از آنتن های ماهوارۀ بشارتی تا آمار حجاب رحمانی فضلی
آنت م
در همین زمینه
وزیر کشور از جنبۀ شرعی سخن نگفته و از حداقلی گفته که ۹۰ درصد رعایت می کنند. منتها حداقل دهۀ ۶۰ یک موضوع بود و حداقل دهۀ ۹۰ موضوعی دیگر
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «بررسی تمامی دستگاهها نشان میدهد که کمتر از ۱۰ درصد بانوان بدحجاب هستند».
این سخنِ عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در حاشیۀ یکصد و بیست و سومین جلسۀ شورای اجتماعی که به موضوع «حجاب و عفاف» اختصاص داشته با واکنشهای متفاوت در داخل و حتی برخی رسانههای فارسی زبان خارج از کشور روبه رو شده است:
– دستۀ اول برخورد طعنهآمیزی داشتهاند و بی آنکه علامت تعجب بگذارند یا در حاشیۀ آن تحلیل و تفسیر ارایه کنند، تصاویری انتخاب کردهاند که نشان میدهد حجاب حداکثری مورد نظر یا تبلیغ حکومت را اکثریت رعایت نمیکنند.
– دستۀ دوم موضوع را به مسؤولیت آقای وزیر و وضعیت خاص او ارتباط میدهند. از این نظر که از یک طرف صبغه و سابقۀ او اصولگرایی است اما وزیر و عضو دولت اعتدالگراست و هوای هر دو را باید داشته باشد. خاصه این که رأی زنان به آقای روحانی پررنگ بوده است.
– دیدگاه یا دستۀ سوم کسانی هستند که معتقدند آمارهای رسمی را نباید چندان جدی گرفت. مثلا میتوان پرسید منظور از بررسی «تمام دستگاه ها»این است که تمام دستگاهها آمار گرفتهاند یا از تمام دستگاهها آمار گرفته شده است؟ یا منظور از دستگاهها ادارات است و پوشش خانم های کارمند یا نوع حجاب ارباب رجوع؟
یا منظور کمتر از ۱۰ درصد چقدر است؟ ۹.۹۹ درصد یا کمتر؟
از سوی دیگر این نوع گزارشدهی را می توان برای جلب اطمینان خاطر و به سبک و سیاق سَلَف ایشان جناب علی محمد بشارتی در ۲۴ سال قبل دانست.
آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری وقت در خاطرۀ مربوط به روز شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۷۴ مینویسد:
«آقای علی محمد بشارتی وزیر کشور تلفنی اطلاع داد اکثریت نیرومند مردم تهران، داوطلبانه آنتنهای ماهواره را برداشتهاند.»
وقتی وزیر کشور دولت هاشمی ۲۴ سال پیش می تواند از «اکثریت نیرومند»ی سخن بگوید که «داوطلبانه»، « آنتنهای ماهواره» را برداشتهاند وزیر کشور دولت روحانی هم میتواند از « اکثریت نیرومند»ی بگوید که «بد حجاب» نیستند.
این اشارات اما به معنی آن نیست که نویسندۀ این سطور با گزینه های بالا موافق است. بلکه اتفاقا می توان نشانههای دیگری از آن دید:
۱. وقتی وزیر کشور میگوید بررسی ها از ۱۰ درصد حکایت میکند به این معنی هم می تواند باشد که در عرصه عمومی به حداقل ها رضایت دادهاند و نوعی توافق نسبی حاصل آمده است.
مثل وقتی که یک نهاد رسمی دربارۀ اشتغال و بیکاری آمار تهیه می کند بیکار به کسی نمیگوید که در هفته ۴۴ ساعت کار نمی کند و مشمول بیمۀ تأمین اجتماعی هم نیست. اگر حداقل ۲ تا ۴ ساعت در هفته کار کند و بابت آن مزد بگیرد نیز در آمار بیکاران تعریف نمیشود.
