خبرنگارهای زیرآب زن از “سید جلال” یاد بگیرند
در همین زمینه
کاش حداقل از سیدجلال حسینی کاپیتان پرسپولیس یاد میگرفتیم. وقتی خبرنگارها در مورد اشتباه سرهنگ علیفر در مورد او و حضورش در ترکیب تیم لوانته پرسیدند، گفت:« ایشان همکارشماست و زیاد به آن نپردازیم.»
عصرایران؛ مصطفی داننده- گل به خودی خیلی بد است. گل به خودی حتی باعث شده برخی جان خود را از دست بدهند. این روزها ما اهالی رسانه هم معنای گل به خودی را خوب درک میکنیم. “گل به خودی” که توسط برخی همکارانمان به خودمان زده میشود.
چه خوب گفت حضرت حافظ که:
من از بیگانگان هرگز ننالم/ که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
عجیب است. برخی از اهالی رسانه در برخی از نشستها، سینه سپر میکنند که چرا مسؤولان ذیربط با برخی رسانهها و خبرنگاران برخورد نمیکنند.
یاللعجب از این به اصطلاح خبرنگارها.
کاش حداقل از سیدجلال حسینی کاپیتان پرسپولیس یاد میگرفتیم. وقتی خبرنگارها در مورد اشتباه سرهنگ علیفر در مورد او و حضورش در ترکیب تیم لوانته پرسیدند، گفت:« ایشان همکار شماست و زیاد به آن نپردازید.»
او به ما خبرنگارها تلنگر زد که او همکار شماست و حرمتش را نگه دارید.
واقعا چرا باید کار به جایی برسد که یک رسانهای با درک تمام مشکلات ریز و درشت این شغل چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی، خواستار برخورد قضایی و غیرقضایی با همکاران خود میشود؟
آیا او نمیداند که اشتباه در کار رسانه اجتناب ناپذیر است؟ آیا او نمیداند تعطیلی یک رسانه یعنی بیکار شدن بخشی از خبرنگاران؟
شاید نمیداند، شاید هم در این کشور همه مسائل قربانی بازی سیاسی شده است. شاید مدیران رسانه از خبرنگارها بخواهند که در یک نشست خبری سوالی را علیه یک رسانه مطرح کنند اما چرا خبرنگار آن سوال را مشتاقانه میخواند و در انتظار پاسخ میماند؟
برای این مدیران و رسانهها، بسته شدن یک روزنامه یا سایت از جناح رقیب، یعنی باز شدن بیشتر فضا برای فعالیتهای رسانهای و سیاسی جناح مطلوب خودشان.
چقدر ما خبرنگارها برای دیگران نسخه میپیچیم اما وقتی پای خودمان وسط میآید، لنگ میزنیم. کجای دنیا سراغ دارید، اعضای یک صنف برای هم بزنند؟
هنوز برای خیلی از ما جا نیفتاده است آنان که اینگونه سوالها را میپرسند، خبرنگار هستند یا ادای خبرنگارها را در میآورند؟ مگر میشود یک خبرنگار خواستار تعطیلی یک رسانه شود؟ این یعنی بیکاری همکاری که در همان نشست خبری کنار او نشسته است.
مگر نه اینکه حسین بن علی(ع) در روز عاشورا خطاب به لشکر عمر سعد که آب را از طفل کوچک او دریغ کرده بودند گفت:« اگر دین ندارید، آزاده باشید» این رفتار در کجای مکتب آزادگی تعریف میشود؟
به جای اینکه اهالی رسانه دست به دست هم بدهند و در این شرایط سخت اقتصادی و سیاسی باری از دوش هم بردارند، تبدیل به چماقی علیه یکدیگر میشوند.
فکر نکنیم اگر روزی مثلا رسانه اصلاحطلبی بسته شد این معنا ربطی به رسانههای اصولگرا و یا بالعکس ندارد. همه ما به هم مربوط هستیم و این حکایت سعدی را باید با هم مرور کنیم:
«گروهی روباهی را دیدند که گریزان و بی خویشتن، افتان و خیزان می دوید. کسی گفتش چه چیزی است که تو را اینگونه خفت داده؟ گفت شنیدهام که شتر را به سخره میگیرند! گفت:ای نادان شتر را با تو چه مناسبت است و ترا به او چه مشابهت؟ گفت:خاموش که اگر حسودان به غرض گویند روباه شتر است و من بواسطه این بدگویی گرفتار شوم چه کسی غم رهایی من دارد تا حال مرا بپرسد؟و تا تریاق از عراق آورده شود مارگزیده مرده باشد!»
