این عکس در تاریخ ایران ثبت خواهد شد: نبرد سلف!
اجرا از این منظر تأثر آور است که آنچه در تمام دنیا و حتی کشورهای اسلامی، امری عادی و متعارف است، در ایران “مسأله” و فراتر از آن “کنش سیاسی” است. به هزار تأسف باید گفت که موضوعی به نام غذا خوردن دانشجویان در یک سالن، در ایران به مسأله تبدیل شده و موافقیت یا مخالفت با آن، شده است کنش سیاسی!
عصر ایران – به این عکس که احتمالاً به بخشی از تاریخ معاصر ایران تبدیل خواهد شد، نگاه کنید: دانشجویان دانشگاه شریف، خواستار بودند که جداسازی جنسیتی در سالن های غذاخوری برداشته شود و به همین خاطر، دختران و پسران دانشجو، می خواستند با هم وارد سلف شوند. در مقابل، گروه اندکی از دانشجویان اصولگرای مستظهر به قدرت خارج دانشکاه با میزهای غذاخوری، پشت پنجره ها سنگربندی کرده اند تا مانع از ورود شوند که البته در نهایت دانشجویان موفق می شوند وارد سلف شوند.
در این باره چند نکته را می توان مورد تأمل قرار داد:
۱ – ماجرا از این منظر تأثر آور است که آنچه در تمام دنیا و حتی کشورهای اسلامی، امری عادی و متعارف است، در ایران “مسأله” و فراتر از آن “کنش سیاسی” است. به هزار تأسف باید گفت که موضوعی به نام غذا خوردن دانشجویان در یک سالن، در ایران به مسأله تبدیل شده و موافقیت یا مخالفت با آن، شده است کنش سیاسی!
۲ – این موضوع نشان می دهد آنچه در بطن اعتراضات اخیر و مقاومت های موجود در برابر آن می گذرد، موضوع جدی تر و عمیق تری است به نام “سبک زندگی” و این که ایرانیان جوان تر، نمی خواهند دقیقا مانند پدران و مادران خود زندگی کنند و نکته اینجاست که بسیاری از “نسل قبلی” ها هم با فرزندان خود هم آوا هستند و به آنها حق انتخاب در تنها شانس شان برای زندگی می دهند.
سبک زندگی، نه یک قانون است که با مصوبه مجلس رسمیت یابد و نه یک پادگان که با نیروی نظامی محافظت شود؛ سبک زندگی، نحوه زندگی است که در سراسر لحظات زندگی شهروندان جریان دارد و هیچ حکومتی را تاب مقاومت در برابر آن نیست. همین نزاع اخیر که بر سر گشت ارشاد پدید آمد، مصداقی از این موضوع است که در یک سو، حکومت کوشید با بودجه های فراوان و تبلیغات گسترده و استفاده از نیروی پلیس و دادگاه و … زنان را به پوشش خاصی وادار کند ولی چون سبک زندگی آنها مبتنی بر پوشش متعارفی بود که امروز در جامعه جریان دارد، نه تنها کاری از پیش نبرد، که متحمل هزینه های سنگین نیز شد.
سبک زندگی در گذر زمان شکل می گیرد و تغییر می کند و تنها راه خردمندانه حکومت ها، به رسمیت شناختن و محترم شمردن آن است.
۳ – سردبیر محترم یکی از رسانه های اصولگرا نوشته بود: “از سلف مختلط شروع میکنند و کم کم به خوابگاه مختلط و استخر مختلط میرسند.”
رویکرد بردن خط مقدم به مرزهای دشمن، استراتژی درست و هوشمندانه است. مثلاً در مبارزه با داعش، گفته می شد که بهتر است با داعش در محل استقرارش – که سوریه بود – بجنگیم تا فرصت نکند به داخل ایران بیاید یا با همین نگاه، نیروهای تحت حمایت ایران در لبنان با اسرائیل درگیر هستند و این یعنی مشغول کردن دشمن در مرزهای خود تا به مرزهای ما نزدیک نشود.
این که اگر امروز سلف را مختلط کنیم فردا استخر مختلط می خواهند، مبتنی بر همین نگاه است اما یک نکته ساده وجود دارد: آن نگاه استراتژیک، معطوف به دشمن است نه ملت خودمان. دانشجویان نه داعشی اند و نه اسرائیلی که باید در خطوط عقب تر مشغول شوند؛ آنها ایرانی اند. روش های مقابله با دشمن را که نباید در برابر مردم خودمان به کار ببرند.
