دو روایت متفاوت از مرگ ندا آقاسلطان / عکس
نویسندهی کتاب «حماسه تلخ» که سابقهی تهیهکنندگی برنامهی تلویزیونی «پایش» را دارد و علیرضا مبارکی تهیهکنندهی سابق تلویزیون که در کارنامهی کاریاش تهیهی برنامهی «دیدار در وقت اضافه» را داشته است، دو روایت متفاوت از مرگ خانم آقاسلطان در حوادث ۸۸ را در صفحات توییتر خود منتشر کردند.
اقای سیاح مینویسد: «بعدازظهر شنبه ۳۰خرداد۸۸ دختری ۲۷ساله پس از معطلی درترافیک سنگین امیرآباد شمالی، از خودرو پیاده شده ومنتظر بازشدن خیابان بود که ناگهان گلوله خورد ونقش زمین شد.
از لحظه زمین خوردن او تا جاندادنش ۳دوربین از۳زاویه مختلف تصویرگرفتند.
تصویر یکی از دوربینها حرفهای وبدون لرزش بود.
ساعتی بعد، فیلم دلخراش فوران خون از سینه ندا آقاسلطان از تلویزیونهای بینالمللی پخش شد.
و ۲۴ساعت بعد، رکورد بازدید در یوتیوب راشکست.
همزمان بانمایش فیلمهای جان دادن ندا، فیلم دیگری از او در تجمع روزهای قبل پخش شد که تصویربردار آن، ندا را درمیان تظاهرکنندگان ازپشت تعقیب میکرد.
آرش حجازی دانشجوی پزشکی درانگلیس که ۴روز پیش وارد تهران شده بود، خودرا به ندا رساند وسعی کرد نجاتش دهد.
۴۸ساعت بعد او بعنوان شاهد عینی ماجرا، درلندن درباره قاتل ندا به BBCگفت: مردم اورا گرفتند وخلع سلاح کردند کارت شناسایی بسیج داشت فریاد میزد نمیخواستم بکشمش مردم گذاشتند برود.
در آمریکا و اروپا برای ندا تشیع جنازه نمادین ودهها تجمع برگزارشد از گنجی تا گوگوش به این تظاهرات پیوستند.
رسانههای غربی باپخش مکرر فیلمهای ندا، اورا یک معترض به تقلب در انتخابات که توسط حکومت کشته شده، معرفی میکردند روزنامه تایمزلندن نداآقاسلطان را شخصیت سال۲۰۰۹ معرفی کرد.
مریم رجوی برای ندا مراسم بزرگداشت گرفت و برایش گریست.
نمایندگان مجاهدین خلق در اروپا، مجسمه ندا را به پارلمان ایتالیا اهداکردند.
رضاپهلوی هم در اول تیر۸۸ خودرا به باشگاه ملی مطبوعات در واشنگتن رساند و جلوی دوربینها برای ندا گریه کرد.
اقلام تبلیغاتی متنوعی بهنام ندا تهیه شد.
در آمریکا یکنفر برند “Remember Neda” را ثبت و انواع تیشرت و کلاه و ساعت و… را روانه بازار کرد.
مادر و پدر ندا خون میگریستند وتا چندماه بعد از قتل ندا، مورد توجه برخی چهرهها، گروههای سیاسی و رسانهها بودند.
ماکان نامزد ندا عکسهای اورا منتشر ودایم مصاحبه میکرد.
اشپیگل نوشت: ماکان، بابت مصاحبههایش پول میگیرد وکاسبی راه انداخته.
ماکان بعدازسفر پرسروصدا به دوردنیا، به تلآویو رفت وازشیمون پرز، هدیه صلح گرفت.
او درواکنش به اعتراضات داخلی به کارهایش گفت: ندا سیاسی نبود وحتی رای هم نداده بود.
چندماه بعد از ماجرا، یک خبرنگار ایتالیایی با دقیق شدن روی فیلمها و عکسهای متعدد موجود از جاندادن ندا، چند تناقض جدی دراین تصاویر کشف کرد.
ازجمله رد خون روی پیشانی ندا که درفیلم اولیه موجود است ولی در عکس مشهور بعداز جان دادن ندا باچشمان باز، این ردخون وجود ندارد.
ندا، فردای نمازجمعه تاریخی ۲۹خرداد۸۸ به قتل رسید.
