دلار، سکه، خودرو، گوشت و لبنیات گران می شوند؛ شیشه ارزان

5f28cd08d66be_5f28cd08d66c0

این روز‌ها که قیمت اجناس دچار تورم شده، از سال ۹۳ تاکنون قیمت شیشه گران نشده که هیچ؛ ارزانتر هم شده است.

چشمانش پر شده بود و ناگهان اشک از چشمانش جاری شد، ماسک کهنه اش که برای کمتر دیده شدن بود را بالاتر کشید و سرش را پایین انداخت. نمی‌توانست به حرف هایش ادامه دهد، من هم تحت تأثیر حال بد او قرار گرفتم، هر چه فکر کردم تا جمله‌ای به او بگویم که از این حال در بیاید چیزی به ذهنم نمی‌رسید، چون به قول خودشان انتهای خط بودند و هیچ حرفی نمی‌توانست لبخند روی لب‌هایشان بیاورد.
دوازده سال در خیابان‌ها بودن او را حسابی پیر کرده بود، اما هروئین اراده او را گرفته بود و بر او غلبه کرده بود و هر جا که دوست داشت او را با خود می‌کشاند. امثال بهروز آنقدر در پارک پیدا می‌شد که اگر می‌خواستم پای دردِ دل تک تک آن‌ها بنشینم چند روزی زمان می‌برد، دلشان به اندازه تمام سال‌هایی که زندگی نکرده‌اند پر بود.
به سراغ جمعی دیگر رفتم، از پایپ‌های کنارشان معلوم بود که مصرف کننده شیشه هستند. شیشه را چند می‌خرید؟ گرمی ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان. همین مواد را سال ۹۳ گرمی ۱۰۰ هزار تومان میخریدند. می‌گفتند قیمت همه‌ چیز سر به فلک کشیده، اما مواد مخدر از جمله شیشه قیمتش کمتر هم شده و دسترسی به آن هم راحت‌تر از همیشه است.
خودت را زدی به ندانستن یا واقعا نمی‌دانی که چه خبر است؟ اکبر یکی دیگر از آن‌ها بود که این جمله را پرسید و به خیابان‌ها و افرادی اشاره کرد که ظرف چند دقیقه هر موادی را بخواهی به تو می‌دهند. اکبر که از زمین و زمان گله داشت، دسترسی به شیشه و هروئین را راحت‌تر از پیدا کردن نان و نانوایی تعبیر می‌کرد. درست می‌گفت، چون دقیقا فروشندگان مواد دور‌تر از ما دیده می‌شدند و با دقت ما را زیر نظر داشتند، حتی یکی از مواد فروشان فردی را فرستاد که ببیند ما درباره‌ چه بحث می‌کنیم و آیا برای آن‌ها خطری داریم یا نه.
وقتی برای مصاحبه به این پارک در جنوب شهر رفتم نگران بودم که افراد معتاد حاضر به مصاحبه نباشند، اما آنقدر دلشان پر بود که خودشان برای صحبت کردن به سمتم می‌آمدند. یکی از آن‌ها سارا بود. کتانی‌های پاره صورتی، با مانتو و روسری رنگ و رو رفته، صورت ورم کرده و دندان‌های یک در میان، می‌گفت کنجکاو شدم ببینم از بقیه چه می‌پرسی! سارا که خودجو‌ش شروع به صحبت کرد گفت متولد ۷۶ هستم، ۱۲ سالم بود که پدرم من را به یک پیرمرد فروخت.
در نگاه اول سارا زن میانسالی بود، اما افرادی که با او بودند سنش را تأیید کردند و گفتند، مواد این کار را با سارا کرده است، مواد همه چیز را می‌گیرد. از سارا هم پرسیدم که مواد را راحت تهیه می‌کنی؟ گفت: لای یک ۵۰۰ تومانی پاره، هروئینی که خریده بود را نشانم داد و چون پول دیگری نداشت محکم در دستش نگه داشته بود، از انتهای پارک خریده بود و به دنبال فویل می‌گشت تا امروز هم نشئه شود.
