مصطفی داننده:

کنسرت، سینما و ورزشگاه نرویم، کجا برویم؟

در همین زمینه رتبه‌ جدید پاسپورت‌ های جهان اعلام شد ۴ مرداد ۱۴۰۳ هوای ایران ۶ برابر آلوده‌تر از حد استاندارد! مرگ ۲۶ هزار نفر در سال به… ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ کسانی که علیه سینما و کنسرت و فوتبال موضع می‌گیرند ناخواسته جوانان را به سوی محصولات فرهنگی فرنگی سوق می دهند… می‌خواهم از نگاه […]

کسانی که علیه سینما و کنسرت و فوتبال موضع می‌گیرند ناخواسته جوانان را به سوی محصولات فرهنگی فرنگی سوق می دهند…
کنسرت، سینما و ورزشگاه نرویم، کجا برویم؟

می‌خواهم از نگاه یک جوان به مسئله اخیر لغو کنسرت‌ها و حواشی آن بپردازم. مسئله‌ای که به نظر می‌رسد در حال تبدیل  شدن به یک دغدغه اجتماعی است. وقتی توصیه می‌شود در کشور کنسرت برگزار نشود و یا شرکت کنندگان در کنسرت متهم به بی‌بندوباری می‌شوند سوالی در ذهن جوانان کشور که متعقل به نسل سوم و چهارم هستند ایجاد می‌شود که اگر کنسرت نرویم یا در سینما فیلم دلخواه خود را نبینیم یا در فعالیت‌های اجتماعی شرکت نکنیم، دقیقا کجا برویم و انرژی خود را تخلیه کنیم؟

  برای نسل ما اندازه جهان برای این نسل به اندازه یک موبایل یا تبلت است. به واسطه شبکه‌های جهانی امروز تمام اتفاقات دنیا پیش چشم ماست. متولدین دهه ۶۰، ۷۰ و حتی ۸۰ در جریان تمام اتفاقات فرهنگی و اجتماعی دنیا هستند. بسیاری از اینها درگیری سریال‌های چند فصلی ساخت آمریکا، اروپا و حتی ترکیه هستند. بخشی از آنها در مترو، اتوبوس، ماشین و حتی سرکلاس دانشگاه موسیقی غربی گوش می‌دهند. به روز ترین فیلم‌های سینمای هالییود از طریق اینترنت به راحتی در اختیار جوانان ایرانی است.

به نظر شما می‌شود به این جوانان با چنین دیدگاه‌هایی گفت در کنسرت شرکت نکنید؟ آیا آنها دلایل مسئولان فرهنگی، قضایی، اجتماعی و سیاسی ما را که عمدتا از نسل اول و دوم انقلاب هستند برای تعطیلی یک کنسرت یا اجازه اکران ندادن به یک فیلم را می‌پذیرند؟

آنها ایران را با کشورهای دیگر مقایسه می‌کنند. برای نسل‌های تازه ایران بسیاری از این دلایل پذیرفتنی نیست. برخی از خطبه‌ها، برخی از سخنرانی‌ها به هیچ وجه نمی‌تواند جوان ایرانی را قانع کند که به کنسرت نرود.

جوانان اول انقلاب و یا دهه ۷۰ درگیر رسیدن به آرمان‌های خود بودند. انقلاب، جنگ، اصلاحات و … باعث شده بود آنها اندیشه‌ای متفاوت از جوانان امروز داشته باشد. جوان امروز به دنبال تفریح و جایی برای سپری کردن وقت خود است. این معنا نه مختص جوانان ایران بلکه دربرگیرنده همه جهان است. تفاوت جهان با ما در این است که آنها اجازه می‌دهند جوان انرژی پنهان خود را در مکان‌های فرهنگی و اجتماعی تخلیه کنند.

در ایران اما جوانان به دلیل نبود چنین امکاناتی مجبور هستند انرژی خود را در فضای مجازی و در حال ناسزاگفتن به این و آن صرف کنند. کاش مسئولان کشوری بگویند جوان به کنسرت نرود کجا برود؟ چه برنامه‌ای برای خالی کردن انرژی جوانان طراحی  کرده‌ایم؟ کاش پاسخ می‌دادند برای جوانان مشهدی چه امکاناتی تدارک دیده‌اند که آنها زمان را خود را در این مکان‌های فرهنگی و اجتماعی سپری کنند.

بگذارید برای درک بهتر جامعه ایران مثالی برایتان بزنم. راننده تاکسی در خط پررفت و آمدی در تهران در حال داد زدن برای سوار شدن مسافران به تاکسی خود بود اما درهای ماشین را قفل کرده بود و مسافران نمی‌توانستند سوار بر آن شوند و به خاطر همین راهی ماشین‌‌های دیگر می‌شدند که حتی تاکسی هم نبودند تا به مقصد خود برسند.

مسائل فرهنگی کشور ما نیز همچون این راننده تاکسی است که فقط داد می‌زند اما مسافران به دلیل قفل بودن درها نمی‌توانند سوار آن شوند. این روزها و یا بهتر بگویم این سال‌ها برخی از مسئولان کشور با مسائل فرهنگی به گونه‌ای رفتار می‌کنند که با بزه‌های اجتماعی برخورد می‌کنند. تاکسی با درهای بسته ؛ حال و روز فرهنگ امروز کشور ما!

رفتار قهرآمیز اما باعث می‌شود که جوانان به راحتی و بدون هیچ زحمتی به سمت درهای خروجی کشور راهنمایی شوند تا ما تنها در مسئله فرهنگی فقط داد بزنیم و نتوانیم جونان کشور را با خود همراه کنیم .مواظب باشیم با سخت‌گیری‌های فرهنگی نسل سوم خود را از دست ندهیم. ضمن این که در دنیای امروز سرگرمی تنها سرگرمی نیست یک صنعت است و عده ای در این صنعت سرگرم اند و اشتغال تنها در کارگاه و کارخانه تبلور نمی یابد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.