توهین به همهچیز و همهکس؛ از مهران مدیری تا قم و آریا عظیمینژاد!
تا چند وقت دیگر در مورد هیچکس و هیچچیز و هیچشهری نمیتوان جز با تحسین حرفی زد. چون همه به مقدسات تبدیل شدهاند.
عصرایران؛ احسان محمدی- هر روز در خبرها جمعیتی معترض میشوند که به آنها اهانت شده است. ناله میکنند که در یک فیلم سینمایی، برنامه تلویزیونی یا گفتوگوی خبری به تاریخ پرشکوه، چهره مبارک، تمثال جاودانه و شخصیت برجستهشان توهین شده و باید طرف مقابل بعد از عذرخواهی به اشد مجازات محکوم شود.
اعتراض صنفهای مختلف از پزشکان و سردفتران تا پرستاران و وکلا به فیلمها و سریالها را دیده بودیم که هر کدام حکایتی گاه مضحک داشت.
فروردین ۸۷ بعد از پخش سریال مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری، وکیل اداره کل ثبتاحوال استان فارس رسماً به دادگستری رفت و شکایتی علیه عوامل سریال تنظیم کرد. اتهامات: انتصاب شخصیت اصلی داستان به عنوان شخص کلاهبردار شیاد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شیراز، ارائه فضای بی نظم و خارج از شان اداری در ثبت احوال شیراز و القای سوءاستفاده از موقعیت شغلی توسط کارکنان اداره کل ثبت احوال شیراز!
مواردی چون برنامه کودک فتیله و سریال سرزمین مادری حتی زمینهساز اعتراض خیابانی هم شد، یا در جریان شیوع کرونا کسانی به شدت معترض شدند که دشمن قصد دارد چهره شهر قم را تخریب کند، به همین دلیل عنوان میشود در این شهر کرونا شیوع پیدا کرده است! یعنی یک شهر هم به جرگه غیرقابل نقدها پیوست. (امیدوارم اداره کل ثبت احوال شیراز و شهر قم از ما بابت این نوشتار و جسارت شکایت نکنند!)
همه این اعتراضات نمونههایی از تصاحب فرهنگی (Cultural appropriation) هستند. نوعی طرز فکر که میگوید هیچکس اجازه ندارد از شهر، زبان، موسیقی، لباس، غذا، تیم و هر نماد فرهنگی من به هر شکلی استفاده کند، چون آن را زیر سوال میبرد و زمینه توهین، شوخی و جسارت به آن را فراهم میآورد.
در اینکه توهین ناپسند است و تحت هیچ شرایطی مقبول نیست کسی تردیدی ندارد اما به واسطه گسترش شبکههای اجتماعی، حساسیت مردم و پارهای نارضایتیها، اقوام و گروهها به شدت و سرعت واکنش نشان میدهند. یک واژه، یک لباس، یک شوخی، یک ضربالمثل و حتی یک کنایه میتواند زمینه اعتراض، شورش و نارضایتی همراه بیاورد.
در آخرین نمونه از این اتفاقات برنامه تلویزیونی عصرجدید و آریا عظیمینژاد یکی از داوران این برنامه مورد حمله هواداران تیم استقلال قرار گرفته است.
در حین صحبتهای احسان علیخانی که دانش فوتبالی عظیمینژاد را با گفتن جمله «آریا فکر میکنه بیرانوند دروازهبان تراکتور سازی تبریزه» زیر سوال برده بود به میان کلمات علیخانی آمد و با گفتن جمله «یه موجود ماقبل تاریخ کی بود؛ استرا… استراماچونی». همین عبارت خشم آبیها را برانگیخت.
او گرچه تلاش کرد در اینستاگرامش توضیح دهد که اطلاعات فوتبالی نداشته و قصدش توهین نبوده و … اما دیر شده بود. بعضی از بازیکنان استقلال پاسخاش را دادند. از جمله محمد دانشگر که از واژگان بدبو استفاده کرد و البته باشگاه استقلال در اولتیماتومی رسماً به این داور برنامه عصر جدید ۴۸ ساعت فرصت داده تا از هواداران این تیم عذرخواهی کند. در غیر اینصورت «از طریق مجاری قضایی از وی شکایت» میکند.
در اینکه جملات عظیمینژاد حتی اگر از منظر طنز بود، خندهدار و جذاب از کار در نیامد و در رسانهای مثل تلویزیون باید با احتیاط نزدیک با ریاکاری حرف زد که به کسی برنخورد تردیدی نیست اما این همه حساسیت هم شگفتانگیز است. استراماچونی نه یک شخصیت مقدس است و نه حتی کارش را با استقلال به سرانجام رساند.
