ماموران گشت ارشاد یک مرد را مقابل چشم همسر و فرزند 10 ماهه اش با تیر زند و رفتند!!

خطاب به فرمانده پلیس در پی حادثه پارک پردیسان: سردار! نیروهای تحت امرتان آموزش هم می بینند؟؟

ماجرای برخوردهای خشونت بار پلیس با مردم، از کتک زدن و گاز اشک آور تا تیراندازی به یک شهروند در پارک پردیسان تهران !!

 

پایکاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: به خوبی می دانیم که وظیفه پلیس ، برقراری نظم و امنیت در جامعه است. و در این میان برخورد با مخلان نظم و آرامش جامعه از کارهای مختص به پلیس است. پلیس بد، بی تفاوت و حتی قانون شکن و درگیر فساد، حتماً نمی تواند در یک جامعه، برقرار کننده امنیت باشد. در ایران اسلامی ما پلیس یا بهتر بگوییم مجموعه بسیار بزرگ نیروی انتظامی در طول این سالها تلاش کرده است تا با تمام قدرت، امنیت را در همه جای کشور برقرار کند. از پرجمعیت ترین استان کشور یعنی تهران، تا مرزهای نا امن شرقی و غربی، پلیس مقتدرانه در همه جا حضور دارد.  همانگونه که می دانیم در مشکلات و حوادث بعنوان حامی آسیب دیدگان و مظلومان در کنارشان می ایستد، و در برخورد با هنجارشکنان، سارقان و متخلفان تمام توان خود را به کار گرفته است و با اقتدار در این عرصه حضور دارد.

خطاب به فرمانده پلیس در پی حادثه پارک پردیسان: سردار! نیروهای تحت امرتان آموزش هم می بینند؟؟

درست به اندازه وسعت کشور و دایره فعالیت های این سازمان انتظامی، نیروی نظامی و کادر اداری برای مدیریت پلیس نیاز است. و مسلماً کنترل، پالایش و  نظارت بر جمعیت بالای چنین سازمانی سخت است. نه فقط در ایران، در همه جای دنیا در کنار پلیس های خوب و فداکار که جان خود را در راه مردم می دهند، پلیس بد هم هست. دست کم بنده که در لباس خدمت سربازی، در یکی از کلانتری های تهران خدمت کرده ام به خوبی می دانم که پلیس بودن چه شغل پر خظر و سختی است. پلیس خوب و با شرافت کم نداریم. اما من پلیس بد هم دیده ام. پلیس رشوه بگیر یا منفعت طلب، پلیس سوء استفاده گر از شرایط لباس و…. . پس عملاً باید قبول کنیم در هرجایی ممکن است افراد بد هم باشند و نباید بد بودن چند نفر را به کل سازمان عریض و طویلی چون نیروی انتظامی نسبت داد.  باید این را بدانید که بازرسی نیروی انتظامی همواره تلاش کرده که این عناصر را از سازمان خارج کند و چندین سال است که حلقه کنترل و نظارت را تنگ تر کرده اند. تا به موازات افزایش شفافیت و سلامت در پلیس، اعتبار و اقتدار آن هم در انظار عمومی بالاتر برود.

با همه این تعاریف، اما پرسشی که از سردار فرماندهی محترم نیروی انتظامی دارم این است؛ با توجه به افزایش خشونت در رفتار و قانون شکنی های برخی از مامورین، آیا نیروهای تحت امرتان آموزش هم می بینند؟ منظورم آموزشهای نظامی دوران دانشکده ای نیست؟ در اینکه پلیس باید کار نظامی بلد باشد شکی نیست! منظور آموزش های روانشناختی اجتماعی محور است. آیا مامورین شما آموزش رفتار با مردم را بلدند؟ آیا از نظر روانشناسی توجیه هستند که در شرایط مختلف چگونه باید برخورد کنند؟ از ابتدای سال جدید مدام فیلم های برخورد خشونت بار مامورین تحت امر شما در فضای مجازی منتشر می شود که مردم را کتک می زنند، گاز اشک آور می زنند و حالا هم که مستقیم و به دلیل اثبات نشده ای  در محیط عمومی  و جلوی چشم مادر و فرزند ۱۰ ماهه و احتمالا کودکان دیگری تیراندازی هم می کنند. اگر این شهروند به خاطر یک مساله عادی کشته می شد، چه کسی مسئولیت قبول می کرد؟ قتل به چه جرمی؟؟

در این چند وقت مدام با خودم فکر می کنم که اگر فیلمی ضبط نشده بود، و اگر فضای مجازی وجود نداشت، مامور پلیس شما در شهریار، چنین رفتاری را چند بار دیگر و با چند نفر تکرار می‌کرد؟؟ به خوبی می دانم که پلیس در مواجهه با افراد متخلف کار سختی را پیش رو دارد. در چندین گشت پلیس در زمان خدمت، با خلافکاران حتی مسلح مواجه شده ام. شرایط سخت و التهاب آور و مسئولیت سنگین افسر پلیس برای حفظ جان نیروها و افراد حاضر در صحنه را به خوبی درک کرده ام. اینکه پلیس باید اقتدار داشته باشد، باید بتواند مقابل خطرات احتمالی مسلح باشد و دهها دلیل منطقی و قانونی دیگر را قبول داشته و می پذیرم. اما شما هم بپذیرید که رفتار پرسنل شما بخصوص در موارد برخوردهای اجتماعی مانند گشت ارشاد بسیار ضعیف و نشان دهنده عدم آموزش پیگیرانه است. ممکن است بگویید در هزاران برخورد ۱۰ برخوردش به خشونت کشیده می شود. اجازه بدهید نپذیریم. اینگونه برخوردهای قهرآمیز و خشن در شأن نظام اسلامی نیست و حتی یک موردش هم زیاد است. قطعاً دستگیری و حتی محاکمه دختر هراسانی که بخاطر حجاب متوقف شده است و دست به خشونت زده است، تاثیر مثبتی بر روی او و حتی بینندگان آن صحنه نخواهد داشت. و ماحصل  ادامه برخورد با او می شود فیلمهای منتشر شده ای که پلیس را خشونت طلب نشان می دهد! فکر نمی کنم شناسایی و دعوت فرد خاطی در زمانی دیگر و در یک شرایط بهتر برای صحبت و حتی تفهیم اتهام، با وجود پیشرفت تکنولوژی کار سختی باشد. گرفتن شماره ملی و یا شماره تماس می تواند موضوع را در لحظه ختم به خیر کند و بعدتر با صحبت یک فرد موجه و کارشناس با وی صد هزاربار بیشتر تاثیر می گذارد.

