یاغی ! قسمت دهم سریال نبود گروگانگیری مخاطب بود …

طنز تلخ این است که سریالی درباره کُشتی و فضای جوانمردی، مرام و آزادگی در آن ساخته شود اما در پخش سریال با مخاطب چنین برخوردی صورت گیرد، فقط برای بهره بردن بیشتر!

یاغی ! قسمت دهم سریال نبود گروگانگیری مخاطب بود ...

عصر ایران ؛ نهال موسوی – از شب گذشته که قسمت دهم سریال یاغی را دیده ام تا الان تمام ذهنم درگیر این قضیه است که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دلیل این همه بی توجهی به مخاطب چیست؟ چرا تا این حد خودخواهی در سازندگان سریال یاغی وجود دارد؟ آیا برخورد این گونه توهین به مخاطب نیست؟ چرا پلتفرم سفارش دهنده و پخش کننده سریال یاغی چنین بی توجه است؟ آیا نظارت کیفی وجود ندارد؟ آیا همه چیز فقط بر این معیار است که هر چه بیشتر سریال کش یابد؟

زمان تمام قسمت دهم یاغی یک ساعت است از این یک ساعت ۶ دقیقه تیتراژ ابتدایی و انتهایی است و از ۵۴ دقیقه باقیمانده ۴۶ دقیقه آن در یک موقعیت ثابت و ایستا می‌گذرد. موقعیت تردید و دودلی جاوید برای اسید پاشی به صورت همسر بهمن (طلا) به دستور شیما (همسر سابق بهمن) و گفتن یا نگفتن آن به بهمن!

به این ۴۶ دقیقه می توان ۱۲ دقیقه از قسمت قبل (نهم) را هم اضافه کرد که از زمان این درخواست اسیدپاشی شیما تا زمان افشا آن توسط جاوید برای بهمن، طلا و رحمت (برادر بهمن) حدود یک ساعت (۵۸ دقیقه) طول می‌کشد.

جاوید یاغی

درست است که چنین تصمیمی برای جاوید بسیار مهم و سرنوشت ساز است ولی با کش دادن آن و غرق ساختن شخصیت و تماشاگر در مجموعه تصاویری از سرگردانی و گیجی (برای یک ساعت) این اهمیت پر رنگتر نمی‌شود!

واقعا شاید به نوعی یک رکورد در عرصه سریال سازی و فیلم سازی جهان باشد که یک شخصیت یک ساعت تمام در یک موقعیت ایستا نمایشی باشد و مدام بر دور خودش بچرخد که چه باید کرد؟ در خانه خودش، پشت بام خانه دوستانش، در سالن کشتی، در خیابان، در حین مسابقه و … در تمام این یک ساعت مدام فکر کند که چه باید بکند یا نکند و …

جدای از اینکه از منظر منطق دراماتیک سریال هم برای شخصیت جاوید از اساس چنین دست و پا زدنی قابل قبول نیست. او بچه یک محله خاص (لیانگ شان پو) است و از یک جایی آمده است که نسبت به چنین اتفاقات ناموسی عکس العمل نشان خواهد داد. او دوستانش را جمع می کند و به فکر آزادسازی خواهرش خواهد افتاد (همانطور که عشقش را از بیمارستان فراری داد).

او اهل مرام ، معرفت و جوانمردی است حتی اگر خواهرش هم اسیر یک زن هیولا باشد جاوید نامرد و قدر نشناس نیست و … پس از اساس این فرض اشتباه است و جواید به دلیل روحیاتش هر چه زودتر به استاد ، مربی و نجات دهنده زندگیش همه چیز را خواهد گفت.

او برخورد بهمن را با آدمهای مختلف (اسی قلک ، علی گرگین و …) دیده است و می‌داند که چه توانایی دارد و طبیعتا می‌داند که از زیر دست این آدم قسر در نخواهد رفت پس امکان ندارد این همه مدت به این قضیه فکرذ کند و با خود درگیر باشد منطق حکم می کند هر چه سریعتر او را از نقشه شومی که درآن قرارر گرفته است مطلع کند.

