کارگران چقدر زیر خط فقرند؟: «۵/۲ برابر بیشتر!»

 

هــزینه‌هــای گــذران زندگــی خانواده‌های ایرانی هر روز بیشتر می‌شود و حتی افزایش حقوق سال ۱۴۰۰ هم دیگر پاسخگوی تورم ۴۱ درصدی اقتصاد مریض و فلج ایران نیست.جامعه کارگری ایران بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل داده و این جامعه با فشارهای وارده بیش از گذشته در فقر فرو می‌رود و ادامه زندگی برای آنها سخت‌ و سخت‌تر می‌شود. در این میان هم که برخی از مسئولان دم انتخاباتی با پاک‌کردن همه صورت مساله‌ها قصد دارند تا اوضاع را آرام نشان دهند، ولی فشارهای اقتصادی مانند چاقو به استخوان مردم رسیده است.

کارگران چقدر زیر خط فقرند؟: «۵/۲ برابر بیشتر!»|خبر فوری

هزینه‌های افزایشی و درآمدهای ثابت و بعضا گردشی باعث شده تا خانواده‌های زیادی از دسترسی به مایحتاج مورد نیاز خودشان دچار مشکل شوند و در آینده‌ای نه چندان دور و با همین سیستم اقتصادی فشل، شاهد سهم اندک خانواده‌های جامعه کارگری از کالاهای اساسی خواهیم بود که این یعنی عمیق‌ترشدن فقر و شکاف طبقاتی‌ای که چهار دهه در کشور ایجاد شده است و این موضوع تبعاتی برای کشور به‌همراه خواهد داشت. رفاه عمومی موضوعی است که این روزها در شعارها و وعده‌های پوپولیستی کاندیداهای ریاست‌جمهوری به‌وضوح به‌چشم می‌خورد؛ این شعارها در همه انتخابات‌ها مورد توجه بوده ولی هیچگاه اجرایی نشده‌اند. این در حالی است که بانک‌مرکزی در اواخر سال گذشته میزان  خط فقر را ۱۰ میلیون تومان اعلام کرد البته این نکته را هم گفت که این رقم در شهرهایی نظیر تهران می‌تواند دو تا پنج میلیون تومان هم نوسان داشته باشد. در سالجاری قطعا با رشد تورم این عدد افزایش یافته و به رقم‌های بالاتری رسیده ولی آماری از آن اعلام نشده است، با این حال با مقایسه ساده‌ای می‌تواند دریافت که رقم خط فقر حداقل ۵/۲ برابر حقوق مصوب وزارت کار برای کارگران است که حدود چهار میلیون تومان تعیین شده و همین نکته نشان‌دهنده وخامت اوضاع زندگی خانواده جامعه کارگری است. سال گذشته در برآوردها هزینه یک خانواده چهار نفره نزدیک به هشت تا ۱۰ میلیون تومان اعلام شده بود و این روزها این رقم را باید بالاتر دانست.

