خدارو شکررر، من “مهران مدیری” نیستم!

زمانی که این هنرمندان یا سلبریتی‌ها کسانی هستند که در تلویزیون برنامه‌ای داشته باشند بازتاب این اتفاق شدیدتر و وسیع‌تر است.

عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر – در چند روز گذشته عکس‌هایی از مهران مدیری در فضای مجازی منتشر شده است که از آن به عنوان مهران مدیری در پاریس یاد می‌شود.
در شبکه‌های اجتماعی راجع به این عکس‌ها کامنت‌ها و توئیت‌هایی از انواع و اقسام اظهار نظرها به چشم می‌خورد، از فحش و ناسازا گرفته تا تمسخر، شوخی، تائید و … البته برخی می‌گویند عکس‌‌ها قدیمی و مربوط به سال ۲۰۱۷ است و برخی دیگر گفته‌اند برای کریسمس همین امسال است و … خلاصه بلبشویی سر این عکس‌های مهران مدیری و خانم همراهش برپا شده است.
زمانی که عکس رامبد جوان در کانادا ، عکس و فیلم آزاده نامداری در اروپا ، فیلم ستاره اسکندری در ترکیه منتشر شد باز از همین دست سر و صداها در جامعه بالا گرفت. خصوصا زمانی که این هنرمندان یا سلبریتی‌ها کسانی هستند که در تلویزیون برنامه‌ای داشته باشند بازتاب این اتفاق شدیدتر و وسیعتر است.
این اتفاق بهانه‌ای شد تا به یک صنعت معروف در جهان روزنامه‌نگاری بپردازیم : «پاپاراتزی‌»
پاپاراتزی در زبان ایتالیایی به به پشه‌های سمج و مزاحم گفته می‌شود. «پاپاراتزی» (به ایتالیایی: paparazzi) یک کلمهٔ جمع است و مفرد آن «پاپاراتزو» (به ایتالیایی: paparazzo) است.
سال ۱۹۶۰ بعد از پخش فیلم «زندگی شیرین» فدریکو فلینی این اصطلاح وارد فرهنگ عام و خاص مردم شد و رسمیت پیدا کرد.
داستان «زندگی شیرین» یک هفته از زندگی «مارچللو روبینی» روزنامه‌نگار مجله‌های شایعه‌پرداز در رم است. «پاپاراتزو» اسم عکاس جوان و سمجی است که رفیق و همراه مارچلو است.
بعد از نمایش فیلم، «پاپاراتزو» به عنوانی تبدیل شد که به همهٔ این عکاس‌های فضول و بی اخلاق که همه جا به کمین شکار عکس‌های مختلف ستاره‌ها نشسته‌اند گفته می‌شود (جمعش می‌شود پاپاراتزی).
عکاسی پاپاراتزی که به فتوژورنالیسم افشاگرانه معروف است،عکاسان زیرکی هستند که درگرفتن عکسهاس خبری از اشخاص معروف به طور مخفیانه مهارت دارند. پاپاراتزى ها کارشان تهیهٔ عکس‌های جالب از چهره‌های سرشناس به‌ویژه هنرمندان و ورزشکاران و نیز خانواده و نزدیکان آنان و فروش این تصاویر به مجلات مختلف است.
این عکاسان همیشه در کمین سیاستمداران، خوانندگان وافراد مشهور باقی می‌مانند تا از آنها عکس مخفیانه بگیرند. البته رعایت حریم شخصی در این نوع عکاسی لازم است. به طور مثال عکاس قصد ندارد وارد خانه کسی بدون اجازه شود وعکس بگیرد . اما اگر کسی پنجره را باز گذاشته بود وعکسی از او گرفته شد این دیگر مشکل همان فرد است.
معمولاً پاپاراتزی‌ها تلاش می کنند از افراد معروف در مکان های مختلف (عمومی و خصوصی) به ویژه در موقعیت‌های کمتر دیده شده یا دیده نشده عکس بگیرند.
برای این منظور با به دست آوردن سرنخ هایی از برنامه‌های عمومی یا خصوصی یک چهره مشهور، این عکاسان در مکان و زمان مورد نظر حاضر می‌شوند و عکس‌های عامه پسندی از این چهره ها تهیه می‌کنند و بعدا با قیمتی گزاف آن را به آژانس‌های خبری، رسانه ها و … می‌فروشند. مانند سایت آمریکایی تی.ام.زی (TMZ) که اخبار دسته اول و سوژه های جنجالی از سلبریتی‌ها را پوشش می‌دهد.
مشهورترین و فاجعه‌بار ترین اتفاق مرتبط با پاپاراتزی‌ها که تمام جهان را در شوک فرو برد مرگ پرنسس دایانا است.  وی در شب ۳۱ اوت ۱۹۹۷ به همراه نامزدش دودی الفاید و راننده‌اش برای فرار از دست عکاسان از در پشتی هتلی در پاریس خارج شد و قصد خروج از پاریس را داشتند. آن‌ها در یک بنز لیموزین در تونلی در پاریس مشغول حرکت بودند که ماشینشان به دلیل سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با دیواره تونل آلما پاریس برخورد کرد و راننده و الفاید به سرعت جان باختند. بعد از تصادف به نظر نمی‌آمد دایانا صدمه‌ای جدی دیده باشد اما وی یک بار در آمبولانس دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان هم بر اثر خون‌ریزی ریوی و مغزی درگذشت.
ما در ایران صنعت یا گروه پاپراتزی و یا سایتی با رویکردهای این فرمی نداریم که به شکل رسمی به این حرفه مشغول باشند ولی باید در نظر داشت که با توجه به تغییرات بزرگ ارتباطات عصر حاضر دیگر هر شخصی که یک گوشی تلفن همراه هوشمند داشته باشد یک پاپاراتزی بالقوه است که به راحتی می‌تواند بالفعل شود.
در این زمانه با استناد به همین نمونه‌های مهران مدیری، رامبد جوان، ستاره اسکندری و آزاده نامداری می‌توان گفت در هرجای دنیا که باشی و در هر زمانی که باشد چشمانی ناظر وجود دارد که می‌تواند از شما عکس بگیرد.
گستره پاپاراتزی از یک صنعت و حرفه تخصصی دیگر به یک اتفاق معمولی در تمام جامعه تسری یافته است و کسانی هم که به هر دلیلی در جامعه شناخته شده‌تر باشند در معرض این دوربین‌ها قرار می‌گیرند، حتی در لحظاتی بسیار شخصی و تنهایی که شاید فکر می‌کنند کس دیگری غیر از خودشان از آنها اطلاعی ندارد.
در لحظاتی که می‌خواهند تاکسی سوار شوند، غذایی بخورند، مسافرتی بروند، از فرط خوشحالی یا ناراحتی عکس‌العملی از خود نشان می‌دهند یا هزاران هزار موقعیت دیگر …
با توجه به شرایط حاضر فقط می‌توان گفت خدارو شکر که من سلبریتی نیستم!
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.