نشانههایی که به شما میگویند باید شغل خود را رها کنید!
حتما تا به حال، چندین بار این سوال را از خود پرسیدهاید که آیا زمان رها کردن شغلتان فرا رسیده است یا خیر؟ امّا باید بدانید که همیشه یک دلیل مهم و اصلی در این خصوص وجود دارد که ذهن شما را به خود مشغول می کند و زیاد به آن فکر میکنید.
شما در حال سنجیدن عواملی چون؛ ثبات شغلی، رضایت و اضطراب موجود در یک شغل هستید و حتما می دانید که هر گونه تصمیمی درباره آینده شغلیتان، عواقب و مزایای خاص خود را هم خواهد داشت که به دنبال آن، این احتمال هم وجود دارد که از تحلیل شرایط و فکر کردن درباره آنها خسته شده و با این کار مانع حرکت رو به جلو خود شده اید.
لورِن مک گودوین، بنیان گذار موسسه روانشناسی Career Contessa و نویسنده چندین کتاب روانشناسی در حوزه مشاغل، توصیه می کند که هر فردی نیاز دارد تا ملاکهای مهم و تاثیرگذار در انتخاب یک شغل را به ترتیب اولویت، برای خودش طبقه بندی و بررسی کند. چرا که وقتی ذهن از تحلیل دادهها خسته می شود، همه عوامل تاثیرگذار در انتخاب یک شغل را مهم جلوه می دهد.
امّا اگر کمی زمان بگذارید و این ملاکها را به طور دقیق بررسی کنید، میتوانید اولویت انتخاب شغل خود را نیز به طور دقیق تعیین و مشخص کنید.
اگر هنوز درمورد آینده شغلی خود تصمیمی نگرفته اید، بهتر است فعالانه عمل کنید و قبل از این که درصدد رها کردن شغل فعلی خود برآیید، برای موفقیت آماده شوید و در این میان، به مدیران، همکاران و دوستان محل کار خود نیز کمک کرده و خود را به آنها ثابت کنید و نشان دهید که از پیشنهادهای شغلی جدید، با آغوش باز استقبال می کنید.
جینی کیم، مدیر تحریریه سایت جستجوی کار The Muse پیشنهاد کرده است که گفت وگو با افراد مختلف در حوزه کاریتان می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید تجربه فعلی شغلی تان، طبیعی و به فکر تغییر شغل بودنتان نیز، موضوعی کاملا عادی است و در این میان، این نکته قابل توجه است که اگرچه افراد برای تغییر شغل خود، دلایل منحصربفردی دارند، اما نشانههای خاصی هم برای رها کردن شغل وجود دارد که زمان، آنها را مشخص می کند و فرد میتواند بر اساس آنها تصمیم نهایی بگیرد.
متخصصان دنیای کار، نشانههایی را به اشتراک گذاشته اند که نشان می دهد, برخی از افراد، از شغل و محیط کاری خود خسته شده اند که این افراد باید به فکر تغییر محیط کار یا شغل خود باشند که علاوه بر این، نشانههایی هم هستند که ثابت می کنند آیا افراد در شغل آینده خود شاد هستند یا خیر؟ که در این مطلب به برخی از این موارد می پردازیم.
به خطر افتادن سلامتی
مک گودوین، درباره یکی از علل رها کردن شغل خود عنوان می کند که ممکن است، یکی از غیرقابل انکارترین دلایل رها کردن شغل این باشد که کارتان، روی ذهن و بدن شما تاثیر منفی می گذارد. زیرا تعامل روزانه با فرهنگ نامناسب کاری و یا مدیران و همکاران حسود و بد می تواند منجر به فرسودگی شغلی و تشدید مسائل مزمن سلامتی شود و در این میان، فرد باید سلامت عاطفی و روانی خود را هم در نظر بگیرد. چرا که اگر یک نفر نتواند بهترینِ خودش را در کار نشان دهد، نمی تواند بهترین خود را در شغلش داشته باشد. زیرا اگر بهترین شغل و موقعیت هم داشته باشد نمی تواند موفق شود.