حداقل هزینه‌های ۱۴۰۰ 

با توجه به رشد روزانه قیمت‌ها دقیقا نمی‌توان هزینه‌های جاری یک خانواده چهار نفره با درآمد وزارت کاری را تعیین کرد، اما اگر حداقل‌ها را که درنظر بگیریم حدود این رقم مشخص خواهد شد. بر همین اساس هم با احتساب مصرف هفتگی ۲۰۰ گرم گوشت برای هر نفر، مصرف ماهانه یک خانوار چهار نفره ۳ کیلوگرم گوشت‌قرمز می‌شود که با احتساب متوسط قیمت کیلویی ۱۵۰ هزار تومان، باید ماهانه این خانوار ۴۵۰ هزارتومان برای خرید گوشت هزینه کند. مرغ یکی دیگر از اقلام موردنیاز مردم که معمولا سهم بیشتری از گوشت‌قرمز دارد، اگر این خانواده هفته‌ای یک کیلوگرم مرغ مصرف کند، براساس اینکه هر کیلوگرم مرغ ۳۵ هزارتومان است، ماهانه این خانوار باید چهارکیلوگرم مرغ معادل ۱۴۰ هزار تومان هزینه کند. برنج نیز کالای پرمصرفی محسوب می‌شود و اگر این خانواده، هفته‌ای ۵ بار برنج مصرف کند، با توجه به اینکه تقریبا هر یک کیلو برنج، معادل ۸ پیمانه است، این خانوار هفته‌ای ۵/۲ کیلوگرم و در ماه ۱۰ کیلوگرم برنج مصرف‌ می‌کند، اگر نرخ متوسط برنج ایرانی را ۳۰ هزار تومان درنظر بگیریم، هزینه برنج ماهانه این خانوار ۳۰۰ هزار تومان می‌شود.  روغن دیگر کالایی است که این روزها با رشد ۳۰ درصد قیمت مواجه شده و پس از ماه‌ها گرانفروشی غیررسمی و کمیابی با رشد قیمت به سبد خانواده‌ها برگشته است، معمولا ماهانه سه تا چهار لیتر روغن مایع در یک خانواده چهار نفره مصرف می‌شود که قیمت فعلی روغن مایع به‌طور میانگین لیتری ۱۷ هزار تومان است، بنابراین هزینه روغن ۶۸ هزار تومان است. رب گوجه‌فرنگی نیز تقریبا ماهانه یک کیلوگرم مصرف می‌شود که متوسط هزینه آن امروز ۲۰ هزار تومان است. در مورد حبوبات باید گفت که میانگین مصرف در خانوار چهار نفره ماهانه دو کیلوگرم است که اگر میانگین هر کیلوگرم ۳۰ هزار تومان باشد، ماهانه باید ۶۰ هزار تومان برای خرید آن هزینه شود. در مورد لبنیات مانند شیر اگر هر فرد در هفته چهار بار شیر مصرف کند ماهانه چهار لیتر و برای یک خانواده چهار نفره ۱۶ لیتر می‌شود که با محاسبه قیمت هر لیتر شیر کم‌چرب ۶۷۰۰ تومان، ماهانه این خانواده ۱۰۷ هزار تومان شیر مصرف می‌کند. تخم‌مرغ نیز به‌عنوان یک ماده غذایی که مصرف بالایی در سبد خانوار دارد، با توجه به اینکه با متوسط قیمت هر عدد ۱۱۰۰ تومان فروخته می‌شود، در صورتی که هر نفر در هفته چهار عدد مصرف کند، برای یک خانواده چهار نفره هفته‌ای ۱۶ عدد و ماهی ۶۴ عدد که با احتساب هر شانه ۳۰ عددی ۳۰ هزارتومانی هزینه آن ۶۰ هزار تومان می‌شود، نان نیز همانند برنج جزو پرمصرف‌ترین کالا‌هایی است که استفاده می‌شود و اگر روزانه یک خانواده چهار نفره چهار عدد نان تافتون که دانه‌ای ۵۵۰ تومان است استفاده کنند، ماهانه ۶۶ هزار تومان برای خرید نان باید هزینه کنند. در مورد چای که خانواده‌های ایرانی زیاد مصرف می‌کنند، هر نیم کیلوگرم چای بسته‌بندی به‌قیمت ۹۰ تا ۱۱۵ هزار تومان فروخته می‌شود که اگر یک خانواده چهار نفره در ماه ۵۰۰ گرم چای مصرف کنند، به‌طور میانگین ۵۰ هزار تومان باید برای این کالا در ماه کنار بگذارند. همچنین پنیر و کره نیز برای این خانواده میانگین اگر هر بسته ۳۰۰ گرمی پنیر ۱۱ هزار تومان باشد و سه بسته مصرف ماهانه چهار نفر باشد، مبلغی معادل ۳۳ هزار تومان برای پنیر و همچنین اگر ماهانه نیم کیلوگرم کره مصرف کنند، ۴۰ هزار تومان نیز برای کره هزینه می‌کنند. قند و شکر نیز از دیگر کالا‌های مصرفی است که شاید هر خانوار چهار نفره ماهانه دو کیلوگرم شکر و دو کیلو قند مصرف کند که هزینه دو کیلوگرم شکر ۱۸ هزار تومان و قند ۱۴ هزار تومان است. در حال حاضر سیب‌زمینی و پیاز ۸ هزار تومان هستند که ماهانه یک خانوار چهار نفره، سه کیلوگرم سیب‌زمینی و سه کیلوگرم پیاز مصرف‌ می‌کند که مجموع هر دو حدود ۵۰ هزار تومان می‌شود.

 سقوط شاخص رفاه 

تمام این هزینه‌ها که به‌صورت حداقلی درنظر گرفته شده چیزی حدود یک میلیون چهارصد هزارتومان می‌شود؛ به این هزینه‌ها کرایه خانه را باید اضافه کرد که این روزها زیر دو تا سه میلیون تومان در نقاط معمولی شهر نمی‌توان خانه‌ای کرایه کرد، با اضافه‌شدن کرایه حمل‌ونقل عمومی تا ۳۰ درصد باعث شد هزینه‌های رفت‌وآمد می‌شود که در کمترین حالت روزانه به ۲۰ هزار تومان می‌رسد که در ماه باید ۶۰۰ هزار تومان هم فرد نان‌آور برای آن هزینه کند. هزینه درمان و تهیه دارو که بعضا آزاد حساب می‌شود برای یکبار در ماه کافی است تا بخشی از درآمد را به خود اختصاص دهد، سالی یکبار هم پوشاک خریداری شود با قیمت‌های امروز پوشاک حداقل چهار میلیون تومان هزینه بر می‌دارد. تحصیل هم که ظاهرا رایگان است ولی کمک به مدرسه‌های اجباری و هزینه‌های جاری را هم که اضافه کنیم این رقم سربه فلک می‌کشد. ارقامی که از توان کارگران خارج است و برای تامین آن نیازمند شغل دوم و سوم می‌شوند. این روند به فرسودگی مردم جامعه منجر شده و امروز کارگران صرفا باید به‌دنبال تامین هزینه‌های جاری باشند که هر روز و با سرعت غیرقابل باوری افزایش می‌یابد. بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران، بررسی وضعیت شاخص رفاه در طول سه دهه گذشته نشان می‌دهد که وضعیت رفاه جامعه ایران همواره کاهش یافته و پایین‌تر آمده است. هرچه شاخص رفاه بالاتر باشد، خانواده‌ها از سطح رفاه پایین‌تری برخوردارند. برای مثال میانگین شاخص رفاه در دولت نهم ۹/۲۲ بوده که در دولت دهم به ۱/۲۷ رسیده است. بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم اما این شاخص دوباره شروع به کم شدن کرد تا جایی که در نهایت میانگین این شاخص در دولت یازدهم به ۷/۲۵ رسید تا وضعیت رفاه خانوار اندکی بهبود پیدا کند. میانگین این شاخص در دولت پنجم (سازندگی) ۷/۳۴ بود که بالاترین رقم در تمامی این سال‌ها (از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸) محسوب می‌شود. خانوارها کمترین این شاخص را در سال ۱۳۸۶ تجربه کردند که رقم آن به ۴/۲۲ رسیده است یعنی بیشترین رفاه خانواده ایرانی در سه دهه اخیر مربوط به سال ۱۳۸۶ بوده است.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.