انتخاب برای اسکار: فیلم ارزشی یا سیاه نما ؟
همه این فیلمها محصول سینمای ایران است و با مجوز وزارت ارشاد تولید و پخش شده اند، پس دیگر فقط باید در نظر گرفت با توجه به موقعیت موجود چه راهکاری درستتر است. در همین زمینه هشدار سازمان زمینشناسی درباره فرونشست زمین در ایران ۱۰ مهر ۱۴۰۰ تنش آبی در ۳۰۰ شهر کشور/ وضعیت بحرانی […]
بعد از انتخاب فیلم “بدون تاریخ، بدون امضا” بعنوان نماینده ایران در مراسم اسکار، حرف و حدیث زیادی پیرامون این انتخاب صورت گرفت و برخی اعتقاد داشتند که با توجه به فضای سیاه و قصه تلخ آن انتخاب درستی بعنوان نماینده ایران نبوده است.
فرهاد توحیدی (عضو هیات انتخاب نماینده سینمای ایران) درباره معیارهای انتخاب فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به ویژه با توجه به برخی از انتقادهای مطرح شده نسبت به تلخی داستان این فیلم، در گفتوگویی با ایسنا بیان کرد:
« در سینمای آمریکا اولویت با فیلمهای داستانگو است، بر این اساس از میان فیلمهای سال قبل، ۱۱ اثر را برای مرحله نهایی انتخاب کردیم که در بین آنها افتخارات جهانی فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» (به کارگردانی وحید جلیلوند) بیشتر بود، یعنی از جشنواره ونیز گرفته تا آسیا پاسیفیک و دیگر جشنوارههای رده «A» مورد اقبال قرار گرفته بود.
[…] باید ببینیم آیا فیلم پخش کننده خارجی دارد یا خیر و اگر دارد کیست؟ چون این مساله در بخش تبلیغات اهمیت بسیار زیادی دارد و در این باره هم «بدون تاریخ بدون امضا» از شرایط خوبی برخوردار بود.
[…] در فهرست نهایی ما سه فیلم انتخاب شد که از هر لحاظ، کمیته تصور کرده بود شرایط لازم را دارد و در آخر در شرایط برابر شانس «بدون تاریخ، بدون امضا» به دلایلی که توضیح دادم بیشتر از بقیه بود.
بعد از اظهارات توحیدی، محمد خزایی تهیه کننده فیلم “به وقت شام” ابراهیم حاتمی کیا در مصاحبه با روزنامه جوان واکنش نشان داد و گفت: « نگاه حاکم بر انتخاب نماینده ایرانی برای اسکار همان نگاه ??سال پیش است و در طول این سالها هیچ تغییری نکرده است. ما نیازمند نگاه جدید شکل انتخاب آثار هستیم.
شنیدیم که یکی از اعضای هیئت انتخاب گفته که باید فیلمی را برای اسکار انتخاب کنیم که بتواند در امریکا اکران داشته باشد. اولاً چه کسی گفته که آن فیلم انتخابی میتواند در امریکا اکران داشته باشد؟ در ثانی از کجا میدانند که «به وقت شام» نمیتوانسته در آن کشور اکران داشته باشد؟
[…] وقتی فیلمی قرار است برای جشنواره خارجی انتخاب شود، صرفاً به احتمال جایزه گرفتن آن فیلم توجه میکنند. شاهد آن هستیم برخی از فیلمها که نه سر و شکل خوبی دارند، به خاطر اینکه جنجالهای دروغینی که مثلاً یک فیلمساز در حصر قرار دارد، به آن جایزه میدهند.
تا اندیشه نو به حوزه مدیریت فرهنگی وارد نشود و دایره بسته مدیران تغییر پیدا نکند، نمیتوان به تغییر این شرایط امید داشت و نوسانات سینما در همین حد که میبینید خواهد بود. »
با وجود مباحث مطرح شده باید گفت متاسفانه گاهی اوقات جناح بندی های سیاسی بر تمام امور سایه افکنده است و چنین انتخابهایی را هم تحت الشعاع خود قرار داده و هر گونه انتخابی ۲ قطب موافق و مخالف خود را دارد و مانند داستان آن مردی که سوار خری بود و افسارش در دست پسرش و هر کاری که می کردند عدهای آنها را نقد می کردند.