تلخی دیدن این افراد کمتر از جان دادن یک نفر در جلو‌ی چشممان نیست، چون به قول خودشان کسی که در حال مرگ است، یکبار می‌میرد، اما ما هر روز در حال جان دادنیم. شاید برای خیلی‌ها دیدن یک فرد معتاد عادی شده باشد، اما با هر کدام از آن‌ها که صحبت می‌کنیم، تازه به عمق این درد بزرگ پی می‌بریم و دل هر انسانی را به درد می‌آورد.
کار اغلب این معتادان جمع کردن زباله و ضایعات بود، زباله و ضایعات برای آن‌ها حکم پول نقد را داشت و اگر مقداری غفلت می‌کردند، افراد دیگر آن‌ها را می‌دزدیدند. شاید فروش این ضایعات چند دقیقه طول بکشد، اما تهیه مواد مخدر زمان خیلی کمتری را می‌خواهد. آنقدر زیاد است و در دسترس که هیچکدام از آن‌ها حتی فرصت فکر کردن به کنار گذاشتن مواد را ندارند.
نفر دیگری از این افراد از راه رسید، غلامرضا مصرف کننده شیشه بود، سن و سالش بیشتر از بقیه به نظر می‌رسید و با اشاره به دسترسی آسان به مواد گفت:چند روز پیش می‌خواستم یک آمپول مولتی ویتامین را بزنم، نزدیک یک ساعت طول کشید تا آن را بخرم و تزریق کنم، اما کمتر از ۵ دقیقه زمان لازم است که مواد را تهیه کنم، اگر می‌خواهی این را امتحان کنیم؟ ساعت را روی ۱۲:۳۰ دقیقه تنظیم کردم که ببینم حرفش درست است یا نه. با قدم‌های سریع رفت و در عین ناباوری ساعت ۱۲:۳۶ دقیقه با مقداری شیشه در دستش برگشت.۶ دقیقه زمان مفید تهیه کردن مواد برای غلامرضا بود، آن هم ماده‌ خطرناک شیشه که اثراتش غیر قابل جبران است.
مواد مخدر چندین سال است که تمام کشو‌های دنیا را درگیر خود کرده است و هر ساله بودجه‌های بسیار زیادی صرف مقابله با این پدیده شوم می‌شود. در کشور ما هم با این مسأله برخورد می‌شود و هر ساله شهدای زیادی از مرزبانی و نیروی انتظامی در راه جلوگیری از ورود مواد مخدر تقدیم کشور عزیزمان می‌شود. اما ضعف‌های عمده‌ای وجود دارد که موجب می‌شود، مواد فروشان زیادی در شهر‌ها جولان دهند.
در منطقه‌ای که به تهیه گزارش پرداختم در مدت زمان کمی می‌شود مواد مخدر را تهیه کرد، نمی‌شود گفت که در تمام مناطق کشور وضع به همین شکل است، اما باید این را پذیرفت که دسترسی به مواد مخدر بسیار آسان شده است.
این روز‌ها مواد فروشان فقط در خیابان‌ها و محله‌ها نیستند که به توزیع مواد مخدر می‌پردازند، آن‌ها در فضای مجازی و به صورت اینترنتی نیز فعال شده‌اند و مواد مخدر را به آسانی در اختیار افراد قرار می‌دهند. با اینکه اراده شخص مصرف کننده برای ترک مواد مخدر لازم است، اما دسترسی آسان به مواد مخدر به طور قطع باعث افزایش درگیر شدن افراد جدید و همچنین رها نشدن معتادان از این بیمار‌ی خواهد شد. حالا شایسته است که در راستای اقدامات آموزشی و پیشگیرانه‌ای که انجام می‌شود، برخورد با این گونه افراد بیشتر شود.
 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.