خطر خودکشی را جدی بگیریم
در همین زمینه
وقتی در یک جامعه چنین فاجعه ای رخ می دهد تا ۳ هفته بعد از انتشار خبر فراوانی اقدامات مشابه تا ۴۰ درصد افزایش می یابد.
در ابتدا لازم به توضیح است که از نظر روانشناختی هرگونه اقدام، برنامه ریزی یا رفتار آسیب به خود یا دیگری نشانه تشخیص یک اختلال روانشناختی و یا حداقل رگه هایی از آن در فرد مورد نظر هست که البته با درمان تخصصی می توان آنها را برطرف کرد.
ممکن است این توضیح معادل برچسب زدن بر اساس یک نشانه قلمداد شود اما درواقع داشتن افکار خودکشی یا دگر کشی نشانه ای قوی است تا هر روانشناسی را موظف کند تمام اختلالات مرتبط را بررسی کند و همزمان اقدامات لازم برای تامین امنیت مُراجع (مراجعه کننده) را انجام دهد.
ناپسند دانستن برچسب های تشخیص روانپزشکی و استفاده از آنها به عنوان زبانی مشترک و راهی برای دستیابی به اطلاعات بیشتر درواقع دو روی یک سکه هستند که از نظر من نگاه دوم بیشتر راهگشا خواهد بود بخصوص وقتی صحبت از مرگ و زندگی یک انسان است.
اگر برای چند ثانیه با این دید به مسئله نگاه کنیم می توانیم به این موضوع آگاه باشیم که همه ما انسان هایی هستیم با روان بی نهایت پیچیده که ممکن است در طول زندگی حداقل یک دوره از نشانگان اختلالات روانشناختی رنج ببریم و این موضوع از کرامت انسانی شخص نخواهد کاست و با کمک متخصص می توان از آن عبور کرد.
در صورتی که مشکلات روانشناختی را هم مثل هر مشکل دیگری در نظر بگیریم که روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم -مثلا مشکلاتی که برای وسایل شخصی الکترونیکی یا ساختمان منزلمان پیش می آید- ممکن است تلاشمان را برای حل آنها بکنیم اما بدون شک برای کاهش هزینه های دراز مدت و حفظ آنها تعمیرات تخصصی را به متخصص آن حیطه می سپاریم.
همچنین زمانی که سلامت جسم مان به خطر می افتد احتمالا حتی به نظر پزشک عمومی اتکا نخواهیم کرد و در صورت ادامه مشکل برای کمک پزشک متخصص هزینه خواهیم کرد؛ در صورتی که وقتی خود یا عزیزانمان علائمی از مشکلات روانشناختی را نشان می دهیم سعی داریم آن را نادیده بگیریم یا خودمان را در حل آن توانا بپنداریم و از گرفتن کمک تخصصی امتناع می کنیم.
در اینکه در برخی جوامع در مقاطعی از زمان به دلیل تغییرات اقتصادی و مسائل اجتماعی عوامل بر هم زننده تعادل روانی هم بیشتر خواهند بود شکی نیست و همچنین این یک حقیقت است که هر اقدام به خودکشی مثل هر تغییر روانشناختی دیگر نیازمند یک ماشه چکان هست و آن دقیقا عاملی بیرونی است که فکر را تبدیل به عمل می کند.
اما این تنها نگاهی ساده انگارانه به بخشی از ماجرا است؛ آن سوی ماجرا عوامل زمینه ساز و ایجاد کننده این افکار و تمایلات هستند که ممکن است ریشه در کودکی هر فرد داشته باشند و اگر به موقع با کمک تخصصی به آنها پرداخته شود فرد با آموختن مهارتهای لازم برای تنظیم هیجانات و افزایش تاب آوری می تواند از بیماری نجات یابد.
اما واکنش تک تک افراد جامعه به اینگونه اتفاقات دستکم به اندازه خود اتفاق اهمیت دارد چرا که تاثیرات مهمی بر افراد بی شماری که ممکن هست همان آسیب پذیری ها را داشته باشند می گذارد.
برای دقایقی دقیق تر به مسئله ی دختر آبی بیاندیشیم، اگر ما برای او وخانواده اش اندوهگین هستیم به این معناست که خودکشی را امری ناپسند و حد اقل غیر سازنده بدانیم اما آیا واکنش های ما هم همین را نشان می دهند؟ یا به نوعی تحت تاثیر هیجانات بدون در نظر گرفتن عواقب آن به بزرگنمایی و تقدیس خودکشی یک جوان می پردازیم؟این کار به شدت تاثیر ترغیب کننده بر گروه همسالان شخص از دست رفته دارد.
