یک هفته دیگر انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده برگزار میشود. نظرسنجیها فعلا خبر از پیروزی نامزد دموکراتها میدهد اما ترامپهم با سرعت خوبی در حال افزایش محبوبیت میان رایدهندگان است.
دو نامزد کمتر از آنچه پیشبینی میشد در کمپینهای انتخاباتیشان از ایران سخن میگویند اما همان چند اظهارنظر صورت گرفته نیز نشان توافق و کاهش چالش با تهران دارد.
جو بایدن که معاون اول اوباما در زمان امضای برجام بود، دستکم در سخنرانیهایش از برجام دفاع میکند. هرچند او ممکن است پس از پیروزی سخن از بازگشت مشروط به توافق کند، اما فعلا بدجام را به “ترامپ دیل” ترجیح میدهد.
از دیگرسو، دونالد ترامپ هرچند دستکم در ظاهر، فشار و تحریم علیه ایران را ادامه داده و در تازهترین اقدام، ۱۰روز مانده به انتخابات، وزیر نفت کشورمان را تحریم کرده است، ولی همچنان امیدوار به توافق با ایران است. توافقی که البته از نظر او، با پیشگامی تهران و تنها “سه هفته” پس از انتخابات صورت خواهد گرفت.
بنابراین از نظر کاندیدای جمهوریخواهان، از حالا باید منتظر پایان فشار حداکثری تا یک ماه دیگر بود.
اما چرا بایدن و ترامپ از چایان تحریم و حل و فصل منازعه ایران سخن میگویند؟ برای پاسخ به این سوال باید به منطق درونی تحریم پرداخت.
سیاست تحریم اساسا متکی بر تحمیل انزوای اقتصادی بر دیگر کشورهاست. تحریم، بازار یک کشور را از ورود کالا و سرمایه دیگر کشورها منع کرده و اجازه صادرات هم به آن کشور نمیدهد.
از یاد نبریم که ترامپ پس از حوادث دیماه ۹۶ از برجام خارج شد و سردار سلیمانی پس از حوادث آبان ۹۸ به شهادت رسید
بنابراین تحریم اگر طولانی شود، کشورها به سمت اقتصادی درونزا، بینیاز به کالا و سرمایه خارجی میروند. مانند کره شمالی که سالهاست اینگونه خود را در برابر تحریم واکسینه کرده است.
انزوای خودخواسته کشورها، نتیجهاش بیاثر شدن تحریمهاست. اینکه واشنگتن هر روز ایران را تحریم میکند اما برای کره شمالی سیاستی دیگر را در پیش گرفته شاید به این دلیل است که کره شمالی را در برابر تحریم مقاومتر یافته است.
بنابراین تئورسینهای تحریم برای حفظ کارکرد آن، بهطور مداوم جریان تحریم را قطع و وصل میکنند تا ایران بهطور کامل از جامعه جهانی جدا نشود. از سال ۹۴ تا ۹۶ به مدت دو سال که پس از امضای برجام انواع کالاهای خارجی وارد ایران شد، اقتصاد کشور یکبار دیگر به جریان جهانی اقتصاد پیوست تا پس از آن تحریم معنادار شود.
اگر در کشوری مردم ماشین پژو یا رنو نداشته و سوار ایرباس نشده باشند، خروج این برندها پس از تحریم بی معناست. بنابراین هیچگاه تحریمهای شدید، بیش از دو تا سه سال در دستورکار نبوده است.
از دهه ۱۹۹۰ میلادی که تحریم داماتو علیه ایران آغاز شد، تاکنون همواره در پریودهای دو تا سه ساله تحریمهای شدید کاهش یافته تا اقتصاد ایران پس از یک دوره اعتیاد به وابستگی دوباره تحت تحریم قرار گرفته و مجبور به امتیازدهی شود. همان راهبردی که غرب آن را “تغییر رفتار ایران” مینامد.
حالا پس از قریب به ۳ سال تحریم شدید، چه بایدن رئیسجمهور آمریکا شود، چه ترامپ، آمریکا سیاست کاهش تحریم را در پیش خواهد گرفت. چون استراتژیستها میدانند تحریم بیش از این، عملا ایران را به سمت اقتصاد خودکفا برده و پرونده تحریم را میبندد. شاید برای همین است که پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی از همین حالا خبر از رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۱ میدهند، بیآنکه نشانهای از گشایش وعدهداده شده روحانی باشد.
تئورسینهای تحریم برای حفظ کارکرد آن، بهطور مداوم جریان تحریم را قطع و وصل میکنند تا ایران بهطور کامل از جامعه جهانی جدا نشود
تهران از دهه ۱۳۸۰ شمسی تاکنون میخواسته در مسیر خودکفایی اقتصادی گام بردارد اما فشار فرهنگی-رسانهای و لابی واردات مانع از این اقدام شده است. اگر از آن زمان ایران نه مانند کره شمالی که بهسان چین یا روسیه به اقتصاد داخل توجه میکرد و به جای نگاه به غرب و شرق، توجه خود را معطوف به ظرفیتهای داخلی میساخت، شاید امروز تحریم یک شوخی محسوب میشد.
بهنظر میرسد که برای جبران گذشته، هنوز هم میتوان با استفاده از شرایط سخت کنونی، بهجای وابستگی به بیرون در صورت برداشته شدن تحریمها، روبه سوی تولید داخل آورد تا یکبار برای همیشه، سلاح تحریم از کار بیفتد.
تکیه بر واردات محصولات اروپایی و آمریکایی، معنایی جز دعوت به تحریمهای بیشتر ندارد و اگر بهراستی ضدتحریم هستیم، با کنار گذاشتن علاقه به تسلیم بازار داخلی به کالاهای خارجی، از تولید داخلی حمایت کنیم.
اگر دولت به دلایل سیاسی فعلا انگیزهای برای اعتماد به تولیدکنندگان داخلی ندارد و یا برداشتن تحریمها را شرط رونق تولید میداند، مردم میتوانند این فرهنگ را در پیش بگیرند و از فرصت کاهش تحریم، برای صادرات کالای داخلی و واردات مواد اولیه بهره برده و بازار ایران را به معنای واقعی ایرانی کنند.
تجربه نشان داده که تنها پادزهر فشار خارجی، انسجام و بسیج ملی داخلی است. از یاد نبریم که ترامپ پس از حوادث دیماه ۹۶ از برجام خارج شد و سردار سلیمانی پس از حوادث آبان ۹۸ به شهادت رسید. اگر بهجای تفرقه، اتحاد ملی شکل بگیرد و به جای واردات بیرویه، از تولید داخلی حمایت موثر شود، نه خبری از فشار حداکثری خواهد بود نه عشوههای سیاسی غرب و شرق. بیایید یک بار هم که شده با “نه” گفتن به مافیای وابستگی، این فرصت که برندهای داخلی را رشد دهیم را تجربه کنیم.