مشاوران ترامپ در امور ایران؛ مغزهای کوچک زنگزده
عصرایران؛ مصطفی داننده- «لن خودورکوفسکی» مشاور وزارت خارجه آمریکا در واکنش به حضور گسترده مردم ایران در مراسمهای تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی توییت کرده است:« «تعداد زیاد حضور در مراسم تشییع سلیمانی را به حساب حمایت از رژیم نگذارید. وقتی در یک دیکتاتوری زندگی میکنید، گزینه دیگری ندارید. شما یا در تظاهرات شرکت میکنید، یا بازداشت یا کشته میشود…»
این توییت آقای مشاور، مرا به یاد فیلم سینمایی «مصادره» انداخت. اسماعیل یارجانلو با بازی «رضا عطاران» با دیدن گریه حمید استیلی بعد از زدن گل به آمریکا در جام جهانی ۹۸ فرانسه به پسرش ذکریا با بازی «هومن سیدی» گفت که این گریه برای این است که خانواده بازیکنان تیم ملی گروگان حکومت هستند.
به نظر میرسد حرفهای مشاور وزرات خارجه آمریکا، برگرفته از تحلیلهایی است که برخی از ایرانیهای مخالف جمهوری اسلامی به عنوان اتاق فکر به سران کاخ سفید تزریق میکنند.
جنس این توییت نشان میدهد ،مشاوران آمریکا در امور ایران، مجاهدین یا همان منافقین و سلطنت طلبهایی که بعد از انقلاب، ایران را ترک کردند هستند. کسانی که تحلیل دقیقی از شرایط کشور و تحولات آن ندارند.
آنها با دیدن ایران از راه دور و بر اساس پیامهایی که به صورت کانالیزه شده دریافت میکنند، مشاورههای خود را به کاخ سفید ارائه میدهند. آنها احتمالا به آمریکا گفته بودند بعد از حوادث آبان با یک ترور مثل ترور شهید سلیمانی میتوانند به اهداف خود برسند.
صحبتها و رفتار ترامپ در قبال ایران نشان میدهد که او مشاوران خوبی در قبال کشور ما ندارد وتصمیمهایی او بر اساس تحلیلها و نظرهای یک سری مغزهای کوچک زنگ زده است.
ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا، تصویر غیر واقعی از ایران دارد. این تصویر را افرادی ساختهاند که هیچ شناختی از وضعیت ایران ندارند. به طور مثال برخی از سلطنت طلبها هنوز با همان تفکر دهه ۵۰ و ۶۰ به ایران نگاه میکنند و همان نگاه را از طریق مشاوره به ترامپ و هیات حاکمه آمریکا تزریق میکنند.
قطعا اگر مشاوران آمریکا در امور ایران، شناخت دقیقی از کشور داشتند هیچگاه به او توصیه نمیکردند دست به چنین اشتباه استراتژیکی بزند.
حضور مردم در خیابانهای اهواز، مشهد و تهران به خاطر درک نقش سردار قاسم سلیمانی در سالهای دفاع مقدس و سالهای جنگ با داعش بود.
متاسفانه این نوع نگاه در برخی از تحلیلگران داخلی هم وجود دارد. آنها هم درک درستی از اتافاقات کشور ندارند و همیشه یک ساز میزنند. در حالی که جامعه ایران دچار تحولات و تغییرات اساسی است.
آنها به جامعه همان نگاهی را دارند که در سال۶۰ یا ۷۰ داشتند و متوجه این معنا نیستند که نسل جدید ایران با جوانهای دهه ۶۰ متفاوت هستند.