این شاید بهترین فیلم سال ۲۰۲۱ باشد

فیلم بلفاست (Belfast)، اثری کمدی، درام و در مورد بلوغ به کارگردانی کنت برانا است. منتقدان نظرات خوبی نسبت به این فیلم داشتند و می‌توان این اثر را از جمله آثار رقابت‌کننده در مراسم اسکار امسال دانست.

فیلم بلفاست، پروژه‌ای به شدت شخصی برای کارگردان و نویسنده کنت برانا به شمار می‌رود. در این فیلم، کنت برانا به بررسی رویداد‌هایی از کودکی‌اش و تاثیر آن‌ها بر اطرافیانش و تصمیمات آن‌ها می‌پردازد که به وضوح می‌توان در آن، جستجویی برای پیدا کردن روح را مشاهده کرد. فیلم بلفاست توسط نقش‌آفرینی خارق‌العاده بازیگران و همچنین مهارت کارگردان آن توانسته تا داستان و روایت خود را فراتر از آنچه که هست، به بیننده منتقل نماید.پیتر بردشاو منتقد سینما درباره‌ی بلفاست نوشت: فیلم بلفاست یک نامه عاشقانه به گذشته محسوب می‌شود. این فیلم، اثری اغواکننده و اسطوره‌ساز از کنت برانا به شمار می‌رود.

پیش‌نویس خودکار

صوفیا نصرالهی درباره این فیلم در دیجی کالا مگ نوشت: «محصول اصلی فیلم «بلفاست» ماندن در خانه یا هجرت است. فیلم همان سبک و سیاق «روما»‌ی آلفونسو کوارون را دارد، اما دلپذیرتر است شاید، چون وقایع را این‌بار از نگاه پسربچه‌ای بامزه و شیرین به جای آن خدمتکار جوان می‌بینیم. اما به جز آن روابط بین شخصیت‌های اصلی خانواده و حتی کاراکتر‌های فرعی همسایه و دخترخاله و بقیه هم به لحاظ دراماتیک شیرین‌تر و گرمتر از فیلم «روما» است.

ایرلند شمالی سال ۱۹۶۹ در اوج التهاب است. پروتستان‌ها تاب تحمل محله‌های کاتولیک‌نشین را ندارند و هر چند خانواده‌ی بادی، پسربچه‌ی قهرمان فیلم خودشان پروتستان هستند، اما روابط خوبی با همسایه‌های کاتولیک‌شان دارند. بلفاست شهر کوچکی است و برای خانواده‌ی بادی که پدر و مادرش از بچگی در همان محله بوده‌اند امن‌ترین نقطه‌ی جهان محسوب می‌شود تا اینکه مالیات‌ها و شورش‌های پروتستان‌ها و به آتش کشیدن محله امنیتشان را به هم می‌زند.

پیش‌نویس خودکار

بادی در حقیقت خود کنت براناست. کارگردان ایرلندی که سال ۱۹۶۰ در بلفاست متولد شده و پدرش هم درست مثل پدر بادی نجاری می‌کرده. «بلفاست» شخصی‌ترین فیلم اوست نه فقط به این دلیل که تا حد زیادی اتوبیوگرافیک است بیشتر به این دلیل که به نظر می‌رسد دغدغه‌هایی که در فیلم مطرح می‌شود از نوستالژی گرفته تا مهاجرت و مفهوم وطن چیز‌هایی هستند که برانا را احساساتی می‌کنند و می‌تواند سکانسی مثل آن مجلس بعد از ترحیم خلق کند.

وقتی بعد از به خاک سپردن پدربزرگ دور هم جمع می‌شوند و آواز می‌خوانند و می‌رقصند و به نظر می‌رسد مرگ را پذیرفته‌اند و حالا می‌خواهند زندگی را در آغوش بکشند. «بلفاست» به لحاظ بصری فیلمی تماشایی است. به اندازه‌ی برانا و بازیگران، نقش هریس زامبارلوکوس به عنوان مدیر فیلمبرداری هم پررنگ است. عنصر مهم دیگر موسیقی است. «بلفاست» را از یک نقطه‌نظر می‌شود فیلمی موزیکال دید. موسیقی ون موریسون فقط برای تشدید احساسات سکانس‌ها استفاده نمی‌شود بلکه ترانه‌ها بخشی از مفهومی را منتقل می‌کنند که در راستای درام است. جدا از اینکه حال و هوای شوخ‌طبعانه دارد و از تلخی واقعیت داستان کم می‌کند.»

پیش‌نویس خودکار

ساسان گلفر در سینما سینما نوشت: «بازگشت برانا به خاطرات دوران کودکی‌اش، تصاویر فوق‌العاده‌ای را آفریده و یکی از بهترین آثار سال را از حیث زیبایی‌شناختی رقم زده است. به استثنای نما‌های معرف اول و آخر فیلم از بندر بلفاست، نما‌هایی از فیلم‌های روی پرده و تئاتر روی صحنه و همچنین بازتاب نمایش روی صحنه در عینک مادربزرگ، بقیه‌ی فیلم را به صورت سیاه‌وسفید می‌بینیم که البته واضح است با دوربین دیجیتال با رزولوشن بالا گرفته و رنگ‌زدایی شده است تا به گفته‌ی هریس زامبارلوکاس، مدیر فیلمبرداری «بلفاست» تأثیری مشابه آثار انسل آدامز (۱۹۸-۱۹۰۲) عکاس منظره‌پرداز آمریکایی بیافریند. برانا پیش از این نیز در فیلم «مرگ دوباره» (۱۹۹۱) به شکل محدود و در فلش‌بک‌ها چنین روشی را آزموده بود اما حاصل کارش در فیلم «بلفاست» تأثیر زیبایی‌شناختی فوق‌العاده‌ی تک‌تک قاب‌های فیلم اوست که یکی از شاهکار‌های بصری سال را رقم زده است.

پیش‌نویس خودکار

تصویر سیاه‌وسفید چشم‌نواز و همچنین پرداختن به خاطرات کودکی سبب شده است عده‌ای «بلفاست» را با فیلم «روما» (۲۰۱۸، آلفونسو کوارون) مقایسه کنند. نما‌های فیلم «بلفاست» علاوه بر زیبایی بصری و ترکیب‌بندی‌های چشمگیر، میزانسن خیره‌کننده‌ای نیز دارند که قدرت دراماتیک فوق‌العاده‌ای به فیلم بخشیده است.

آثار سینمایی فیلم‌سازان بزرگ درباره‌ی دوران کودکی، چه «سینما پارادیزو» جوزپه تورناتوره باشد، چه «پول توجیبی» تروفو، چه «پسربچگی» ریچارد لینکلیتر همیشه حس غریب و شورانگیز آزادی را با حس غم و نوستالژی می‌آمیزند و «بلفاست» هم از این قاعده مستثنی نیست. اما آن‌چه «بلفاست» را با آن‌همه احساس غم غربت و نوستالژی روز‌های خوب به یکی از سرخوش‌ترین و لذت‌بخش‌ترین فیلم‌های سال بدل کرده، شاید همان باشد که در گفت‌وگوی نهایی پسربچه با پدربزرگش بر زبان می‌آید:

پدربزرگ: وقتی برگردی بلفاست هنوز سرجاش هست.

بادی: تو هم هستی؟

پدربزرگ: جایی نمی‌رم که تو نتونی پیدام کنی.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.