طبق تحقیقات تقریبا در تمام جوامع خودکشی در نوجوانان و جوانان عملی تکانشی و تحت تاثیر تقلید و تایید و توجه طلبی از سوی همسالان است.
حتی داده های برخی تحقیقات حاکی از آن است که وقتی در یک جامعه چنین فاجعه ای رخ می دهد تا ۳ هفته بعد از انتشار خبر فراوانی اقدامات مشابه تا ۴۰ درصد افزایش می یابد و این اعداد بزرگتر از آن هستند که آنها را نادیده بگیریم.
اقدامات افراد مشهور و انتشار تک آهنگ هایی با تاثیرات هیجانی مخرب که اکثرا جنبه تبلیغاتی دارند نه تنها به حل موضوعات زمینه ساز و حتی ماشه چکان کمکی نمی کنند بلکه خودکشی را عملی شجاعانه و برنامه ریزی شده و هدفمند نشان می دهند که هزاران دختر و پسر دیگر را به این فکر می اندازند که در صورت بروز مشکل به خودکشی هم به چشم یک راه حل -آن هم شجاعانه ترین آن!- بیاندیشند.
لطفا قبل از هر عملی به عواقب و تاثیرات آن فکر کنیم ،بدون شک رفتاری انسانی است که با خانواده دختر آبی بینهایت همدردی کنیم و همدردی خود را به اشتراک بگذاریم و البته برای حل مسائل مربوط به ایجاد چنین اتفاقاتی از راههای مسالمت آمیز اقدام کنیم. اما وقتی در خانه جوان یا نوجوان عزیزی داریم که عاشقانه دوستش داریم به راحتی با آهنگها و عکس های تاثیرگذار رفتار خودکشی را تبلیغ نکنیم.
پیشنهاد می کنیم این کلیشه را کنار بگذاریم که اگر کسی تهدید به خودکشی کرد، این کار را نخواهد کرد؛ همچنین بیشتر در این زمینه مطالعه کنیم و در صورتی که در خود یا عزیزانمان علائم اختلالات روانشناختی و یا افکار خودکشی مشاهده کردیم در این باره با شخص امنی صحبت کنیم و در اسرع وقت از متخصصین این موضوع کمک بگیریم.
آیدا علیزاده
روانشناس بالینی
ممکن است این توضیح معادل برچسب زدن بر اساس یک نشانه قلمداد شود اما درواقع داشتن افکار خودکشی یا دگر کشی نشانه ای قوی است تا هر روانشناسی را موظف کند تمام اختلالات مرتبط را بررسی کند و همزمان اقدامات لازم برای تامین امنیت مُراجع (مراجعه کننده) را انجام دهد.
ناپسند دانستن برچسب های تشخیص روانپزشکی و استفاده از آنها به عنوان زبانی مشترک و راهی برای دستیابی به اطلاعات بیشتر درواقع دو روی یک سکه هستند که از نظر من نگاه دوم بیشتر راهگشا خواهد بود بخصوص وقتی صحبت از مرگ و زندگی یک انسان است.
اگر برای چند ثانیه با این دید به مسئله نگاه کنیم می توانیم به این موضوع آگاه باشیم که همه ما انسان هایی هستیم با روان بی نهایت پیچیده که ممکن است در طول زندگی حداقل یک دوره از نشانگان اختلالات روانشناختی رنج ببریم و این موضوع از کرامت انسانی شخص نخواهد کاست و با کمک متخصص می توان از آن عبور کرد.
در صورتی که مشکلات روانشناختی را هم مثل هر مشکل دیگری در نظر بگیریم که روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم -مثلا مشکلاتی که برای وسایل شخصی الکترونیکی یا ساختمان منزلمان پیش می آید- ممکن است تلاشمان را برای حل آنها بکنیم اما بدون شک برای کاهش هزینه های دراز مدت و حفظ آنها تعمیرات تخصصی را به متخصص آن حیطه می سپاریم.
