختری که گوینده جملات گزنده نبود و با گذشت چند روز از ماجرا در شوک این اتفاق و رفتار زننده راننده اتوبوس با خود مانده است.

ماجرای عجیب زنانی که در حاشیه اتوبان رها شدند

دقایقی طول کشید تا دخترانی که حوالی ساعت ۷ عصر پاییزی که هوا کاملا تاریک می شود به خود بیایند و متوجه معامله عجیب و دروغین با خود شوند. اکثر آن‌ها برای اولین بار در زندگی‌شان در آن مکان حضور پیدا کرده بودند، ساعت‌های طولانی انتظار باعث تمام شدن شارژ موبایل بعضی‌شان شده بود و تعدادی از آن‌ها هم دوست یا یکی از اعضای خانواده‌شان را در شلوغی‌های سوار شدن به اتوبوس‌ها گم‌ کرده بودند و نمی دانستند دقیقا باید چه تصمیمی بگیرند.

بغض و گریه و بعضا ناسزا و نفرین تنها سلاح دخترانی بود که از ساعات اولیه صبح روز شنبه ۱۹ آبان ملتمسانه خواستار ورود به ورزشگاه بودند اما ساعت حوالی ۷ عصر با دروغی بزرگ به بیرون از ورزشگاه پرت شده بودند.

تعدادی‌شان در حاشیه اتوبان نشستند و شروع به گریه کردند. برخی مسیر عکس ورزشگاه را در پیش گرفتند و برخی هم دل به دریا زدند و توانستند به خودرویی برسند و از راننده بخواهند آن‌ها را به‌جایی برساند که تلویزیون داشته باشد و حداقل بتوانند نیمه دوم بازی حساس پرسپولیس و کاشیما انتلز ژاپن را ببینند.

زنان گزینشی؛ برای دیدن کنسرت آمدیم نه فوتبال

اما دختران بی‌خبری که سوار دو اتوبوس اولی شده بودند قبل از آنکه داور سوت پایان نیمه اول را به صدا دربیاورد خوشحال از نتیجه دادن زحماتشان با فراموشی رنج‌های چندساله وارد آزادی شدند و دقایقی به ابهت ورزشگاه خیره ماندند. در میان این دختران نفراتی حضور داشتند که فیلم و عکس های اعتراضی و سراسر بغض و گریه شان پشت در ورزشگاه در شبکه های اجتماعی هزاران بار دست به دست شده بود و واکنش های زیادی را برانگیخته بود.

برخی‌ از زنان دو اتوبوس وارد شده به ورزشگاه هم بعد از تماس تلفنی با دوستان دو اتوبوسی که اجازه ورود به ورزشگاه را پیدا نکرد، شدند با چشمانی گریان از ورزشگاه بازگشتند تا رفیق نیمه راه نباشند.

زنان پرسپولیسی که وارد استادیوم شده بودند البته به دلیل عدم تجربه‌ی کافی و کم تعداد بودن زنان فوتبالی روی صندلی‌ها تا پایان بازی فرصت تشویق هماهنگ تیم پرسپولیس را پیدا نکردند و گروه گروه تماشاگر زن، شیپور خود را می‌زد و بدون ریتم خاص، هیجان‌زده شعارهایی که سالها شنیده بودند را سر می‌داد.

دختران پرسپولیسی تا قبل از سوت پایان بازی مشاهده کردند به جز تعداد معدودی از تماشاگران زن، مابقی‌ که صندلی‌های ورزشگاه را به اشغال خود درآورده بودند نسبتی با فوتبال و هواداری ندارند. در جمعشان از کارمندان و معاونان زن وزارتخانه‌ها گرفته تا بیش از ۱۰۰ کارمند زن هلال‌احمر حضور داشتند. زنانی که به‌جز حضور دستوری، معترضانه چند دقیقه یک‌بار می‌گفتند وقتشان تلف‌شده است و آن‌ها به هوای کنسرت «بهنام بانی، گروه لیان و رضا صادقی» در ورزشگاه حاضر شده بودند و نه فوتبال که از نظرشان حوصله سر بَر بود.

حوصله تعدادی از آن‌ها البته آن‌قدر نکشید که تا پایان بازی در ورزشگاه بمانند. بعدازآنکه روسای فیفا و FAC از جایگاه آن‌ها سان دید و بر حضور «خودجوش زنان» در ورزشگاه صحه گذاشته شد، تعداد زیادی از آن‌ها راه خروج ورزشگاه را در پیش گرفتند تا سوار بر سرویس اداره یا اتومبیل‌های شخصی‌شان «آزادی» را ترک کنند و به اتوبان تهران-کرج برسند. جایی که ده‌ها دختر هوادار پرسپولیس سوگوارِغرور خُرد شده و «آزادی» دریغ شده سردر گریبان، بودند.

دخترانی که با گذشت یک هفته از ماجرا همچنان منتظر توضیحات مقامات مسئول درباره برخوردهای غیر قانونی با خود هستند. این که چرا در همان ساعات اول هیچ مقام مسئولی در جمعشان حاضر نشد و محترمانه درباره وضعیت ورود یا عدم ورود به ورزشگاه توضیح نداد.

اگر ادعای پر شدن سکوی ویژه زنان وجود داشت چرا با ارائه مدرک به زنان پشت در مانده تلاش نکردند محترمانه آنان را قانع کنند؟

توجیه ساعت ها معطلی و وعده دادن به زنانی که جرمشان علاقه به فوتبال است چه بود؟ اتوبوس هایی که بعد از آغاز مسابقه زنان فوتبالدوست را سوار کردند متعلق به کدام ارگان و با دستور چه کسانی درهایشان را باز کردند؟

با دستور چه ارگانی دختران علاقه مند به فوتبال با رفتاری غیر اخلاقی در حاشیه اتوبان رها شده و توسط رانندگان با الفاظ و رفتار غیراخلاقی تحقیر شدند؟

کدام نهاد هزینه‌ی تبعات سوء چنین رفتارهایی با زنانی که هدفی جز نشستن روی سکوهای ورزشگاه آزادی را نداشتند، می‌پردازد و برای عدم تکرار آن تلاش می‌کند؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.