سحر تبر با وکلای خود قهر کرد

وکیل سحر تبر گفت: سحر تبر با بنده و آقای دهقان قهر کرده و هیچ تماسی هم با من نگرفته، چون امید داشت به خاطر مثبت شدن تست کرونا به او مرخصی بدهند اما این اتفاق نیفتاد.

پیام درفشان درباره‌ی وضعیت پرونده‌ی موکل خود به انصاف نیوز گفت: «سحر تبر با بنده و آقای سعید دهقان دیگر وکیل پرونده صحبتی نمی‌کند، ماجرا این بود؛ وقتی تست کرونای خانم تبر مثبت شد، با من تماس گرفت و پرسید با توجه به اینکه دروغ نگفتم و کرونا دارم، اجازه می‌دهند به مرخصی بروم و پیش مادرم باشم. من هم گفتم الان که نتیجه‌ی تست مثبت شده، حتما به این مساله توجه می‌کنند. باتوجه به مرخصی‌هایی که برای زندانی‌ها صادر کردند، فکر کردیم که برای خانم تبر هم این اتفاق می‌افتد اما به او مرخصی ندادند و او قهر کرد چون ما را هم جزو مجموعه دید.

او ادامه داد: هیچ تماسی از او نداشتم و بنده هم چند روزی زندان بودم. بیماری سحر تبر با سربرگ بیمارستان منتشر شد، یعنی نشر اکاذیبی نبود و واقعا کرونا داشت. روز دادرسی هم او را نیاوردند چون در قرنطینه‌ی زندان بود؛ هرچقدر اصرار کردیم تا جلسه‌ی دادرسی برای خانم سحر تبر برگزار شود، توجهی نمی‌کردند. به آقای مقیسه می‌گفتم اگر این خانم کرونا ندارد، او را بیاورید و محاکمه کنید اگر هم کرونا دارد، پس چرا به ما می‌گویید نشر اکاذیب کردید. در نهایت به خاطر این مسئله به زندان رفتم.

درفشان افزود: در حال حاضر موقتا از زندان بیرون هستم، عنوان جرم بنده نشر اکاذیب از طریق مصاحبه با بی‌بی‌سی درباره‌ی زندان قرچک ورامین است. من چند روزی در زندان بودم و با من برخورد سنگینی کردند، بعد به قرار بازداشت اعتراض کردم و ما را به شعبه‌ی آقای مقیسه بردند و به من گفت از اول هم به دنبال خارج رفتن و پناهندگی بودی. به این دلایل حتی اگر پرونده‌ای هم در دست ما است، موکل باید پیگیر شود و خانم تبر درباره‌ی پرونده بپرسد، اما ایشان با من و آقای سعید دهقان قطع ارتباط کرده. پدر و مادر و خانم تبر هیچ تماسی با ما نداشتند. وقتی کسی با ما تماس نمی‌گیرد به قاضی برای پیگیری پرونده چه بگوییم؟

او در پایان تاکید کرد: فعلا هیچ ابلاغیه‌ای برای ما ارسال نشده و تلفن ما در دسترس خانم تبر و خانواده‌ی او قرار دارد. اما فعلا تماسی نگرفتند. شعبه‌ی مدنظر ما شرایط خاض خودش را دارد، خود شعبه یا موکل باید از ما بخواهند تا بپیگیر پرونده شویم. آخرین مرتبه یکی از همکاران ما قصد داشت به دیدن خانم تبر بروند و از او وکالت‌نامه بگیرد اما خانم تبر نیامده بود، گویا خسته شده است.