ماجرای یک پزشک ایرانیِ ایرانی!

 

ماجرای یک پزشک ایرانیِ ایرانی!|خبر فوریدکتر بیژن صدری‌زاده، متخصص بیماری‌های عفونی با حضور در برنامه تالار تجربه از شبکه سلامت توصیه هایی به جوانان ارایه کرد.

در ادامه مهم ترین بخش این گفت و گو را می خوانید.

بنده در اول ماه سال ۱۳۱۶ در یک روستا ۵۰۰ نفری به اسم ایران در استان چهارمحال بختیاری متولد شده ام.تحصیلات ابتدایی را در روستای مجاور که ۳۰ کیلومتر با روستای ایران فاصله داشت گذرانده ام.

پس از گرفتن دیپلم، تحصیلات پزشکی را آغاز کردم و به عنوان دانشجو ممتاز به عنوان پزشک عمومی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شدم.

براساس تعهدی که به بهداری وقت داشتم باید به مناطق محروم می رفتم و آنجا مشغول به کار می شدم.خدمت مقدس سربازی را هم به عنوان بهدار به پایان رساندم.

۹ سال از دوره جوانی خود که آن را یکی از عوامل برای موفقیت خود می بینم در روستاهای استان سمنان به عنوان پزشک خدمت کردم.

از بخش های کوچک مثل ده و بخش به مرکز استان سمنان منتقل شدم و هفت سال را در مرکز سمنان کارکردم.اولین مسئولیتم مدیر بهداشت بود.

در سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ هم مدیر ریشه کنی مالاریا و بیماری های واگیر استان سمنان بودم.بعد ازآن مدیر شبکه درمانی کشور شدم.

در همان سال به عنوان رئیس مبارزه با بیماری های واگیردار سازمان بهداشت جهانی در منطقه مدیترانه شرقی انتخاب شدم، پس از آن سمت رئیس کمیته کشوری فلج اطفال را به عهده گرفتم، بعد از آن نیز عضو کمیته کشوری تایید ریشه یابی فلج اطفال شدم.

سختی های زیاد زندگی آدم را به موفقیت می رساند؛ مبارزه کردن با سختی ها باعث شد تا من در تحصیلاتم موفق شوم.

به همه جوانانی که در سختی هستند توصیه می کنم هدف خود را با پشتکار دنبال کنند؛ همین سختی ها باعث می شود تا مسئولیت پذیر شوند و در راهی قدم بگذارند که علاقه دارند.

در زمانی که مدرسه می رفتم هرگز این روزها را نمی دیدم و فکرش را نمی کردم که روزی پزشک شوم.

به جوانانی که زندگی مشابه من دارند می گویم که دست از تلاش برندارید و نگذارید سختی های زندگی شما را خسته یا ناامید کند.

دکتر بیژن صدری‌زاده، متخصص بیماری‌های عفونی با حضور در برنامه تالار تجربه از شبکه سلامت توصیه هایی به جوانان ارایه کرد.

پایگاه خبری خبر فوری (khabarfoori.com)

ماجرای یک پزشک ایرانیِ ایرانی!|خبر فوری

در ادامه مهم ترین بخش این گفت و گو را می خوانید.

بنده در اول ماه سال ۱۳۱۶ در یک روستا ۵۰۰ نفری به اسم ایران در استان چهارمحال بختیاری متولد شده ام.تحصیلات ابتدایی را در روستای مجاور که ۳۰ کیلومتر با روستای ایران فاصله داشت گذرانده ام.

پس از گرفتن دیپلم، تحصیلات پزشکی را آغاز کردم و به عنوان دانشجو ممتاز به عنوان پزشک عمومی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شدم.

براساس تعهدی که به بهداری وقت داشتم باید به مناطق محروم می رفتم و آنجا مشغول به کار می شدم.خدمت مقدس سربازی را هم به عنوان بهدار به پایان رساندم.

۹ سال از دوره جوانی خود که آن را یکی از عوامل برای موفقیت خود می بینم در روستاهای استان سمنان به عنوان پزشک خدمت کردم.

از بخش های کوچک مثل ده و بخش به مرکز استان سمنان منتقل شدم و هفت سال را در مرکز سمنان کارکردم.اولین مسئولیتم مدیر بهداشت بود.

در سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ هم مدیر ریشه کنی مالاریا و بیماری های واگیر استان سمنان بودم.بعد ازآن مدیر شبکه درمانی کشور شدم.

در همان سال به عنوان رئیس مبارزه با بیماری های واگیردار سازمان بهداشت جهانی در منطقه مدیترانه شرقی انتخاب شدم، پس از آن سمت رئیس کمیته کشوری فلج اطفال را به عهده گرفتم، بعد از آن نیز عضو کمیته کشوری تایید ریشه یابی فلج اطفال شدم.

سختی های زیاد زندگی آدم را به موفقیت می رساند؛ مبارزه کردن با سختی ها باعث شد تا من در تحصیلاتم موفق شوم.

به همه جوانانی که در سختی هستند توصیه می کنم هدف خود را با پشتکار دنبال کنند؛ همین سختی ها باعث می شود تا مسئولیت پذیر شوند و در راهی قدم بگذارند که علاقه دارند.

در زمانی که مدرسه می رفتم هرگز این روزها را نمی دیدم و فکرش را نمی کردم که روزی پزشک شوم.

به جوانانی که زندگی مشابه من دارند می گویم که دست از تلاش برندارید و نگذارید سختی های زندگی شما را خسته یا ناامید کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.