۴ – نابخردانه نیست؟ همین دانشجویان در کلاس و آزمایشگاه و محیط های عمومی دانشگاه و بیرون دانشگاه، کنار هم هستند ولی در آن نیم ساعتی که غذا می خورند، باید از هم جدا شوند! اصلا بیایید از منظر شرعی به موضوع بنگریم: چه کسی به تصمیم گیرندگان حق داده است حلال را حرام کنند و برعکس؟ کجای دین اسلام آمده است که غذا خوردن زن و مرد در یک سالن حرام است؟ اگر چنین حکمی داشتیم که لابد در این چهل و چند سال، همه رستوران ها و کافه های شهری و بین شهری باید زنانه – مردانه شده بود!
پس آنچه دانشجویان خواسته اند، منافاتی را دین ندارد. می ماند خوابگاه مختلط که در جهان امروز هم مرسوم نیست و حتی در زمان حکومت شاه هم، نبود و دانشجویان هم مطالبه اش نمی کردند.
درباره استخر مختلط هم چنان صحبت می کنند که انگار دانشگاه های ایران استخر دارند و مساله دانشجویان هم اختلاط در استخر است!
مبتذل کردن مطالبات مردم، شگردی است که که دیگر کار نمی کند؛ یعنی یک موضوع نازل را به عنوان خواسته معترضان بیان و سپس همه مطالبات را ذیل آن می برند و له می کنند. همین چندی پیش بود که معاون وزیر ورزش (یامین پور) درباره معترضان به حجاب اجباری گفت “الان روسری را زده روی چوب و روی بلندی ایستاده، فردا شورتش را روی چوب می زند” ! و حال آن که فارغ از قضاوت ارزشی، سخن از حجاب اختیاری در برابر حجاب اجباری بود و احتمالاً صحنه ای که معاون وزیر گفته است، تا کنون در هیچ جای دنیا شکل نگرفته است جز در مخیله خلاقه ایشان!
۵ – تصویری که گروهی از دانشجویان طیف اصولگرا را درون سلف نشان می دهد، بسیار تکان دهنده است. واقعاً چگونه یک گروه اندک می توانند به خودشان حق بدهند که با میزهای غذاخوری، درون سلف سنگر درست کنند و در برابر خواسته اکثریت بایستند و باعث شوند کار به درگیری کشیده شود؟ این تصویر، کاریکاتوری است از آنچه در عرصه گسترده تر سیاسی و اجتماعی رخ می دهد و کار را به بحران کنونی کشانده است.
تجربه ثابت کرده است که بسیاری از جوانان تندروی امروز، در آینده دچار پشیمانی و چرخش در مواضع خواهند شد و چند سال بعد، درباره افراد موجود در این عکس نیز شاهدش خواهیم بود. اما هزینه هایی که تندروی ها تحمیل می کنند، هرگز جبران نمی شوند و آثار سوء دراز مدت آن برای مدت های مدیدی جامعه را خواهد آزرد.
۶ – دیروز و بعد از وقایع ذکر شده، مسوولان دانشگاه شریف بیانیه داده اند که تعدادی از دانشجویان را که در وقایع مربوط به سلف سرویس نقش داشته اند، ممنوع الورود کرده اند. آیا در بین ممنوع الورودی ها، از اینانی که سلف را سنگربندی کردند نیز هست یا فقط ممنوعیت و محدودیت و مجازات متوجه دانشجویان اکثریت است؟
همچنین خبر آمد که بعد از وقایع اخیر، مسوولان دانشگاه تصمیم گرفتند سلف را تعطیل و غذا را بیرون سالن به دانشجویان عرضه کنند! این، نمونه ای است کوچک از روش همیشگی مسوولان در مواجهه با قضایا که چیزی نیست جز “پاک کردن صورت مسأله“!
۷ – و سخن آخر: مردم ایران دستکم در هفت هزار سال گذشته، با مهر و مدارا در کنار هم زندگی کرده اند؛ بین شان دیوار نکشید و آنها را در برابر هم قرار ندهید.
نظرات بسته شده است.