با این وجود، باید به این نکته توجه کرد که هر شغلی فراز و فرود و بالا و پایینهای خاص خود را دارد. بنابراین، تشخیص یک تجربه یادگیری چالش برانگیز و وضعیت شغلی خطرناک بسیار مهم است. در نتیجه، برای تشخیص این مسائل، بهتر است از دوستان و همکاران خود مشورت بگیرید و با مدیر خود در خصوص چالشهای کاری بحث کرده و به منابع انسانی مراجعه کنید و برای کسب نتیجه نهایی، در خصوص کاهش تنشهای کاری خود بسیار فکر کنید و به دنبال راه حل باشید. زیرا شایسته نیست که بدون تلاش کردن برای رفع مشکلات کاری، فقط به فکر دور شدن از شغل خود باشید.
شغل نامتناسب با زندگی
مک گودوین، یک بار برای برای یک استارت آپ کار میکرد که میانگین سنی کارمندان آن، حدود ۲۶ سال بود. امّا او درباره تجربه خود می گوید: ” اگر من در دهه سی سالگی خودم با این تیم کار می کردم، بچه دار شدن و ترک سیگار را اولویتهای زندگی خودم قرار می دادم. “
مسئله تغییر کردن لذتهای شغلی همزمان با تغییر شرایط کار کاملا طبیعی است. به عنوان مثال؛ شاید در گذشته، سفر یک مقوله مهیج کار بود، امّا در حال حاضر، برای شما امری طاقت فرساست که ممکن است یا به خاطر تغییر فاصله محل زندگی و کار خود و رفت و آمد، برای شما تبدیل به یک کابوس شده است و یا شاید نسبت به قبل، شرایطی مانند انعطاف پذیری ساعت کاری، دیگر برای شما مفهومی نداشته باشد. به همین دلیل، نوع شغلی که با سبک زندگی شما مطابقت داشته باشد بسیار حائز اهمیت است.
احساس بی هدفی
در تحقیق سال ۲۰۱۹ شبکه اجتماعی لینکدین (یک شبکه اجتماعی برای کسب و کارهای اینترنتی) , ۳ هزار فرد شاغل مورد مطالعه قرار گرفتند و اظهار کردند که دلیل اصلی علاقه نداشتن آنها به کارشان این است که احساس می کنند هدف خاصی برای شغل خود ندارند.
بلر دکمبرل هایتمن، کارشناس حرفهای این شبکه اجتماعی میگوید: ” افراد شاغل، ۹۰ هزار ساعت از زندگی جوانی و میانسالی خود را صرف کار می کنند و ما اصرار داریم که این ساعتها را جزوی از زندگی خود به حساب آوریم. “
برای پی بردن به اهمیت این قضیه از خود بپرسید که آیا ارزش و تفاهمهای شما و شغلتان یکی است؟ آیا با لذت و افتخار در خصوص شغل خود صحبت می کنید؟ آیا این شغل ارزش دارد؟ آیا فکر می کنید که کار مهمی، هرچند کوچک انجام می دهید؟
تاثیر و نفوذ نداشتن در محیط کار
داشتن تاثیر و نفوذ در محل کار، لزوما نمی تواند به معنای این باشد که شما رئیس افراد دیگر هستید و در مقایسه با آن ها، از قدرت تصمیم گیری بیشتری برخوردارید. بلکه این عبارت می تواند درباره پذیرفتن مسئولیت کارهای روزانه خود و تاثیر مثبت گذاشتن در روند کار نیز باشد.
