ترک دیار؛ مجبوریم چون …
اصلا آمار خوبی نیست. این یعنی در خیلی از شهرهای ایران جوانان از سادهترین تفریح یعنی سینما رفتن هم محروم هستند. به احتمال بسیار زیاد در این شهرها باشگاههای ورزشی و یا مکانهای تفریحی هم کم باشد.
نبود امکانات تفریحی باعث میشود جوانان یا به سمت تفریحهای زیرزمینی بروند یا از قلیان و امثال آن به عنوان یک تفریح استفاده کنند.
نکته تلختر این است که بسیاری از این جوانان در شهرهای خود کار هم ندارند و روزها و شبهای خود را با بیکاری سپری کنند. گز کردن خیابانها مهمترین کار آنهاست.
این در حالی است که در این شهرها که نه تفریح وجود دارد نه کار، دانشگاههای آزاد و پیام نور، جوانان تحصیلکرده به جامعه تحویل میدهند. تحصیلکردههایی که به خاطر داشتن لیسانس و فوق لیسانس دیگر حاضر نیستند تن به هر کاری بدهند و تنها به دنبال میزی هستند که پشت آن بنشینند.
این نبود کار و تفریح و داشتن تحصیلات عالی باعث میشود که این جوانان برای دستیابی به زندگی بهتر به شهرهای بزرگتر مهاجرت کنند.
آنها رویاهای بزرگی دارند و این آرزوها در شهرهای خودشان محقق نخواهد شد و به خاطر همین عزم رفتن میکنند.
به همین سادگی روستاها و شهرهای کوچک ما از جمعیت خالی میشود و بعد کم کم با رفتن همه روستاها و شهرهای کوچک ایران نابود میشود.
ترک دیار برای بسیاری از آدمها سخت است اما چارهای نیست. برای رسیدن به زندگی بهتر با کمترین امکانات باید رفت. تصور کنید خانوادهای که در شهرشان خانهای بزرگ داشتند برای پیدا کردن کار مجبور هستند به حاشیه شهرهای بزرگ بروند و در خانههای کوچک زندگی کنند.
متاسفانه کار به جایی رسیده است که حتی بخشی از جمعیت شهرهای بزرگ هم برای رسیدن به هدفهای بزرگتر به دنبال مهاجرت به تهران هستند چون در این شهر هرچه میخواهند هست.
تمرکز امکانات در شهرهای بزرگ به ویژه در تهران، عدم کشف استعدادها و خلاصه کردن موفقیت در رفتن به دانشگاه باعث شده است تا ایران با مشکل مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و از شهرهای بزرگ به تهران روبرو شود.
بسیاری از جوانان ما، با مهارت ایجاد شغل آشنا نشدهاند. بسیاری از آنها فکر میکنند کسی باید از غیب بیاید و برای آنها کاری دست و پا کند. اگر سیستم آموزش ما در هر شهر بنا بر آب و هوا و موقیعتهای جغرافیایی و اجتماعی آن، به دانش آموزان و دانشجویان و در کل مردم، مهارت ایجاد شغل را آموزش میداد.
باید منتظر ماند تا به زودی زود، کشاورزی، دامداری و شغلهای محلی تعطیل شوند و همه به دنبال مصرف باشند و در تولید را گل بگیرند.