هیچکدام از این دلایل البته به کسی این حقانیت را نمیدهد که به او بیاحترامی کند اما آیا این واژگان توهینآمیز است؟ آیا فضای ورزشی ما آنقدر پاک و مطهر است که «ماقبل تاریخ» در آن فحش و توهین به حساب میآید؟ در ورزشگاهها و فضای مجازی، بازیکنان و مربیان و داوران مدام با خون جگر ناسزاهای جنسی به مادر و همسر را تحمل میکنند آن وقت «ماقبل تاریخ» چنان برای باشگاه سنگین آمده که تهدید به شکایت به مراجع قضایی کرده است؟
آخرین باری که یک باشگاه ایرانی (پرسپولیس، استقلال، تراکتور، سپاهان و …) علیه هواداران خود بیانیهای صادر کرد و از آنها خواست از الفاظ جنسی – باقی ناسزاها پیشکش!- خودداری کنند را کسی به خاطر دارد؟ همین هواداران قرمز و آبی که کوچکترین واژهای علیه تیم و بازیکنان خود را برنمیتابند، اگر واقعاً به زشتی این گفتارها و نوشتارها اعتقاد دارند چرا هزاران برابر بدتر از آن را در خصوص دیگران به کار میبرند؟
پیش از این هم هواداران پرسپولیس بعد از پست اینستاگرامی پرویز پرستویی در خصوص درگیری علیرضا بیرانوند با مامور نیروی انتظامی به شدت به این بازیگر سینما حمله کردند، هواداران استقلال از خجالت دومجری (حسین کلهر و علی ضیا) درآمدند، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در حمایت از تیم تراکتور به یک برنامه رادیویی حمله کرد و … و در این میان برخی در اعتراض به نقدها، از ناسزا، فحاشی و توهین فروگذار نبودند. یعنی با دستمال کثیف سعی میکردند شیشه تمیز کنند!
گفتار آریا عظیمینژاد بد بود، حرفش نامناسب بود، شوخیاش غیرضروری و نچسب بود، قبول! او اگر رسماً عذرخواهی کند، کسانی که در شبکههای اجتماعی به او ناسزاهای جنسی گفتند هم دست از این کار می کشند یا چون «اون اول شروع کرد پس حقشه» به این بازی ادامه میدهیم و منتظر نفر بعد میمانیم که چیزی به تیم، شهر یا زبان محبوب ما بگوید و شرحهشرحهاش کنیم؟!
میتوانید این نقد را تاب نیاورید و ناسزا بگویید اما این چرخه باطل تا ابد ادامه خواهد داشت و تک تک ما قربانی آن میشویم اگر از خودمان شروع نکنیم. دست از توهین برداریم و البته اندکی هم به تحمل و مدارا بیفزاییم. با این شیوه تا چند وقت دیگر در مورد هیچکس و هیچچیز و هیچشهری نمیتوان جز با تحسین حرفی زد. چون همه به مقدسات تبدیل شدهاند.
اعتراض صنفهای مختلف از پزشکان و سردفتران تا پرستاران و وکلا به فیلمها و سریالها را دیده بودیم که هر کدام حکایتی گاه مضحک داشت.
فروردین ۸۷ بعد از پخش سریال مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری، وکیل اداره کل ثبتاحوال استان فارس رسماً به دادگستری رفت و شکایتی علیه عوامل سریال تنظیم کرد. اتهامات: انتصاب شخصیت اصلی داستان به عنوان شخص کلاهبردار شیاد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شیراز، ارائه فضای بی نظم و خارج از شان اداری در ثبت احوال شیراز و القای سوءاستفاده از موقعیت شغلی توسط کارکنان اداره کل ثبت احوال شیراز!
مواردی چون برنامه کودک فتیله و سریال سرزمین مادری حتی زمینهساز اعتراض خیابانی هم شد، یا در جریان شیوع کرونا کسانی به شدت معترض شدند که دشمن قصد دارد چهره شهر قم را تخریب کند، به همین دلیل عنوان میشود در این شهر کرونا شیوع پیدا کرده است! یعنی یک شهر هم به جرگه غیرقابل نقدها پیوست. (امیدوارم اداره کل ثبت احوال شیراز و شهر قم از ما بابت این نوشتار و جسارت شکایت نکنند!)
همه این اعتراضات نمونههایی از تصاحب فرهنگی (Cultural appropriation) هستند. نوعی طرز فکر که میگوید هیچکس اجازه ندارد از شهر، زبان، موسیقی، لباس، غذا، تیم و هر نماد فرهنگی من به هر شکلی استفاده کند، چون آن را زیر سوال میبرد و زمینه توهین، شوخی و جسارت به آن را فراهم میآورد.
در اینکه توهین ناپسند است و تحت هیچ شرایطی مقبول نیست کسی تردیدی ندارد اما به واسطه گسترش شبکههای اجتماعی، حساسیت مردم و پارهای نارضایتیها، اقوام و گروهها به شدت و سرعت واکنش نشان میدهند. یک واژه، یک لباس، یک شوخی، یک ضربالمثل و حتی یک کنایه میتواند زمینه اعتراض، شورش و نارضایتی همراه بیاورد.
