به گزارش عصرایران، “استیو اینسکیپ” خبرنگار رادیو ملی آمریکا گزارش خود را با مصاحبه با “امیر محبیان” روزنامهنگار و تحلیلگر محافظه کار در تهران آغاز کرده . محبیان در پاسخ به سوال این خبرنگار آمریکایی درباره ” در آستانه فروپاشی بودن ایران” گفته است: چنین فکر نمیکند و وضعیت اقتصادی در ایران هر چند خوب نیست اما آن قدر هم بد نیست که کشنده باشد.”
“استیو اینسکیپ” با ذکر این مقدمه و اظهارات محبیان مینویسد:
ایالات متحده امیدوار است که کمپین “فشار حداکثری” که پس از خروج رئیس جمهور ترامپ از توافق هستهای ایران (برجام) آغاز شده است، تهران را وادار کند که سیاست خارجی خود را در مناطقی چون لبنان، سوریه و یمن تغییر دهد. اما محبیان میگوید: چرا باید جمهوری اسلامی ایران چنین کاری کند؟
به راحتی میتوان تحلیل “محبیان” را به عنوان یک نگاه ایرانی بیارتباط با واقعیت جاری، رد کرد. با این حال هفت روز حضور ما در ایران و مصاحبه با دهها نفر در تهران و اطراف آن در این ماه، حداقل در وضعیت حاضر شواهدی برای تایید “اعتماد به نفس” موجود در دیدگاه محبیان، ارائه میدهد.
تهران، شهری با وسعتی بزرگ و جمعیتی بیش از ۱۴ میلیون نفر، پر جنب و جوش به نظر میرسد. فروشگاهها به خوبی در دسترس هستند، اگرچه قیمتها به دلیل تورم بالا رفتهاند. فروشگاهها و رستورانهای جدید حتی اگر همیشه پر از مشتری نباشند، اما همچنان دایر هستند. ساختمانهای جدید حتی اگر پیشرفت برخی از آنها کند بوده است در دست ساخت هستند. دوشنبه عصر هفته گذشته ، شب قبل از تعطیلات ، سه ساعت طول کشید تا وسیله نقلیه حامل ما حدود ۱۰ مایل در سطح شهر حرکت کند. دلیل این ازدحام و شلوغی مسافرت مردم به دلیل تعطیلات به سمت ویلاهایشان در اطراف تهران و روستاهای آبا و اجدادیشان با اتومبیلهای شخصیشان بود. خیابانهای تهران زیر بار ترافیک اتومبیل در حال خفه شدن بود.
در نزدیکی میدان تجریش تهران، وارد بازار گوشت شدیم. مدیر این بازار گفت: قیمت گوشت گوساله در مدت زمان کوتاهی سه برابر شده است. هزینههای او همراه با قیمتهای فروش وی افزایش یافته است، بنابراین سودآوری او کاهش یافته است. او گفت که خانواده وی نسلها در این تجارت بودهاند و او هرگز چنین شرایط سخت و ناپایداری را ندیده است. او دو سال گذشته را “فاجعه” خواند. با این حال، ما در یک بازار کاملاً تازه ساخت قرار داشتیم. خانواده این مدیر بازاری، فقط همین چند ماه پیش این شعبه جدید خود را افتتاح کرده بودند. ظاهراً بحران اقتصادی موجود در ایران موجب متوقف ماندن کار آنها نشده است.
چگونه اقتصاد ایران همچنان توانسته در مواجهه با تحریمهای ویرانگر ایالات متحده دوام بیاورد و کارکرد خود را حفظ کند؟ بخشی از جواب این است که هنوز برای دیدن تاثیرات کامل تحریم های آمریکا زود است. دولت آمریکا بیش از یک سال قبل تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرد، اما احتمالاً این تحریمها همچنان به مدت زمان بیشتری دوام بیاورند و تاثیرگذار باشند. دوره ریاست جمهوری ترامپ یک سال و نیم دیگر به طول میانجامد و او به دنبال انتخاب شدن مجدد است. حتی اگر او انتخاب نشود، جانشین بعدی او ممکن است به این راحتیها از ابزار تحریم دست نکشد.