در این فقره هم تعریف خود از بدحجاب را به شکلی تقلیل دادهاند که اکثر دختران جوان و بانوان طبقه متوسط را دربرنگیرد وعملا سبک زندگی و پوشش آنان را به رسمیت بشناسد. روزگاری جوراب سفید و مانتوی بالای زانو و شال قرمز هم از مصادیق بدحجابی یا شُل حجابی یا کم حجابی بود اما حالا نیست. بنابر این مصادیق را محدودتر کرده اند.
۲. اگر کسی بیکار باشد و از او بپرسید بیکار هستید یا نه، بر شما خُرده نمی گیرد که چرا برای من لفظ بیکار را به کار بردید؟ چون بر اساس آن توافق وجود دارد و بار ایدیولوژیک و ارزشی ندارد. اما اگر به خانمی گفته شود «آیا شما بدحجاب هستید» او پاسخ مثبت نمیدهد چون به احتمال زیاد به لحاظ تنوع و رنگ و مد آن پوشش را انتخاب کرده و اگر خارج از نگاه پلیس و حکومت بیحجاب باشد آن مقدار حجاب را که به خاطر حکومت و پلیس انتخاب کرده کافی میداند و زیر بار توصیف با کلمۀ منفی «بد» نمیرود.
از این رو میتوان پرسید برخی در خارج از ایران چرا اصرار دارند آنچه را که «بد» نمیدانند ذیل عنوان «بد» تعریف کنند؟!
۳. میتوان حدس زد در این تعریف و نه الزاما در عمل پوشش غالب زنان یعنی همین دختران وزنان که در مترو و مغازهها و نه ادارات و مدرسه ها میبینیم به رسمیت شناخته شده و تنها بخش واقعا تحریکآمیز یا آن دسته که به عمد می خواهند باورنداشتن خود را نشان دهند مصداق «بدحجاب» دانسته و از این منظر وزیر کشور حرف درستی زده است.
چند سال پیش مدیر یک رستوران مشهور در تهران برای خلاص شدن از تذکرات مربوط به حجاب زنان از پلیس خواست مأمور زن بگمارد. در طول یک سال می دیدم که سخت گیری های او به مرور کمتر می شود چون همه را نمی توانست از سر میز به بیرون راه نمایی کند و اواخر تنها نظاره گر بود یا سراغ آن ده درصد می رفت.
سخن وزیر کشور را می توان به منزلۀ نوعی نگاه عرفی و بر پایۀ سبک زندگی هم دانست.
از نگاه خانم چادری مانتو کافی نیست و خانم مانتویی به سبک و سیاق یونیفورم های اداری طبعا مانتوهای رنگی را مصداق بدحجابی می داند و همین طور می توان نسبت ها را بازگفت.
بر اساس آنچه در سریال های تلویزیونی و حتی در خانه می بینیم قطعا شمار زنان بدحجاب بسیار بیشتر از ۱۰ درصد است اما بر اساس تصاویر همین خانم های بازیگر در شبکه های اجتماعی که بی حجاب هم ظاهر نمی شوند همین ده درصد است و اصل داستان بر سر کلمه «بد حجاب» است.
تصور کنید دخترجوانی که مدرسه و دانشگاه نمی رود و تلویزیون ایران را هم نگاه نمی کند و اهل سیاست و پی گیری بحث های اجتماعی هم نیست و خانواده هم بر او سخت نمی گیرد و پاک و عفیف هم هست اما تظاهر دینی چندانی ندارد چه پوششی دارد؟ می توان حدس زد شلوار جینی به پا میکند و با مانتویی کوتاه یا جلو باز و روسری بلندی که هر جا لازم باشد بیش از مو را می پوشاند با بخشی از مو که بیرون افتاده است.
تصور یا تصویر غالب این است. او مشکلی با اصل حجاب ندارد. بلکه این سبک لباس میپوشد به همان دلیل که از فلان عطر استفاده می کند و اگر به او گفته شود بدحجاب چه بسا تعجب کند و نپذیرد. دختر مذهبی هم پیداست با چه پوششی خارج می شود و چه بسا با هم دوست هم باشند اما همان گونه که مردی با محاسن از مشاهده دوست ریش تراشیده تعجب نمیکند آنان نیز چه بسا تعجب نکنند.