فردای روزی که رهبری، معترضان را به پیگیری اعتراض از مسیر قانون دعوت کرد و تجمعات خیابانی تهران درحال فروکش بود.
این قتل وصحنههای فجیع جان سپردن ندا، شوک روانی و انگیزه جدیدی برای ادامه اعتراضات ایجاد کرد.
نکته پایانی:
پرونده قتل مرحوم ندا آقاسلطان، هرگزنباید فراموش یا بایگانی شود.
پلیس آگاهی باید پرونده را تاروشن شدن ماجرا وهویت قاتل، پیگیری کند.
خونخواه ندا، همه هموطنان او هستند.
۱۱سال بعد از این قتل فجیع، لازم است بازهم بپرسیم: قتل ندا در بعدازظهر۳۰خرداد۸۸ به نفع چه کسی بود؟
این رشتو درباره مرحوم ندا آقاسلطان، برگرفته از فصل۱۷ کتاب حماسه تلخ (وقایع نگاری حوادث سال۸۸) است.
این کتاب را اواخر سال۸۸ به سفارش انتشارات جام جم نوشتم که منحل شده والان ظاهرا وجود و صاحب ندارد.
به سهم خودم راضی هستم هرکسی نسخه الکترونیک یا کاغذی این کتاب۵۹۸صفحهای را منتشرکند.
آقای مبارکی در پاسخ به مطالب سیدامیر سیاح دربارهی مرگ ندا آقاسطان نوشت: «امیر سیاح به بهانه مرگ ندا آقاسلطان نکات نادرست و جعلی را با به امید بی اطلاعی مخاطب منتشر کرده است.
ادعای ایشان در کتاب قطور۵۹۸صفحه نمادینی که سال۸۸ با سرمایهگذاری انتشارات سروش صداوسیما منتشر شد، حتی با منابع او جور نبود.
در نقد این توییت، نکات نادرست را در رشتو بیان میکنم.
۱. به خلاف ادعای جناب سیاح تصویر آماتوری مرگ ندا آقاسلطان روز شنبه ۳۰ خرداد روی یوتیوب نرفته و از هیچ کانال تلویزیونی پخش نشد.
به دلیل قطع بودن خدمات اینترنت و موبایل امکان ارتباطی با یوتیوب نبود.
نخستین تصویر کوتاه ظهر روز یکشنبه ۳۱ خرداد ۸۸ روی یوتیوب آمد که قابل شناسایی نبود.
۲. در ساعت نخست معلوم نبود این تصویر کجا و این زن کیست؟
موج انتشار تصویر در یوتیوب و فیسبوک بالا گرفت، حدود ساعت ۳بعدازظهر یکی از رسانههای داخلی به نقل از مقام آگاه و ۲۴ساعت پس از مرگ ندا، از نام ندا سلطانی نام برد و عکس جعلی کار کرد که از قضا سیاح بعد ۱۱سال بهره برده است!
۳. حدود ۴ عصر برخی کاربران مدعی بودند این محل یکی از کوچههای امیرآباد شمالی حوالی پمپ بنزین است.
دقیقا ۲۴ ساعت پس از حادثه بیبیسی تصاویر محدودی از مرگ دختری را در تهران نشان داد.
موج حیرت و شوک از مرگ زن جوان گمانهزنی های فراوان ساخت.
تا ظهر روز یک تیر که نام اصلی او مشخص شد.
۴. بیبیسی فارسی به دلیل انتشار عکس جعلی و مشخصات اشتباه از زن دیگری، اندکی از موضوع دور شد تا اینکه پزشک حاضر در صحنه پس از بازگشت به لندن با این شبکه مصاحبه کرد.
بخشی از حادثه آن شب باز شد، یعنی ۵روز پس از حادثه، نه ۴۸ ساعت!
همچنان یک تصویر ناقص چند دقیقهای دست به دست میشد.
۵. روز جمعه ۵تیر۸۸ تصویر آماتوری بسیار لرزان دیگری روی یوتیوب آمد که لحظاتی پس از اصابت گلوله و انتقال ندا به داخل۲۰۶ را نشان میداد.
هر دو تصویر بسته، پر التهاب با ضربههای سنگین و استرس بود که اجازه نمیداد ابعاد وسیعتری از محیط و مردم دیده شوند.