اسی قلک و علی گرگین

اگر حتی جاوید به دلیل جوانی یا عشق به خواهرش درگیر تناقض فکری و مشکل در تصمیم گیری شود شاید برای یک لحظه کوتاه باشد اما قطعا او می‌داند که با اسید پاشی به صورت طلا نه تنها مشکلی از او حل نخواهد شد بلکه از تمام زندگی ساقط می‌شود.

پس در واقع بر اساس آنچه سریال تا به الان ساخته است، این فرض و احتمال شک و تردید جاوید از اساس غلط است و اگر باشد هم برای یک لحظه بسیار کوتاه است نه برای یک ساعت (تقریبا معادل یک قسمت از سریال).

این فرضیات بدیهی را چرا فیلمنامه نویسان و کارگردان خودشان فراموش کرده اند جای تعجب دارد!

بحث تعلیق در فیلم و سریال و ترغیب و جذب مخاطب یک پایه اساسی مجموعه‌های نمایشی است، قطعا همه سازندگان فیلم و سریال سعی دارند از این امکان استفاده کنند ولی این مدل برخورد که در سریال یاغی شاهد هستیم دیگر تعلیق نیست بلکه اسمش گروگان گرفتن مخاطب است.

مخاطب تا به این نقطه از سریال را دنبال کرده است و به جای اینکه ادامه داستان را ببیند به ورطه ای می افتد که نمی داند باید چه کند و برای اطلاع از نتیجه اتفاقات مجبور است که بنشیند، ببیند و زجر بکشد که مدام موقعیتی چون “دودلی و تردید جاوید” را در مکان های مختلف و با آدمهای مختلف دوباره شود و هیچ اتفاقی هم رخ ندهد. درجا زدن و دور خود چرخیدن.

در سینما از قدیم الایام این اصطلاح “گروگان گیری مخاطب” یا “سو استفاده از احساسات مخاطب” باب بوده است. این قضیه در فیلم‌های ملودرام هندی بسیار مرسوم بود. آن هم بر این شکل است که یک قضیه، اتفاق یا پدیده‌ای را برای مخاطبت مهم کن و به جای آنکه مخاطب را از نتیجه آن آگاه سازی کند به دلایل و ترفندهای مختلف جواب را مدام عقب بنداز. دقیقا کاری که سریال یاغی به بدترین شکل ممکن در دو قسمت اخیر انجام داده است.

شاید مشکل از این است که در سیستم سریال سازی کشور ما همه چیز بر مدار زمان و تعداد قسمتها می‌چرخد و بر این اساس پول پرداخت می‌شود. طبیعتا امکان دارد سازندگان سریال به این لغزش بیافتند که از هر طریقی شده زمان سریال را بیشتر کنند.

بهمن + جاوید

حال پرسش‌ها این است آیا این قضیه فرقی دارد با اینکه به مشتری جنس تقلبی ارائه دهید؟ آیا خود سازندگان و تدوین‌گر و کارگردان و نویسندگان سریال چنین خبطی را قابل دفاع می‌دانند؟

آیا پلتفرم برای حفظ شان و جایگاه خودش و از دست ندادن اعتماد مخاطبان، نسبت به چنین اتفاقی نباید هیچ واکنشی نشان دهد؟ آیا باید هر بلایی که دلمان خواست سر مخاطب آورد؟
هیچ مخالفتی با چنین به گروگان گرفتن مخاطبان وجود نداشت؟ از نویسندگان سریال، تدوینگر، کارگردان و تهیه کننده گرفته تا مدیران پلتفرم سازنده و پخش کننده سریال؟ هیچ کس، هیچ مشکلی در این قضیه نمی بینید؟ پس بگذار صریح بگویم:
در جهان امروز و با توجه به گسترش ارتباطات و در دسترس بودن انواع و اقسام سریال های خارجی ، رویکردی مانند آنچه در یاغی شاهد هستیم کاملا از دور خارج است و حوصله سر بر و به گونه‌ای غش در معامله.

طنز تلخ این است که سریالی درباره کُشتی و فضا جوانمردی، مرام و آزادگی در آن ساخته شود اما در پخش سریال با مخاطب چنین برحوردی صورت گیرد، فقط برای بهره بردن بیشتر !

نظرات بسته شده است.