در آخرین نمونه از این اتفاقات برنامه تلویزیونی عصرجدید و آریا عظیمینژاد یکی از داوران این برنامه مورد حمله هواداران تیم استقلال قرار گرفته است.
در حین صحبتهای احسان علیخانی که دانش فوتبالی عظیمینژاد را با گفتن جمله «آریا فکر میکنه بیرانوند دروازهبان تراکتور سازی تبریزه» زیر سوال برده بود به میان کلمات علیخانی آمد و با گفتن جمله «یه موجود ماقبل تاریخ کی بود؛ استرا… استراماچونی». همین عبارت خشم آبیها را برانگیخت.
او گرچه تلاش کرد در اینستاگرامش توضیح دهد که اطلاعات فوتبالی نداشته و قصدش توهین نبوده و … اما دیر شده بود. بعضی از بازیکنان استقلال پاسخاش را دادند. از جمله محمد دانشگر که از واژگان بدبو استفاده کرد و البته باشگاه استقلال در اولتیماتومی رسماً به این داور برنامه عصر جدید ۴۸ ساعت فرصت داده تا از هواداران این تیم عذرخواهی کند. در غیر اینصورت «از طریق مجاری قضایی از وی شکایت» میکند.
در اینکه جملات عظیمینژاد حتی اگر از منظر طنز بود، خندهدار و جذاب از کار در نیامد و در رسانهای مثل تلویزیون باید با احتیاط نزدیک با ریاکاری حرف زد که به کسی برنخورد تردیدی نیست اما این همه حساسیت هم شگفتانگیز است. استراماچونی نه یک شخصیت مقدس است و نه حتی کارش را با استقلال به سرانجام رساند.
هیچکدام از این دلایل البته به کسی این حقانیت را نمیدهد که به او بیاحترامی کند اما آیا این واژگان توهینآمیز است؟ آیا فضای ورزشی ما آنقدر پاک و مطهر است که «ماقبل تاریخ» در آن فحش و توهین به حساب میآید؟ در ورزشگاهها و فضای مجازی، بازیکنان و مربیان و داوران مدام با خون جگر ناسزاهای جنسی به مادر و همسر را تحمل میکنند آن وقت «ماقبل تاریخ» چنان برای باشگاه سنگین آمده که تهدید به شکایت به مراجع قضایی کرده است؟
آخرین باری که یک باشگاه ایرانی (پرسپولیس، استقلال، تراکتور، سپاهان و …) علیه هواداران خود بیانیهای صادر کرد و از آنها خواست از الفاظ جنسی – باقی ناسزاها پیشکش!- خودداری کنند را کسی به خاطر دارد؟ همین هواداران قرمز و آبی که کوچکترین واژهای علیه تیم و بازیکنان خود را برنمیتابند، اگر واقعاً به زشتی این گفتارها و نوشتارها اعتقاد دارند چرا هزاران برابر بدتر از آن را در خصوص دیگران به کار میبرند؟
پیش از این هم هواداران پرسپولیس بعد از پست اینستاگرامی پرویز پرستویی در خصوص درگیری علیرضا بیرانوند با مامور نیروی انتظامی به شدت به این بازیگر سینما حمله کردند، هواداران استقلال از خجالت دومجری (حسین کلهر و علی ضیا) درآمدند، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در حمایت از تیم تراکتور به یک برنامه رادیویی حمله کرد و … و در این میان برخی در اعتراض به نقدها، از ناسزا، فحاشی و توهین فروگذار نبودند. یعنی با دستمال کثیف سعی میکردند شیشه تمیز کنند!
گفتار آریا عظیمینژاد بد بود، حرفش نامناسب بود، شوخیاش غیرضروری و نچسب بود، قبول! او اگر رسماً عذرخواهی کند، کسانی که در شبکههای اجتماعی به او ناسزاهای جنسی گفتند هم دست از این کار می کشند یا چون «اون اول شروع کرد پس حقشه» به این بازی ادامه میدهیم و منتظر نفر بعد میمانیم که چیزی به تیم، شهر یا زبان محبوب ما بگوید و شرحهشرحهاش کنیم؟!
میتوانید این نقد را تاب نیاورید و ناسزا بگویید اما این چرخه باطل تا ابد ادامه خواهد داشت و تک تک ما قربانی آن میشویم اگر از خودمان شروع نکنیم. دست از توهین برداریم و البته اندکی هم به تحمل و مدارا بیفزاییم. با این شیوه تا چند وقت دیگر در مورد هیچکس و هیچچیز و هیچشهری نمیتوان جز با تحسین حرفی زد. چون همه به مقدسات تبدیل شدهاند.