همچنین زمانی که سلامت جسم مان به خطر می افتد احتمالا حتی به نظر پزشک عمومی اتکا نخواهیم کرد و در صورت ادامه مشکل برای کمک پزشک متخصص هزینه خواهیم کرد؛ در صورتی که وقتی خود یا عزیزانمان علائمی از مشکلات روانشناختی را نشان می دهیم سعی داریم آن را نادیده بگیریم یا خودمان را در حل آن توانا بپنداریم و از گرفتن کمک تخصصی امتناع می کنیم.
در اینکه در برخی جوامع در مقاطعی از زمان به دلیل تغییرات اقتصادی و مسائل اجتماعی عوامل بر هم زننده تعادل روانی هم بیشتر خواهند بود شکی نیست و همچنین این یک حقیقت است که هر اقدام به خودکشی مثل هر تغییر روانشناختی دیگر نیازمند یک ماشه چکان هست و آن دقیقا عاملی بیرونی است که فکر را تبدیل به عمل می کند.
اما این تنها نگاهی ساده انگارانه به بخشی از ماجرا است؛ آن سوی ماجرا عوامل زمینه ساز و ایجاد کننده این افکار و تمایلات هستند که ممکن است ریشه در کودکی هر فرد داشته باشند و اگر به موقع با کمک تخصصی به آنها پرداخته شود فرد با آموختن مهارتهای لازم برای تنظیم هیجانات و افزایش تاب آوری می تواند از بیماری نجات یابد.
اما واکنش تک تک افراد جامعه به اینگونه اتفاقات دستکم به اندازه خود اتفاق اهمیت دارد چرا که تاثیرات مهمی بر افراد بی شماری که ممکن هست همان آسیب پذیری ها را داشته باشند می گذارد.
برای دقایقی دقیق تر به مسئله ی دختر آبی بیاندیشیم، اگر ما برای او وخانواده اش اندوهگین هستیم به این معناست که خودکشی را امری ناپسند و حد اقل غیر سازنده بدانیم اما آیا واکنش های ما هم همین را نشان می دهند؟ یا به نوعی تحت تاثیر هیجانات بدون در نظر گرفتن عواقب آن به بزرگنمایی و تقدیس خودکشی یک جوان می پردازیم؟این کار به شدت تاثیر ترغیب کننده بر گروه همسالان شخص از دست رفته دارد.
طبق تحقیقات تقریبا در تمام جوامع خودکشی در نوجوانان و جوانان عملی تکانشی و تحت تاثیر تقلید و تایید و توجه طلبی از سوی همسالان است.
حتی داده های برخی تحقیقات حاکی از آن است که وقتی در یک جامعه چنین فاجعه ای رخ می دهد تا ۳ هفته بعد از انتشار خبر فراوانی اقدامات مشابه تا ۴۰ درصد افزایش می یابد و این اعداد بزرگتر از آن هستند که آنها را نادیده بگیریم.
اقدامات افراد مشهور و انتشار تک آهنگ هایی با تاثیرات هیجانی مخرب که اکثرا جنبه تبلیغاتی دارند نه تنها به حل موضوعات زمینه ساز و حتی ماشه چکان کمکی نمی کنند بلکه خودکشی را عملی شجاعانه و برنامه ریزی شده و هدفمند نشان می دهند که هزاران دختر و پسر دیگر را به این فکر می اندازند که در صورت بروز مشکل به خودکشی هم به چشم یک راه حل -آن هم شجاعانه ترین آن!- بیاندیشند.
لطفا قبل از هر عملی به عواقب و تاثیرات آن فکر کنیم ،بدون شک رفتاری انسانی است که با خانواده دختر آبی بینهایت همدردی کنیم و همدردی خود را به اشتراک بگذاریم و البته برای حل مسائل مربوط به ایجاد چنین اتفاقاتی از راههای مسالمت آمیز اقدام کنیم. اما وقتی در خانه جوان یا نوجوان عزیزی داریم که عاشقانه دوستش داریم به راحتی با آهنگها و عکس های تاثیرگذار رفتار خودکشی را تبلیغ نکنیم.
پیشنهاد می کنیم این کلیشه را کنار بگذاریم که اگر کسی تهدید به خودکشی کرد، این کار را نخواهد کرد؛ همچنین بیشتر در این زمینه مطالعه کنیم و در صورتی که در خود یا عزیزانمان علائم اختلالات روانشناختی و یا افکار خودکشی مشاهده کردیم در این باره با شخص امنی صحبت کنیم و در اسرع وقت از متخصصین این موضوع کمک بگیریم.
آیدا علیزاده
روانشناس بالینی