پزشک عاشق پیشه و شاعرمسلک، با دریافت دادخواست طلاق، همسر پزشکش را کشت، خودش هم خودکشی کرد
در همین زمینه
با حضور مأموران در محل و تیمهای امدادی مشخص شد دکتر «نوشفر» ۵۲ساله در وضعیت وخیمی به سر میبرد اما خواهر ۵۰ سالهاش در اثر ضربات وارد شده با چاقو جان باخته است. تکنیسینهای اورژانس، خانم دکتر را بلافاصله به آمبولانس انتقال دادند اما او نیز بهدلیل شدت جراحات پیش از رسیدن به بیمارستان تسلیم مرگ شد.
ردپای شوهر عاشق
با آغاز تحقیقات تیمهای قضایی و پلیسی، کارآگاهان در بررسیهای میدانی و با اظهارات اهالی محل و دوستان مقتول دریافتند همسر خانم دکتر که او نیز از پزشکان شهرستان بود، صبح روز جنایت از یکی از دوستانش تبر تیزی خواسته بود. به این ترتیب پلیس برای یافتن دکتر وارد عمل شد و سرانجام با شگردهای پلیسی و همکاری راننده آژانس خانوادگی آنها دکتر را در حالی که بهدلیل بلعیدن قرص برنج حال مساعدی نداشت، در خانهاش شناسایی و در حالی که آلت قتاله کنارش بود، پیدا کردند.
اعترافات تلخ
دکتر میانسال که وضعیت جسمی نامساعدی داشت پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما ۳۶ ساعت پس از جنایت روی تخت بیمارستان جان باخت، این در حالی بود که وی دقایقی قبل از مرگ در برابر مأموران به قتل همسر و خواهر او اعتراف کرد و گفت: «من عاشق همسرم بودم و نمیخواستم او راطلاقش بدهم. اما از سه سال قبل او در خانهای دیگر تنها زندگی میکرد. وقتی احضاریه طلاق به دستم رسید تا صبح فکر کردم. بعد تصمیم گرفتم اول او را بکشم و بعد هم با قرص برنج خودکشی کنم. صبح به یکی از دوستانم زنگ زدم و از او خواستم برایم تبر پیدا کند. او که از اختلافات من و همسرم خبر داشت، کمکم نکرد بنابراین چاقویی را که در خانه داشتم، برداشتم و با آژانس به خانه همسرم رفتم. از راننده خواستم جلوی در منتظرم باشد. خواهرش هم آنجا بود. ظاهراً شب قبل برای مأموریتی اداری به گنبد آمده بود. اعصابم به هم ریخته بود و با همسرم درگیری لفظی پیدا کرده و با چاقو به او حمله کردم. خواهرش که شاهد این اتفاق بود جلو آمد که او را هم زدم. وقتی هر دویشان روی زمین افتادند، قرصهای برنجی را که در جیبم بود در دهانم گذاشتم و با برداشتن چاقو از خانه خارج شدم. راننده با دیدن سر و وضع من و چاقوی خونی وحشت کرده بود اما وقتی از او خواستم مرا به خانهام ببرد بدون هیچ حرفی این کار را کرد. من کاملاً آگاهانه قرص خوردم و نمیخواهم زنده بمانم.»
پساز مرگ دکتر که متهم این پرونده جنایی بود پرونده مختومه شد اما براساس اظهارات دوستان و بستگان این زوج تحصیلکرده، آنها از حدود سه سال قبل بهدلیل اختلافاتی جدا از یکدیگر زندگی میکردند. دکتر که پس از آشنایی با همسرش و از عشق او دیوان شعری نیز سروده بود، بهدلیل علاقه وصفناپذیربه همسرش، همه اموالش را بهنام او کرده بود. یکی از پسرانشان دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران بود و پسر کوچکشان نیز که تازه دیپلم گرفته بود در خانه مادر زندگی میکرد و گاهی پیش پدر میرفت.
سرانجام خانم دکتر تصمیم به طلاق گرفت و برای جدایی از همسرش دادخواست طلاق داد و عصر روز ۱۳ آبان احضاریه به دست شوهرش رسید.
سرهنگ مجتبی مروتی، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان گفت: «براساس اظهارات دوستان، همکاران و وابستگان این زوج، آنها با یک عشق آتشین ازدواج کرده بودند اما از چند سال قبل بهدلیل مشکلاتی جدا از یکدیگر زندگی میکردند. روز جنایت دوست نزدیک دکتر وقتی متوجه تصمیم او شده با همکارانش موضوع را مطرح کرده اما زمانی که آنها به خانه مقتول رسیدند با پیکر نیمه جان دو زن میانسال روبهرو شده و پلیس و اورژانس را خبر کردند. قاتل با شگردهای پلیسی در کمتر از یک ساعت دستگیر شد و پس از دستگیری به صراحت به قتل اعتراف کرد و مدعی شد آگاهانه و با نقشه قبلی دست به این جنایت زده است. طبق اظهارات متهم پیش از مرگ انگیزه این قتلها اختلاف خانوادگی بوده است.»