اعلام ده درصد بد حجاب را میتوان به این معنی دانست که ده درصد زیر بار حداقل ها هم نمیروند یا عمدی در کارشان است. با این منطق وزیر درست میگوید.
تعجب از منتقدان در هر دو سوست. مخالفان حجاب اجباری توقع داشتند بگوید ۹۰ درصد بدحجاب هستند؟ در این صورت عدد ۹۰ درصد نوعی هنجار را تعریف نمیکرد که با اطلاق «بد» سازگار نباشد؟
موافقان حجاب اجباری چه؟ آیا آنان هم انتظار داشتند وزیر بگوید ۹۰ درصد بد حجاب اند؟
در آن صورت اصل مسأله لوث نمی شد؟ فیدل کاسترو رهبر فقید کوبا در نشست سران آمریکای لاتین که غالبا به کشورهای صنعتی بدهکار بودند این پرسش را طرح کرد چند کشور بالای فلان میلیارد دلار بدهی دارند؟ بایستند. اکثر جمعیت برخاستند. کاسترو گفت: شما دیگر بدهکار به حساب نمی آیید. شریک شان هستید!
حجاب شرعی مشخص است. بد و خوب و شل و کم ندارد. اما حکومت هم اجباری را در نظر گرفته که مثل دستمزد یا ساعت کار نمی تواند حداکثری باشد و باید حداقلی باشد.
وزیر کشور از جنبۀ شرعی سخن نگفته و از حداقلی گفته که ۹۰ درصد رعایت می کنند. منتها حداقل دهۀ ۶۰ یک موضوع بود و حداقل دهۀ ۹۰ موضوعی دیگر و آقای رحمانی فضلی احتمالا همین را مد نظر داشته است.
در یک کلاس ۲۰ نفری اگر معلم به ۵ نفر نمره ۴ بدهد مدیر شاید اولیا را هم بخواهد. اما اگر از ۲۰ نفر به ۱۹ نفر نمره ۴ بدهد مدیر اولیا را نمی خواهد به معلم می گوید این چه وضع درس دادن و امتحان گرفتن است؟
نکته عجیب قضیه همین جاست. یک عده دوست دارند آقای رحمانی فضلی به اغلب نمره ۴ بدهد!
این سخنِ عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در حاشیۀ یکصد و بیست و سومین جلسۀ شورای اجتماعی که به موضوع «حجاب و عفاف» اختصاص داشته با واکنشهای متفاوت در داخل و حتی برخی رسانههای فارسی زبان خارج از کشور روبه رو شده است:
– دستۀ اول برخورد طعنهآمیزی داشتهاند و بی آنکه علامت تعجب بگذارند یا در حاشیۀ آن تحلیل و تفسیر ارایه کنند، تصاویری انتخاب کردهاند که نشان میدهد حجاب حداکثری مورد نظر یا تبلیغ حکومت را اکثریت رعایت نمیکنند.
– دستۀ دوم موضوع را به مسؤولیت آقای وزیر و وضعیت خاص او ارتباط میدهند. از این نظر که از یک طرف صبغه و سابقۀ او اصولگرایی است اما وزیر و عضو دولت اعتدالگراست و هوای هر دو را باید داشته باشد. خاصه این که رأی زنان به آقای روحانی پررنگ بوده است.
– دیدگاه یا دستۀ سوم کسانی هستند که معتقدند آمارهای رسمی را نباید چندان جدی گرفت. مثلا میتوان پرسید منظور از بررسی «تمام دستگاه ها»این است که تمام دستگاهها آمار گرفتهاند یا از تمام دستگاهها آمار گرفته شده است؟ یا منظور از دستگاهها ادارات است و پوشش خانم های کارمند یا نوع حجاب ارباب رجوع؟
یا منظور کمتر از ۱۰ درصد چقدر است؟ ۹.۹۹ درصد یا کمتر؟
از سوی دیگر این نوع گزارشدهی را می توان برای جلب اطمینان خاطر و به سبک و سیاق سَلَف ایشان جناب علی محمد بشارتی در ۲۴ سال قبل دانست.
آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری وقت در خاطرۀ مربوط به روز شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۷۴ مینویسد:
«آقای علی محمد بشارتی وزیر کشور تلفنی اطلاع داد اکثریت نیرومند مردم تهران، داوطلبانه آنتنهای ماهواره را برداشتهاند.»
وقتی وزیر کشور دولت هاشمی ۲۴ سال پیش می تواند از «اکثریت نیرومند»ی سخن بگوید که «داوطلبانه»، « آنتنهای ماهواره» را برداشتهاند وزیر کشور دولت روحانی هم میتواند از « اکثریت نیرومند»ی بگوید که «بد حجاب» نیستند.
این اشارات اما به معنی آن نیست که نویسندۀ این سطور با گزینه های بالا موافق است. بلکه اتفاقا می توان نشانههای دیگری از آن دید:
۱. وقتی وزیر کشور میگوید بررسی ها از ۱۰ درصد حکایت میکند به این معنی هم می تواند باشد که در عرصه عمومی به حداقل ها رضایت دادهاند و نوعی توافق نسبی حاصل آمده است.
مثل وقتی که یک نهاد رسمی دربارۀ اشتغال و بیکاری آمار تهیه می کند بیکار به کسی نمیگوید که در هفته ۴۴ ساعت کار نمی کند و مشمول بیمۀ تأمین اجتماعی هم نیست. اگر حداقل ۲ تا ۴ ساعت در هفته کار کند و بابت آن مزد بگیرد نیز در آمار بیکاران تعریف نمیشود.
در این فقره هم تعریف خود از بدحجاب را به شکلی تقلیل دادهاند که اکثر دختران جوان و بانوان طبقه متوسط را دربرنگیرد وعملا سبک زندگی و پوشش آنان را به رسمیت بشناسد. روزگاری جوراب سفید و مانتوی بالای زانو و شال قرمز هم از مصادیق بدحجابی یا شُل حجابی یا کم حجابی بود اما حالا نیست. بنابر این مصادیق را محدودتر کرده اند.
۲. اگر کسی بیکار باشد و از او بپرسید بیکار هستید یا نه، بر شما خُرده نمی گیرد که چرا برای من لفظ بیکار را به کار بردید؟ چون بر اساس آن توافق وجود دارد و بار ایدیولوژیک و ارزشی ندارد. اما اگر به خانمی گفته شود «آیا شما بدحجاب هستید» او پاسخ مثبت نمیدهد چون به احتمال زیاد به لحاظ تنوع و رنگ و مد آن پوشش را انتخاب کرده و اگر خارج از نگاه پلیس و حکومت بیحجاب باشد آن مقدار حجاب را که به خاطر حکومت و پلیس انتخاب کرده کافی میداند و زیر بار توصیف با کلمۀ منفی «بد» نمیرود.
از این رو میتوان پرسید برخی در خارج از ایران چرا اصرار دارند آنچه را که «بد» نمیدانند ذیل عنوان «بد» تعریف کنند؟!
۳. میتوان حدس زد در این تعریف و نه الزاما در عمل پوشش غالب زنان یعنی همین دختران وزنان که در مترو و مغازهها و نه ادارات و مدرسه ها میبینیم به رسمیت شناخته شده و تنها بخش واقعا تحریکآمیز یا آن دسته که به عمد می خواهند باورنداشتن خود را نشان دهند مصداق «بدحجاب» دانسته و از این منظر وزیر کشور حرف درستی زده است.
چند سال پیش مدیر یک رستوران مشهور در تهران برای خلاص شدن از تذکرات مربوط به حجاب زنان از پلیس خواست مأمور زن بگمارد. در طول یک سال می دیدم که سخت گیری های او به مرور کمتر می شود چون همه را نمی توانست از سر میز به بیرون راه نمایی کند و اواخر تنها نظاره گر بود یا سراغ آن ده درصد می رفت.
سخن وزیر کشور را می توان به منزلۀ نوعی نگاه عرفی و بر پایۀ سبک زندگی هم دانست.