تصویر حرفهای همیشه مدیوم است.
۶. تصویر سوم که توسط نفر دیگری گرفته شده و از کنار پیادهرو بود و اندکی فضای بزرگتری داشت روز ۸ یا ۹ تیر روی یوتیوب آمد.
تقریبا تا این روز همه ابعاد حادثه روی شبکههای اجتماعی بیان شده و نکته جالب این بود که رسانهها پیگیر پازل اطلاعرسانی مردمی این حادثه در فیسبوک بودند.
۷. ماجرای پیدا شدن نامزد واقعی یا مدعی او با فاصله و مدت زیادی بعد مطرح شد که با موج سواری سر دسته تروریست های پاریسی همراه بود.
اما نکته جالب تصویر چهارمی بود که پس از انتشار خیلی سریع از روی یوتیوب توسط خود کاربر حذف شد.
نکته مهمی که در طول این سالها هیچ وقت بررسی دقیق نشد.
۸. این تصویر با موبایل از روی بام خانهای داخل کوچه بود که در حالت زوم نشان میداد یک نیروی نظامی کاملا کم تجربه در شلیک تیرهوایی اسلحهاش زاویه مایل دارد.
موضوع برای فیلمبردار هم جالب بود و میگفت اینطوری که میخوره به مردم!
ناگهان صدای جیغ از وسط کوچه و تصویر افتادن ندا را گرفت.
۹. روایت امیر سیاح حتی با اسناد خودش هم جور نیست:
آ. تصویر ندا ساعتی بعد از رسانههای بینالمللی پخش نشد، حتی در اسکرین شات ضمیمه یوتیوب که ۲۱ژوئن۲۰۰۹(۲۴ساعت بعد) تصویر ۴۰۰بیننده دارد.
ولی امیر سیاح نه آن زمان و نه امروز اطلاع دقیقی از حادثه ندارد و صرفا تغاری بشکند، ماستی بریزد.
۱۰. گاف بعدی ادعا در مورد پزشک داخل تصویر است.
ب. آرش حجازی مترجم و پزشک ایرانی مقیم انگلیس ۴۸ ساعت بعد با BBC صحبت نکرده بلکه ۵ روز بعد ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ مصاحبه کرده است.
اگر همین ادعای مصاحبه ۴۸ ساعت بعد به سند خود سیاح نادرست باشد، آمدن آرش حجازی ۴روز قبل حادثه هم قابل شک است.
۱۱. گاف حیرتانگیز عکس جعلی در کتاب بود.
پ. عکس جعلی که امیر سیاح بعد ۱۱سال به اسم ندا آقاسلطان منتشر میکند. عکس خانم ندا سلطانی است که تصویر او با شیطنت رسانه خاص روز ۳۱خرداد منتشر شد.
جالب است محقق بزرگ در کتاب ۵۹۸صفحهای نه متوجه جعلی بودن عکس شده نه تحقیقات مناسبی داشته است.
۱۲. عجیب نیست انتشارات موفق و بزرگ سروش به برکت مدیران نابلد و چاپ کتاب دکتر کردان و امیر سیاح با عدم استقبال جامعه و ورشکستگی روبرو شود.
سوداگری و کاسبی از اتفاقات سال ۸۸ در شرایطی بود، که امروز پس از ۱۱ سال دروغ و گافهای تابلو آن قابل کتمان نیست.
۱۳. در همان زمان کلیپ آماتوری شبکه پرستیوی بود که نوجوانی با صدای ترسناک نریشن میخواند و مدعی بود گلوله خوردن ندا دروغ بود.
ندا با دستش سس کچاپ را به صورتش میریزد و در ماشین کشته میشود.
در حالی که نقل قول استاد موسیقی ندا نشان میداد او پس از کلاس در راه بازگشت به خانه بود.
۱۴. باید دید جناب امیر سیاح حاضر به عذرخواهی بابت انتشار اطلاعات نادرست و بازگشت درآمد از بودجه بیتالمال برای کتاب ۵۹۸ صفحهای خود هستند؟
یا با استناد به درآمد ۱۰ میلیونی این گاف و جعل آشکار را توجیه میکنند؟
ای کاش این بودجهها صرف دلجویی از مردم و اتحاد ملی میشد.
منبع: انصاف نیوز