درباره «سیمین دانشور» و زنانی در نقش قهرمان
سیمین دانشور در سال ۱۳۰۰ در خانوادهای اهل علم، از پدری پزشک (محمدعلی دانشور معروف به احیاءالسلطنه) و مادری شاعر و نقاش متولد شد. از کودکی کتابخانهای بزرگ در اختیار داشت و واضح است که تولد و پرورش در چنین محیطی انسانی فرهیخته خواهد ساخت.
سیمین دانشور دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود و در ۲۸ سالگی موفق به کسب مدرک دکترا از این دانشگاه شد. او همچنین دو سال نیز در دانشگاه استنفورد آمریکا زیباشناسی خواند.
از آثار وی میتوان به داستانهای کوتاه آتش خاموش، شهری چون بهشت، به کی سلام کنم؟، از پرندههای مهاجر بپرس؛ رمانهای سووشون، جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان، ترجمههای سرباز شکلاتی، دشمنان، بئاتریس، بهترین داستانهای چخوف، تیفوس، کمدی الهی، داغ ننگ، باغ آلبالو، ماه عسل و آثار غیرداستانی، غروب جلال، شاهکارهای فرش ایران، راهنمای صنایع ایران، ذن بودیسم اشاره کرد.
سیمین دانشور را میتوان اولین نویسنده زن ایرانی دانست. اگر امینه پاکروان را که به زبان فرانسه داستان مینوشت، نخستین زن داستان نویس ایرانی بدانیم، سیمین دانشور اولین نویسنده زن به زبان فارسی است.
وی نخستین مجموعه داستانش (آتش خاموش) را که شامل ۱۶ داستان کوتاه است در ۲۷ سالگی به چاپ رساند. این داستانها پیش از چاپ و گردآوری به صورت مجموعهای مستقل، در نشریات چاپ شده بودند.
هرچند دانشور تحت تأثیر صادق هدایت، جلال آلاحمد و صادق چوبک بود، اما میتوان او را زنی مستقل و خودساخته در عرصه نویسندگی دانست. نخستین بار که دانشور از صادق هدایت خواست تا نظرش را راجع به داستانش بگوید، با جوابی راه گشا مواجه شد. هدایت خواست تا دانشور خود را با منتقدان مواجه کند و خود را اینگونه بیازماید.
سیمین را میتوان از بزرگان مکتب داستاننویسی جنوب دانست. جز سیمین، صادق چوبک و ابراهیم گلستان نیز از سرشاخههای این مکتب هستند. در این مکتب احیای فرهنگ بومی، نقش پررنگ زنان، درونگرایی قهرمانان و گاه بیپروایی در بیان مسائل جنسی شاخص است.
از مشخصههای بارز آثار دانشور میتوان به نمادگرایی، بهرهگیری از راوی دانای کل و همچنین توجه به زن نام برد. سیمین کاملاً رندانه خواننده را با نمادهای روشنی از مرگ، زندگی جنون، فقر و آشفتگی مواجه میکند و ذهن خواننده را از سادگی صرف به پیچیدگی هدایت میکند. در داستان سووشون، آمدوشد زری به دارالمجانین و زندان، پریشانی عقل و خفقان جامعه را به رخ میکشد. آنجا که یوسف از شیوع تیفوس در شهر حکایت میکند، جامعهای ناسالم و بیمار را پیش چشم خواننده میآورد.
در جزیره سرگردانی، جنوب شهر نمادی کامل از فقر و فلاکت و بیسوادی حاکم بر کشور و در مقابل عمارت پدرخواندهٔ هستی، نماد مصرفگرایی، تازه به دوران رسیدگی، تجمل و فساد قشر مرفه ایران است. جامعه کوچکی که میکوشد خود را اهل فرهنگ و هنر نشان دهد اما هر بار پوسته دروغین کنار میرود و کالبد پوچ اشرافیت نمایان میشود.
در سووشون بارداری زری، و تأکید بر مشکلاتی که او در این راه داشته، نمادی از تولد و تحول در زری است. انقلاب روحی زری، زنی را که سرزمینش خانه است و میخواهد فرزندانش را با مهر بزرگ کند، تبدیل میکند به زنی که از خون همسر جانی دوباره میگیرد و میخواهد بجنگد و به دنبال خونخواهی برود.
