سخنی صریح با مسؤولان نیترات نارضایتی؛ مراقب بیروتی شدن ایران باشید

به نفع نظام، مردم و کشور است که به جای مسیر “ناراضی – معترض – برانداز” ، راه عقلانی “ناراضی – راضی – حامی” انتخاب شود. اما این راه معقول چگونه پیموده می شود؟ به نظر می رسد تنها راه این است: شنیدن صدای مردم و تمکین عملی در برابر گفتمان غالب بر جامعه.

عصر ایران؛ جعفر محمدی – نیترات آمونیوم انباشته شده در گمرک بیروت، سال ها بدون صدا در انبار شماره ۱۲ خاک می خورد و کسی هم به آن توجه نمی کرد؛ اصلاً یادشان رفته بود که یک بمب ۲۷۵۰ تنی بیخ گوش شان است با بی اعتنایی از کنارش می گذشتند.
بناگاه اما جرقه ای کوچک، آن انبار خاموش را به انفجاری مهیب بدل کرد و بیروت، با تمام زیبایی و شکوهش در چند لحظه کوتاه فرو ریخت.
نیترات نارضایتی؛ مراقب بیروتی شدن ایران باشید
به قول مرحوم عمران صلاحی، “حالا حکایت ماست” و انبار بزرگی که در ایران وجود دارد و هر لحظه ممکن است منفجر شود و هر آنچه هست را با خاک یکسان کند: “نیترات نارضایتی”.
نه تعارف بردار است و نه قابل کتمان؛ هم فرد فرد مردم می دانند و هم آمارهای مسؤولان دلالت بر آن دارد: مردم ایران در ناراضی ترین وضعیت دهه های اخیر هستند.
ابعاد این نارضایتی هم گسترده است: از اقتصاد گرفته تا سیاست و از دین تا فرهنگ و از همه جا تا همه جا.
حکومتها در برابر افراد ناراضی – به ویژه اگر در اکثریت باشند – دو راه دارند: یا باید با اصلاحات جدی، آنها را به راضی یا حداقل امیدوار تبدیل کنند یا آن که با استمرار سیاست های منجر به نارضایتی، ناراضی ها را به “معترض” بدل کنند.
مسوولان جمهوری اسلامی ایران نیز چاره ای جز پیمودن یکی از این دو راه ندارند. ادامه وضع موجود، “ناراضی” ها را به “معترض” تبدیل می کند و معترضان در گذر زمان و در بستر مناسب، این قابلیت را دارند که به “برانداز” تبدیل شوند، خاصه آن که اراده های فرامرزی از سعودی و اسرائیل گرفته تا ایالات متحده نیز وجود دارند که بخواهند بر موج اعتراضات سوار شوند و مصادره به مطلوب کنند.
پس به نفع نظام، مردم و کشور است که به جای مسیر “ناراضی -» معترض -» برانداز” ، راه عقلانی “ناراضی -» راضی -» حامی” انتخاب شود.
اما این راه معقول چگونه پیموده می شود؟ به نظر می رسد تنها راه این است: شنیدن صدای مردم و تمکین عملی در برابر گفتمان غالب بر جامعه.
یکسان سازی گفتمان حکومت و مردم، ضامن بقای هر حکومتی است. نمی توان با گفتمان و ادبیاتی متفاوت از مردم بر آنها حکم راند. این همان سخنی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز بدان تصریح و تاکید داشته است. بخوانید: “ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملت مان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هرطور رأی داد ما هم از آنها تبعیت می‌کنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت می‌کند.” (صحیفه امام خمینی(ره)؛ جلد۱۱، صفحه۳۴″
مسؤولان جمهوری اسلامی ایران باید یک بار برای همیشه ببینند که اکثریت مردم در عرصه سیاست داخلی، امور اجتماعی، روابط بین الملل و … چه می خواهند و دقیقاً همان ها را مو به مو اجرا کنند.
اگر چنین اتفاق فرخنده ای روی دهد، قطعاً منافع بسیاری به خطر خواهد افتاد و همان ها با شعارهای به ظاهر انقلابی و دینی و متهم کردن خیراندیشان، خواهند کوشید مانع از همنوایی حداکثری حکومت با مردم شوند. اما واقعیت این است که امروز اصل ضدیت با نظام در همین فاصله گذاری بین حکومت و مردم است و خود همین افراد، بیش از بقیه شایسته وصف برانداز بودن هستند.
جمهوری اسلامی ایران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است و راه معقول و ثبات آفرین، تبدیل ناراضیان به راضیان و حامیان است و الّا نیترات نارضایتی، هر آن ممکن است منفجر شود و بشود آنچه نباید بشود.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.