از نگاه خانم چادری مانتو کافی نیست و خانم مانتویی به سبک و سیاق یونیفورم های اداری طبعا مانتوهای رنگی را مصداق بدحجابی می داند و همین طور می توان نسبت ها را بازگفت.
بر اساس آنچه در سریال های تلویزیونی و حتی در خانه می بینیم قطعا شمار زنان بدحجاب بسیار بیشتر از ۱۰ درصد است اما بر اساس تصاویر همین خانم های بازیگر در شبکه های اجتماعی که بی حجاب هم ظاهر نمی شوند همین ده درصد است و اصل داستان بر سر کلمه «بد حجاب» است.
تصور کنید دخترجوانی که مدرسه و دانشگاه نمی رود و تلویزیون ایران را هم نگاه نمی کند و اهل سیاست و پی گیری بحث های اجتماعی هم نیست و خانواده هم بر او سخت نمی گیرد و پاک و عفیف هم هست اما تظاهر دینی چندانی ندارد چه پوششی دارد؟ می توان حدس زد شلوار جینی به پا میکند و با مانتویی کوتاه یا جلو باز و روسری بلندی که هر جا لازم باشد بیش از مو را می پوشاند با بخشی از مو که بیرون افتاده است.
تصور یا تصویر غالب این است. او مشکلی با اصل حجاب ندارد. بلکه این سبک لباس میپوشد به همان دلیل که از فلان عطر استفاده می کند و اگر به او گفته شود بدحجاب چه بسا تعجب کند و نپذیرد. دختر مذهبی هم پیداست با چه پوششی خارج می شود و چه بسا با هم دوست هم باشند اما همان گونه که مردی با محاسن از مشاهده دوست ریش تراشیده تعجب نمیکند آنان نیز چه بسا تعجب نکنند.
اعلام ده درصد بد حجاب را میتوان به این معنی دانست که ده درصد زیر بار حداقل ها هم نمیروند یا عمدی در کارشان است. با این منطق وزیر درست میگوید.
تعجب از منتقدان در هر دو سوست. مخالفان حجاب اجباری توقع داشتند بگوید ۹۰ درصد بدحجاب هستند؟ در این صورت عدد ۹۰ درصد نوعی هنجار را تعریف نمیکرد که با اطلاق «بد» سازگار نباشد؟
موافقان حجاب اجباری چه؟ آیا آنان هم انتظار داشتند وزیر بگوید ۹۰ درصد بد حجاب اند؟
در آن صورت اصل مسأله لوث نمی شد؟ فیدل کاسترو رهبر فقید کوبا در نشست سران آمریکای لاتین که غالبا به کشورهای صنعتی بدهکار بودند این پرسش را طرح کرد چند کشور بالای فلان میلیارد دلار بدهی دارند؟ بایستند. اکثر جمعیت برخاستند. کاسترو گفت: شما دیگر بدهکار به حساب نمی آیید. شریک شان هستید!
حجاب شرعی مشخص است. بد و خوب و شل و کم ندارد. اما حکومت هم اجباری را در نظر گرفته که مثل دستمزد یا ساعت کار نمی تواند حداکثری باشد و باید حداقلی باشد.
وزیر کشور از جنبۀ شرعی سخن نگفته و از حداقلی گفته که ۹۰ درصد رعایت می کنند. منتها حداقل دهۀ ۶۰ یک موضوع بود و حداقل دهۀ ۹۰ موضوعی دیگر و آقای رحمانی فضلی احتمالا همین را مد نظر داشته است.
در یک کلاس ۲۰ نفری اگر معلم به ۵ نفر نمره ۴ بدهد مدیر شاید اولیا را هم بخواهد. اما اگر از ۲۰ نفر به ۱۹ نفر نمره ۴ بدهد مدیر اولیا را نمی خواهد به معلم می گوید این چه وضع درس دادن و امتحان گرفتن است؟
نکته عجیب قضیه همین جاست. یک عده دوست دارند آقای رحمانی فضلی به اغلب نمره ۴ بدهد!