هایتمن در این باره می گوید که بهتر است این سوالها را از خود بپرسید: ” آیا شما بر کار خود تاثیر و نفوذ دارید؟ آیا شما قادر به گفت و گوی آزاد و صادقانه با مدیران و همتایان خود هستید؟ در آن گفت و گوها، نظرات شما شنیده می شود؟ آیا توصیههای شما در حال انجام است؟
پس از پاسخ به این سوالها باید بدانید که دیدگاه هر فردی در خصوص تاثیر و نفوذ در کار، ممکن است با دیگری متفاوت باشد. امّا به گفته هایتمن, “تاثیرگذاری اغلب افراد مربوط به احترام است. چون مورد احترام واقع شدن در انسان ذاتی است. “
نبودن فضا برای پیشرفت
از مدیرتان، وقت ملاقات بگیرید و تمایل خود را برای پیشرفت در محل کار ابراز کنید. چرا که مک گودوین می گوید همه افراد باید در فضای کاری خود یک مهلت ۳ تا ۱۲ ماهه را برای پیشرفت درنظر بگیرند و برای آن، تلاش مضاعف کنند. امّا باید برای تصمیم گیری درباره این بازه زمانی، در خصوص مواردی که باعث ناراحتی آنها از شغلشان می شود هم آگاهی کسب کنند.
از خود بپرسید که در ۶ ماه آینده، چه کارهایی می توانید انجام دهید و سپس، هر ماه از میزان پیشرفت خود باخبر شوید. امّا اگر متوجه شدید که در این ۶ ماه هیچ پیشرفتی حاصل نشده است، می توانید بدون شک و تردید، شغل خود را کنار بگذارید.
توقف رشد
اغلب افراد، معمولا رشد را از دستمزد و مقام بالاتر می دانند. امّا باید توجه کنید که میزان فراگیری مهارتهای جدید و مسئولیتهای بزرگتر باید برای شما ارزش بیشتری داشته باشند. زیرا میتوانید پیشرفت خود را در زمینه کاریتان ارزیابی کنید؛ پس بهتر است بگویید که شما از حقوق فعلی خود راضی هستید، امّا عنوان شغلی تان با آن چه که همسالان شما در شرکتهای دیگر دارند، قابل مقایسه نیست.
کیم در این باره میگوید: “اگر در کارتان در بازههای زمانی سه ماهه، مسئولیتی جدید به عهده می گیرید یا به دنبال گرفتن عنوان شغلی بهتر هستید، می توان گفت شما رشد ارزشمندی داشته اید، امّا زیاد به عناوین گوناگون توجه نکنید و به جای آن، از خود بپرسید که آیا شما از نظر مهارتهایی که دارید، در یک مسیر صعودی قرار گرفته اید یا خیر؟ “
از طرفی، اگر منتظر نشسته اید تا نوبت به شما برسد که در سطح بالاتری قرار بگیرید و تمام مسئولیتهای مربوط به شغل خود را کسب کنید، ممکن است بهتر باشد تا به فکر یک کار دیگر برای خود باشید.
خیال پردازی درباره یک شغل دیگر
هایتمن پیشنهاد می کند که قبل از فکر کردن به تغییر شغل، باید به یک تعطیلات بروید و بعد، آینده خود را متصور شوید و اهداف بلند مدت خود را درک کنید و سپس، آنها را یادداشت کنید. بنابراین، اگر تصور می کنید که نمی توانید به خاطر خانواده و وام هایتان، شغل خود را رها کنید، باید بدانید که آغاز ترسیم برنامههایی برای رسیدن به اهدافتان، بهترین ایده است و در ادامه مسیر شغلی خود به فکر کسب مهارتها و مدارک جدید شغلی باشید.
او میگوید: “یک گزینه این است که اشتیاق خود را به یک روحیه جانبی تبدیل کنید تا به شما این امکان را بدهد که مهارت موردعلاقه خود را خارج از کار، کشف کرده و بررسی کنید که آیا آن مهارت میتواند منبع درآمد مناسبی برای شما باشد؟ “
با انجام دادن این کارها متوجه می شوید که خیال پردازی شما در رابطه با یک شغل جدید برایتان به یک کار روزانه تبدیل شده و ممکن است انگیزه بیشتری به شما بدهد.