بگذارید مثالی بزنم. سال ۹۲ مقابل مچتمع بوستان پونک ماشین گشت ارشاد شما دو دختر جوان دانشجو را متوقف کرد. خدا را گواه می گیرم که ساده ترین نوع پوشش و کمترین آرایش را داشتند. اما مامور مردی که آنجا ایستاده بود، علیرغم میل باطنی خانمهای مامور، اصرار به بردن آن دو دختر کرد! خانمهای جوان به دلیل داشتن امتحان در دانشگاه مقاومت کردند. برخی از شهروندان هم اعتراض کردند و از بردن آنها ممانعت کردند. احساس می کنم مامورتان فردی خودخواه و پر از عقده های درونی بود که نتنها در صدد آرام کردن اوضاع برنیامد بلکه تلاش کرد جو را متشنج کند. حتی همسر یکی از شهیدان جنگ تحمیلی که آنجا حضور داشت و در دفاع از آن دختران برای پا در میانی، جلو رفته بود را بدترین الفاظ به عقب راند و حرفهای ناموسی بدی به ایشان نسبت داد. اگر آن سالها اینترنت و تلفن همراه به خوبی امروز بود و تصویری ثبت میشد، باور کنید که بدترین صحنه ای بود که  به ضرر نظام و پلیس تا همین امروز در دنیا و رسانه های معاند پخش می شد. لجاجت مامور پلیس تا حدی پیش رفت که ون با دختران حرکت کرد و مردم که به دنبال ممانعت از بردن دختران بودند درب ون را کندند.نمی دانم سرنوشت آن دو دختر چه شد. اما می دانم که هنوز هم آن صحنه های بد در ذهن همه افرادی که در آن مکان حضور داشته اند باقی مانده است. چهره بد ساخته شده از پلیس در یک لحظه ثبت می شود و سالیان سال در اذهان می ماند. اگر آن مامور فرد مدری بود و بلد بود که چگونه شرایط را مدیریت کند، هرگز آن صحنه اتفاق نمی افتاد. امروز هم همینگونه است. چه می شود که سنت خوب امر به معروف با بی تدبیری یک مامور پلیس، به ریختن خون یک انسان بدل می شود؟ کسی هست که مامورین پلیس را امر به معروف کند؟ مکانیزمی هست که صبر ماموران را محک بزند و سپس اسلحه به دستشان بدهد؟ بد حجابی آیا در قانون حکم تیراندازی دارد؟

با احترام به تمامی تلاشها و از خودگذشتگی های پلیس در کشور، اما عیبها و نقاط ضعف  پلیس این روزها بیشتر نمایان شده است. و این برای یک نیروی خادم در نظام اسلامی که بر پایه عدالت گستری و عدل بنا نهاده شده است، خیلی بد است.  هراسی از بیان این مطالب ندارم. خوبش را می گویم و تشکر می کنم.دش را بدون هیچ واهمه ای می گویم. ما به عنوان یک رسانه همیشه طرفدار پلیس هستیم و رفتار فاطعانه نیروی انتظامی در برخورد با اوباش و  بر هم زنندگان نظم جامعه را شایسته تقدیر می دانیم .اما بیان مشکلات در این سازمان را وظیفه خود می دانیم تا پلیس همواره به دنبال اصلاح ضعف ها و بهتر شدن باشد. چراکه بازتاب برخی رفتارهای منفی، بدون شک باعث می شود که جامعه دیگر پلیس را امین خود نداند و بدا به حال ما اگر روزی مردم از پلیس بیشتر بترسند تا از خلافکاران و قانون شکنان!

به نظر می رسد با وجود افزایش این روند، دیگر برخورد قاطعانه با مامورین متخلف کافی نباشد. پلیس باید اول از هر چیز این حوادث را واکاوی و رفتار خشن برخی از مامورین خود را رمز گشایی و ریشه یابی کند و در اولین فرصت، در چارچوب آموزش های درون سازمانی خود، مباحث روانشناختی و رفتاری را مطابق با علم روز برای همه نیروهای خود بازتعریف و در اولویت قرار دهد.

سردار! به خوبی از شرایط نا متعادل جامعه در مسائل اقتصادی و مشکلات زندگی که بر روح و روان همه اثر گذاشته است، آگاهید. تمامی نهادها و سازمانها باید برای گذار از این شرایط، در کنار مردم باشند و گاهی در مقابل تلخی های ناخواسته جامعه صبوری پیشه کنند. همانگونه که مردم با این شرایط مدارا می کنند و در کنار نظام و آرمانهای آن ایستاده اند. خشونت و اسلحه کار را بر همه ما سخت می کند.

والسلام

نظرات بسته شده است.