اما دلیل دیگر درباره سرپا ماندن اقتصاد ایران علیرغم تحریمهای آمریکا را باید در برخوردار بودن اقتصاد ایران از مزایای دیگر به جز نفت دانست. ایران کشور بزرگی است، با بیش از ۸۰ میلیون جمعیت، که بسیاری از آنها بسیار تحصیل کرده هستند. اقتصاد ایران نسبت به برخی دیگر از کشورهای (همسایه) متنوعتر است. با حرکت به سمت غرب پایتخت، مجموعه کارخانجات خودرویی را دیدیم که تاسیسات کارخانهای آنها مایلها درازا داشتند. ایران دارای صنعت و تاریخ غنی کشاورزی نیز هست و ایران از لحاظ تاریخی یک کشور بازرگانی است که چندین سال تجربه فرار از تحریمها را دارد.
در طول دهه ۱۹۹۰ ، ایالات متحده و سایر کشورها تحریمهایی را علیه همسایه نفتخیز غربی ایران، یعنی “عراق” اعمال کردند. این کشور در مقایسه با ایران بسیار کوچکتر است و اقتصاد کوچکتری داشت و در زمان صدام حسین، نسخه افراطی یک حکومت استبدادی تک نفره داشت. با این حال، تحریمها هرگز حکومت صدام را ساقط نکرد، و سقوط صدام با حمله نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۳ محقق شد. در مقایسه با عراق، منطقی است که به این نتیجه برسیم که اقتصاد ایران حریف قدرتری در برابر تحریمهای آمریکاست.
با سه زن در یک کافه در شهر کرج مصاحبه کردیم. در اوایل صحبت، یکی از آنها درباره مشکل ایجاد شدن برایش به خاطر مصاحبه با ما شوخی کرد، سپس او ناگهان بدون اینکه از حکومت ایران دفاع کند- موضوع مصاحبه را به سمت مسایل و مشکلات داخلی در ایالات متحده آمریکا تغییر داد. دوستش فاطمه به کمک او آمد و از من پرسید چرا در حالی که ایالات متحده مشکلات خاص خود مانند نژادپرستی دارد، من به پیگیری مسایل و مشکلات ایران علاقهمند شدهام.
در مصاحبهها ، ما دلایل دیگری نیز برای نگرانی رهبران ایران شنیدیم. سه زن این کافه گفتند که دانشجوی رشته حقوق هستند. یکی گفت که او به خاطر جذابیت فرصت دفاع از متهم، جذب این رشته شده است. با این حال ، هر سه با هم توافق داشتند که فساد حتی در داخل قوه قضاییه هم رخنه کرده است. سوء مدیریت و فساد در سالهای اخیر چنان گسترده شده که مقامات و رهبران سیاسی مجبور شدهاند اجازه بحث عمومی درباره آن را بدهند.
در پارکی در کرج ، با خانواده بزرگی روبرو شدیم که برای پیک نیک بساط پهن کرده بودند. در نگاه اول، آنها یک خانواده طبقه متوسط و مرفه بودند، لباسهای رنگی به تن داشته و دارای فرزندان سالم بودند و از نوشیدنی دوغ ایرانی در یک بعد از ظهر عالی لذت میبردند. این خانواده برای تعطیلات و فرار از گرمای شدید جنوب ایران، که در آن زندگی میکردند، به کرج آمده بودند.
با این وجود تنها چند دقیقه مکالمه طول کشید که نشان دهد که سعادت ظاهری آنها،شکننده است. دو نفر از این جمع، برادرانی بودند که گفتند ۹ ماه پیش تجارت واردات و صادرات خود را از دست دادهاند. یکی دیگر از اقوام، زن مطلقهای بود که به عنوان آرایشگر برای تامین مخارج خود و دخترش کار میکرد. او فکر نمیکرد که بتواند همچنان در ایران دوام بیاورد و به دنبال این بود که بفهمد چگونه میتواند خود را به آلمان برساند.
یکی از اعضای این جمع خانوادگی که نامش “امیر” بود گفت که خانواده آنها به دو اردوگاه “طرفداران غرب” و ” میهن پرستان” تقسیم شدهاند. او گفت طرفداران غرب در اندیشه فرار از ایران هستند در حالی که او و میهن پرستان مصمم به ماندن در ایران هستند.
مریم یکی دیگر از اعضای این خانواده با دیدگاه امیر مخالف است. او گفت که به اروپا رفته است و افزود اگر بیشتر بدانید ما را از این طریق تقسیم نمیکنید و تنها دلیل این نوع تقسیمبندی، و کمبود اطلاعات از داخل ایران، این است که ما آزادی بیان نداریم.
در ایران آزادی بیان (به سبک کشورهای غربی) وجود ندارد،اما با توجه به همه فشارهایی که بر ایرانیان وارد میشود، آنها راههایی برای ابراز و بیان نظراتشان پیدا میکنند.