وقتی صداوسیما اصرار دارد چهره بازیگران را زشت نماید؟!!!
این روزها با پخش مجموعه احضار عکسهایی از بازیگر نقش زهره در فضای مجازی منتشر شده است که با نقشی در سریال دارد متفاوت است. این موضوع واکنشهای زیادی در فضای مجازی به دنبال داشته است.
این موضوع یادآور سریال پدر و بازیگر آن ریحانه پارسا است، مخاطبان، ریحانه پارسا بازیگر نقش «لیلا» را با حجاب چادر مشاهده کردند، اما بعد از اتمام کار این بازیگر جوان عکسهای متفاوتی را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که با واکنشهای زیادی مواجه شد. بعد از انتشار عکسهای ریحانه پارسا، سازندگان سریال پدر طی پستی کنایهآمیز خطاب به ریحانه نوشتند: «ما عاشق نقشها میشویم نه نقشپردازان»
همچنین لعیا زنگنه بازیگر سینما و تلویزیون که بیشتر به خاطر بازی در سریال قدیمی در پناه تو شناخته شده و با آن به شهرت رسید، در مصاحبه با فریدون جیرانی دربارهی سانسور صدا و سیما میگوید: «مثلاً خوش چهره بودن پارسا پیروزفر را. پارسا را تا جایی که من یادم است سه بار، چهار بار، پنج بار گریمش را عوض میکردند تا [زیبا نباشد]».
وی در ادامه به این موضوع اشاره میکند که چادر سر کردن او هم برای صدا و سیما مشکل ساز بوده، زیرا میگفته اند او چادر سر کرده، اما مشخص است چادری نیست و رفتارهایش مثل دخترهای چادری دیگر نیست و غیرعادی است. زنگنه مدعی میشود اگر یک بازیگر محجبه [کسی که در زندگی واقعی اش نیز محجبه میبود]این نقش را بازی میکرد شاید نتیجه دیگری داشته و مدیران صدا و سیما را راضیتر میکرد.
دامون قنبرزاده (منتقد سینما) در اینستاگرام خود نوشت: عکسهایی که میبینید متعلق است به مینو آزرمگین یکی از بازیگران یکی از سریالهای ماه رمضان به نام «احضار». کاری به کیفیت این سریال ندارم. نکتهام این است: با این که همهمان خبر داریم میان دنیایی که از صداوسیمای ملی به ما نشان داده میشود و دنیایی که در آن زندگی میکنیم زمین تا آسمان فرق وجود دارد، اما باز هم تماشای این عکسهای بهشدت متفاوت از یک نفر، حسابی متعجبم کرد. به نظرم اتفاقی که در سیمای ملی میافتد چیزی بیش از سانسور و ممیزیست؛ دیگر با «تخریب» طرفیم.
به نظرم نابود کردن و از بین بردن زنانگی و حتی کمی تا قسمتی مردانگی در سیمای ملی به شکلی عامدانه در حال اتفاق افتادن است. انگار قصد دارند زنها مانند مردها باشند و کمکم ظرافتها و تفاوتهای دو جنس از بین برود. نوعی از اخته کردن که در تصویر اتفاق میافتد. در این شیوه، ذهن تماشاگران به سمتی میرود که دیگر توانایی تشخیص نداشته باشند. سیمای ملی با این روش و در ابعادی گسترده و به نظرم ترسناک، نهتنها زنانگی، بلکه مردانگی را هم تخریب میکند تا همه با هم یک دست شوند؛ پادگانی که زن و مرد در آن بیمعناست و همه با شکل و قیافهای واحد در آن حاضرند، بدون هیجان، بدون احساس، بدون نگاه.
اخته کردن انسانها و تقلیل دادنشان به صورتکهایی که تنها در ظاهر زن یا مرد هستند در حالی که هیچ روحی ندارند، عملکرد خطرناکیست که صداوسیمای ما حتی بیش از گذشته در پیش گرفته است. در واقع انگار در حالی که جامعه هر روز به سمت رها شدن از قیدوبندها میرود (با وجود تمام فشارها و محدودیتها)، صداوسیما دقیقاً در جهت عکس و برای انکار تمام آن زیباییها حرکت میکند؛ هر چه تیپ و قیافه و لباس پوشیدن زنهای جامعهی ما (و حتی مردها) آزادتر و زیباتر شود، منابع رسمی این موضوع را بیشتر انکار میکنند و به سمت تخریب چهرهها و همسانسازی جنسها پیش میروند.
طبعاً این هم بخشی از آن دروغگویی بزرگ صداوسیمای ماست. این البته تنها دروغگویی نیست، بلکه چاشنی وقاحت هم به آن آمیخته. آنها نهتنها واقعیت را نمیگویند، بلکه آن را جور دیگری به خورد بیننده میدهند و اصرار هم دارند حرفشان درست است. اما چه خوب است که ما هنوز میتوانیم دنیای بیرون را ببینیم…
مقصر اصلی کیست؟ مقصر اصلی صداوسیما است اساساً به دو مقطع پیش و پس از ساخت آثار فکر هم نمیکند و نمیداند برای اثرگذاری در فرهنگ پیش و پس از تولید و پخش سریال نیز دارای اهمیت است و باید برای آن برنامهریزی شود. پیچیدگی حوزه فرهنگ به رعایت همین جزئیات و ظرافتهاست.
از سوی دیگر این نکته را نباید فراموش کرد که بازیگری یعنی اینکه یک فرد بتواند در نقشهای متفاوتی ظاهر شود نه اینکه به واسطه شناخته شدنش در یک سریال به نحوی پیش رود و دست آخر هم از دنیای بازیگری کنار گذاشته شود.