چه خوب گفت حضرت حافظ که:
من از بیگانگان هرگز ننالم/ که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
عجیب است. برخی از اهالی رسانه در برخی از نشستها، سینه سپر میکنند که چرا مسؤولان ذیربط با برخی رسانهها و خبرنگاران برخورد نمیکنند.
یاللعجب از این به اصطلاح خبرنگارها.
کاش حداقل از سیدجلال حسینی کاپیتان پرسپولیس یاد میگرفتیم. وقتی خبرنگارها در مورد اشتباه سرهنگ علیفر در مورد او و حضورش در ترکیب تیم لوانته پرسیدند، گفت:« ایشان همکار شماست و زیاد به آن نپردازید.»
او به ما خبرنگارها تلنگر زد که او همکار شماست و حرمتش را نگه دارید.
واقعا چرا باید کار به جایی برسد که یک رسانهای با درک تمام مشکلات ریز و درشت این شغل چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی، خواستار برخورد قضایی و غیرقضایی با همکاران خود میشود؟
آیا او نمیداند که اشتباه در کار رسانه اجتناب ناپذیر است؟ آیا او نمیداند تعطیلی یک رسانه یعنی بیکار شدن بخشی از خبرنگاران؟
شاید نمیداند، شاید هم در این کشور همه مسائل قربانی بازی سیاسی شده است. شاید مدیران رسانه از خبرنگارها بخواهند که در یک نشست خبری سوالی را علیه یک رسانه مطرح کنند اما چرا خبرنگار آن سوال را مشتاقانه میخواند و در انتظار پاسخ میماند؟
برای این مدیران و رسانهها، بسته شدن یک روزنامه یا سایت از جناح رقیب، یعنی باز شدن بیشتر فضا برای فعالیتهای رسانهای و سیاسی جناح مطلوب خودشان.
چقدر ما خبرنگارها برای دیگران نسخه میپیچیم اما وقتی پای خودمان وسط میآید، لنگ میزنیم. کجای دنیا سراغ دارید، اعضای یک صنف برای هم بزنند؟
هنوز برای خیلی از ما جا نیفتاده است آنان که اینگونه سوالها را میپرسند، خبرنگار هستند یا ادای خبرنگارها را در میآورند؟ مگر میشود یک خبرنگار خواستار تعطیلی یک رسانه شود؟ این یعنی بیکاری همکاری که در همان نشست خبری کنار او نشسته است.
مگر نه اینکه حسین بن علی(ع) در روز عاشورا خطاب به لشکر عمر سعد که آب را از طفل کوچک او دریغ کرده بودند گفت:« اگر دین ندارید، آزاده باشید» این رفتار در کجای مکتب آزادگی تعریف میشود؟
به جای اینکه اهالی رسانه دست به دست هم بدهند و در این شرایط سخت اقتصادی و سیاسی باری از دوش هم بردارند، تبدیل به چماقی علیه یکدیگر میشوند.
فکر نکنیم اگر روزی مثلا رسانه اصلاحطلبی بسته شد این معنا ربطی به رسانههای اصولگرا و یا بالعکس ندارد. همه ما به هم مربوط هستیم و این حکایت سعدی را باید با هم مرور کنیم:
«گروهی روباهی را دیدند که گریزان و بی خویشتن، افتان و خیزان می دوید. کسی گفتش چه چیزی است که تو را اینگونه خفت داده؟ گفت شنیدهام که شتر را به سخره میگیرند! گفت:ای نادان شتر را با تو چه مناسبت است و ترا به او چه مشابهت؟ گفت:خاموش که اگر حسودان به غرض گویند روباه شتر است و من بواسطه این بدگویی گرفتار شوم چه کسی غم رهایی من دارد تا حال مرا بپرسد؟و تا تریاق از عراق آورده شود مارگزیده مرده باشد!»