آیا به پایان نوستالژیِ مدرسه رسیدهایم؟
پیش از این در یادداشتی آورده ام که معنا و مفهوم مدرسه از محدوده زمان و مکان عبور کرده و دنیا به تلقی جدیدی از مدرسه هم در معنا و هم در کارکرد رسیده است و با کلیدهای کهنه، قفل های نو را نمی توان گشود. اما کرونا، گویی این ضرورت را زُمخت و بدون تعارف به سیاستگذاران آموزشی جهان فهماند که برای ادامه حیاتِ مدرسه به راه های دیگر بیندیشند!
آموزش های از راه دور و آنلاین البته گزینه های ناآشنایی نیستند.
در ایران، وجه تمایز سال تحصیلی جاری در تاریخ نظام آموزشی این بود که وضعیت کمّی و کیفیِ آموزش و پرورش بیشتر از قبل برای خانواده ها و حوزه عمومی آشکار شد و به چشم آمد. به عنوان نمونه مشخص شد که علیرغم صرف بودجه های متنوع و فعالیت چندین ساله سه بخش در حوزه e_learning و آموزش الکترونیکی در وزارت آموزش و پرورش از جمله؛ سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، اداره آموزش از راه دور، مرکز فناوری اطلاعات و پروژه های فناورانه پراکنده در سازمان های تابعه این وزارتخانه، اما در روزِ نیاز، مخاطبان این وزارتخانه، سردرگم با مسأله های بدیهی و پیش پا افتاده مواجه شدند.
منتقدانه باید پرسید؛ در تمام سالیان گذشته حاصل هزینه ها و بودجه های متنوعی که برای طراحی سیستم های یادگیری و آموزش آنلاین در بخش های مختلف این وزارتخانه صرف شده، چه بوده؟ و چرا در نهایتِ کار، دستاورد این بودجه ریزی های دولتی به پای توسعه آموزش الکترونیکی این شد که خانواده های دانش آموزان در ایام دشوار و نیمه تعطیل، راهی بازار موبایل فروشان شهر و دیار خود شدند تا با صرف هزینه هایی عمدتاً فراتر از تحمل اقتصاد خانواده فرزندانشان را به این به اصطلاح آموزشِ آنلاین برسانند؟ و چه کسانی پاسخگوی تأخیر و جاماندگی غیرعادلانه فرزندان طبقات کم برخوردار از دسترسی به آموزش هستند؟ و پرسش مهم اینکه آیا این سبک مدیریت و برنامه ریزی آموزشی، پاسخگوی شرایط جدید هست؟
پیشنهاد:
ضروریست تا وزارت آموزش و پرورش ضمن پایان بخشیدن به وضعیت چندمدیریتیِ آموزش الکترونیکی در درون خود، با سرعت بیشتری وضع فعلی آموزش های آنلاین و الکترونیکی را سامان داده و به یکپارچگی برساند و دقیقاً ابعاد بودجه ای، محتوایی، فنی و مدیریتی و وظیفه بخش های مرتبط با این شیوه آموزش را مشخص نموده و این حوزه را نظارت پذیر و هدفمند سازد و همچنین با توجیه و آشناسازی عمومی و با توجه به اقلیم فرهنگی و جغرافیایی گوناگون شهری، روستایی و عشایری کشور، گزینه های قابل دسترس و مناسب را به جای اصرار بر یک روش پیش روی یادگیرندگان قرار دهد تا بیش از این بر دامنه نابرابری های آموزشی و تأخیر در یادگیری به ویژه برای بخش محروم و کم برخوردار افزوده نشود.
در این زمینه علاوه بر استفاده از تجربه های ارزشمند بومی شرکت های داخلی، نگاه به تجربه برخی کشورهای موفق در زمینه e_learning هم بسیار عقلانی و لازم است.
فراموش نکنیم، مفهوم مدرسه دیگر با تلقی های نوستالژیک و خاطره انگیز دوران کودکی ما قابل تبیین نیست و کیفیت بخشی به آموزش های آنلاین و از راه دور می تواند به کارآمدی مدرسه و ادامه حیاتش در دوره جدید کمک کند.