مرگ سیاوشوار یوسف همانگونه که مک ماهون اشاره میکند که از خونش درختی خواهد روئید و درختهای بسیاری در سرزمینت، بذر آزادی خواهی را در قلب زری میکارد. در سووشون و جزیره سرگردانی داستان از زبان دانای کل روایت میشود. مشرف بر همه چیز و همه احساسات است. از احساس درونی تا ماجرای گذشته و آینده، همه چیز را میداند.
اما در آثار او مونولوگ فراوان به چشم میخورد و صحبت با خویشتن گره از عقدههای بزرگ داستان میگشاید. فضایی سحرآمیز و سوررئال در جزیره سرگردانی به نمایش در میآید و دیدگاه عارفانه، فلسفی و جهانبینی شاعرانه سیمین دانشور را، جز با مونولوگهای قهرمانان نمیتوان دریافت، اینگونه از روایت در داستان پیشتر در نمایشنامهنویسی به کار رفته است.
سیمین در ۱۷ داستان از زنان بهعنوان قهرمان و یا یکی از قهرمانان داستان استفاده کرده است. زنانی با شخصیتهای گوناگون و گاه کاملاً متناقض. هرچند قهرمانان داستان و به ویژه زنان در داستانهای سیمین وابسته به اجتماع معرفی شدهاند و پوشش، رفتار و شغل آنها تابعی از جامعه، مکان و زمان سیمین است، اما کارکردهای متفاوت زن در داستانهای او برجسته است. شاید به علت تحصیل سیمین در خارج از کشور باشد که نظریات فمینیستی در آثار او راه پیدا کردهاند.
زنان در آثار سیمین دانشجو، مادر، مبارز، کارمند و از هر قشری هستند اما غالباً تک وجهی نیستند مادربزرگ در جزیره سرگردانی زنی ست مذهبی که ساعات زیادی از روز را سر بر سجده گذاشته، عرفان میداند، ادبیات میخواند، مبارزه سیاسی میکند، معلم بوده و در سن بالا دوباره هوای درس خواندن به سرش میزند، هستی در همین داستان نقاش است و کارمند. زری در سووشون مادر است و همسر و کمکم پایش به مبارزه و آزادیخواهی باز میشود. زنان در داستانهای سیمین چه از طبقه مرفه و چه زحمتکشان تحولاتی روحی را تجربه میکنند.
او زن را نه چهرهای صرفاً زیبا که فرهیختهای فهیم معرفی میکند. زنی که برخلاف عرف زمان چشم بسته ازدواج نمیکند و مردی که سر راه او قرار گرفته میداند که زن داستان زیبا، قویبنیه و جوان (مناسب جهت فرزند آوری) و سنتی صرف نیست اما او را برمیگزیند. زری در سووشون آنچنان بدن نحیفی دارد که برای سلامت در بارداری و بهسلامت دنیا آوردن فرزندان، نذر میکند و هستی در جزیره سرگردانی، دختری کمسال نیست و عینک میزند، کاری که مادر او را از آن نهی میکند مبادا خواستگارش را از دست دهد.
نقش مادری و همسری زری در سووشون هرگز کمرنگ نمیشود و مامان عشی در جزیره سرگردانی متهم به فراموش کردن دغدغههای هستی (دخترش) و از یاد بردن مهمترین نقش خود (مادری) در داستان است.
سیمین دانشور راه گشای مسیری شد که پیش از او تنها مردان در آن گام نهاده بودند. به زنان نه به چشم نقشی مکمل، که قهرمانی درجه یک بها داد و مردان را از دریچه چشم زنان دید. تحولات جامعه و افزایش سطح آگاهی زنان در شکلگیری رمانهایی که نویسنده و قهرمان آن زن بودهاند، مؤثر است و این سیمین بود که سد مردانه داستاننویسی را شکست و به دیگران نیز اجازه ورود به این راه داد.
نویسنده: شیما باقری تاجانی