ردپای شوهر عاشق
با آغاز تحقیقات تیمهای قضایی و پلیسی، کارآگاهان در بررسیهای میدانی و با اظهارات اهالی محل و دوستان مقتول دریافتند همسر خانم دکتر که او نیز از پزشکان شهرستان بود، صبح روز جنایت از یکی از دوستانش تبر تیزی خواسته بود. به این ترتیب پلیس برای یافتن دکتر وارد عمل شد و سرانجام با شگردهای پلیسی و همکاری راننده آژانس خانوادگی آنها دکتر را در حالی که بهدلیل بلعیدن قرص برنج حال مساعدی نداشت، در خانهاش شناسایی و در حالی که آلت قتاله کنارش بود، پیدا کردند.
اعترافات تلخ
دکتر میانسال که وضعیت جسمی نامساعدی داشت پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما ۳۶ ساعت پس از جنایت روی تخت بیمارستان جان باخت، این در حالی بود که وی دقایقی قبل از مرگ در برابر مأموران به قتل همسر و خواهر او اعتراف کرد و گفت: «من عاشق همسرم بودم و نمیخواستم او راطلاقش بدهم. اما از سه سال قبل او در خانهای دیگر تنها زندگی میکرد. وقتی احضاریه طلاق به دستم رسید تا صبح فکر کردم. بعد تصمیم گرفتم اول او را بکشم و بعد هم با قرص برنج خودکشی کنم. صبح به یکی از دوستانم زنگ زدم و از او خواستم برایم تبر پیدا کند. او که از اختلافات من و همسرم خبر داشت، کمکم نکرد بنابراین چاقویی را که در خانه داشتم، برداشتم و با آژانس به خانه همسرم رفتم. از راننده خواستم جلوی در منتظرم باشد. خواهرش هم آنجا بود. ظاهراً شب قبل برای مأموریتی اداری به گنبد آمده بود. اعصابم به هم ریخته بود و با همسرم درگیری لفظی پیدا کرده و با چاقو به او حمله کردم. خواهرش که شاهد این اتفاق بود جلو آمد که او را هم زدم. وقتی هر دویشان روی زمین افتادند، قرصهای برنجی را که در جیبم بود در دهانم گذاشتم و با برداشتن چاقو از خانه خارج شدم. راننده با دیدن سر و وضع من و چاقوی خونی وحشت کرده بود اما وقتی از او خواستم مرا به خانهام ببرد بدون هیچ حرفی این کار را کرد. من کاملاً آگاهانه قرص خوردم و نمیخواهم زنده بمانم.»
پساز مرگ دکتر که متهم این پرونده جنایی بود پرونده مختومه شد اما براساس اظهارات دوستان و بستگان این زوج تحصیلکرده، آنها از حدود سه سال قبل بهدلیل اختلافاتی جدا از یکدیگر زندگی میکردند. دکتر که پس از آشنایی با همسرش و از عشق او دیوان شعری نیز سروده بود، بهدلیل علاقه وصفناپذیربه همسرش، همه اموالش را بهنام او کرده بود. یکی از پسرانشان دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران بود و پسر کوچکشان نیز که تازه دیپلم گرفته بود در خانه مادر زندگی میکرد و گاهی پیش پدر میرفت.
سرانجام خانم دکتر تصمیم به طلاق گرفت و برای جدایی از همسرش دادخواست طلاق داد و عصر روز ۱۳ آبان احضاریه به دست شوهرش رسید.
سرهنگ مجتبی مروتی، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان گفت: «براساس اظهارات دوستان، همکاران و وابستگان این زوج، آنها با یک عشق آتشین ازدواج کرده بودند اما از چند سال قبل بهدلیل مشکلاتی جدا از یکدیگر زندگی میکردند. روز جنایت دوست نزدیک دکتر وقتی متوجه تصمیم او شده با همکارانش موضوع را مطرح کرده اما زمانی که آنها به خانه مقتول رسیدند با پیکر نیمه جان دو زن میانسال روبهرو شده و پلیس و اورژانس را خبر کردند. قاتل با شگردهای پلیسی در کمتر از یک ساعت دستگیر شد و پس از دستگیری به صراحت به قتل اعتراف کرد و مدعی شد آگاهانه و با نقشه قبلی دست به این جنایت زده است. طبق اظهارات متهم پیش از مرگ انگیزه این قتلها اختلاف خانوادگی بوده است.»