اگر به جای فیلم جلیلی فیلم “تنگه ابوقریب” یا ” بوقت شام” یا هر فیلم دیگری هم انتخاب میشد باز گروهی به آن اعتراض کرده و این انتخاب را درست نمی دانستند. اما نکته قابل توجه همان است که توحیدی هم اشاره کرده : « همه این فیلمها محصول سینمای ایران است و با مجوز وزارت ارشاد تولید و پخش شده اند، پس دیگر فقط باید در نظر گرفت با توجه به موقعیت موجود چه راهکاری درستتر است.
[…] ضمن اینکه نباید فراموش کرد تمام این فیلمها از سینمای ایران مجوز دارند یعنی پروانه ساخت و نمایش داشته و مردم در سینماها به تماشای آنها نشستند. پس آیا این محصول سینمای ایران نیست؟ علاوه بر این باید توجه داشت، اگر با این نوع مقیاسها بخواهیم به فیلمی نگاه کنیم «بچههای آسمان» (به کارگردانی مجید مجیدی) هم نباید به اسکار معرفی میشد چون دو کودک معصومی را نشان میدهد که یک جفت کفش بیشتر در خانه ندارد و میتوان دربارهاش گفت که این چه فقر سیاهی است که از ایران نمایش داده میشود؟ در حالی که داستان «بچههای آسمان» در کتابهای درسی ژاپن تدریس میشود و آیا اگر این فیلم به اسکار نمیرفت این چنین مورد توجه قرار میگرفت؟»
فارغ از هر گونه جناح بندی و با نگاهی واقعبینانه باید گفت، مهمترین قضیهای که باید مد نظر داشته باشیم این است که فیلم انتخاب شده برای معرفی به اسکار چه پشتوانه بینالمللی دارد؟ یعنی چه کمپانی پخش فیلم در آمریکا را بر عهده دارد؟ زیرا که قدرت و اعتبار کمپانی پخش کننده و ایجاد کمپین تبلیغاتی برای معرفی فیلم از نکات مهم این ماجراست. چهبسا اگر کمپانی آمازون پخش آمریکای شمالی فیلم “فروشنده” فرهادی را در اختیار نداشت، شاید سرنوشت اسکار دوم در کارنامه ایران به گونهای دیگر رقم میخورد.
مطرح شدن فیلم در فضای رسانههای آمریکا، نظر منتقدان و مخاطبان و امکان نمایش آن در آمریکا همگی در این روند نقش دارد و طبیعتا شانس فیلمی که در آمریکا پخش شده باشد (به مدد کمپانی که این قدرت را دارد) بیشتر از فیلمی است که چنین تمهیداتی را در اختیار ندارد و فقط نسخه بلوری آن در اختیار داوران اعضای آکادمی است که شاید حتی آن را کامل نبینند.
حال از لیست فیلمهای ایرانی کدام فیلمها در امریکا پخش کننده دارند و یا قرار است پخش کننده پیدا کنند؟ تنها خبری که وجود دارد این است که «کمپانی دیستریب فیلمز یواس مسئول پخش فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند در ایالات متحده آمریکا است. این کمپانی قصد دارد با همکاری ???? انترتینمنت و ??? شرکت توزیع کننده فیلم جلیلوند را در سینماها اکران کند.» برای مابقی فیلمها اطلاعات خاصی در این زمینه وجود ندارد.
بیتعارف با توجه به جوایزی که فیلم جلیلوند در جشنواره ونیز ۲۰۱۷ و جشنواره های دیگر دریافت کرده است میتوان گفت نسبت به سایر گزینهها مصالح لازم بهتری جهت ارائه به اسکار را دارا بود. (از جهت شناسایی و مانور تبلیغاتی بر روی آن)
برخلاف سایر جوایز اسکار، جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان به شخصی خاص اعطاء نمیشود و گرچه کارگردان اثر آن را دریافت میکند اما در واقع جایزه به طور کل متعلق به کشور فرستانده فیلم به آکادمی محسوب میشود. بنابراین باید بر اساس شناخت از زمین بازی رقابت اسکار و مصلحت ملی بالاترین شانس را با آن فیلم داشته باشیم.
عصر ایران ؛ نهال موسوی