موضوع انشاء: تابستان خود را چگونه گذرانده اید؟؟

میخواهم من هم به گردن استکبار و دشمنان کشور بیاندازم.میخواهم بگویم تحریم های ناجوانمردانه را ببین که چه کرده اند. اما وجدانم آرام نمی گیرد.بلایی که مسئولان و خود ما مردم بر اثر نا آگاهی و بی تدبیری بر سر این کشور آورده ایم کمتر از تحریم و دشمنی نیست. پایگاه خبری رسا نشر-شبنم حاجی […]

میخواهم من هم به گردن استکبار و دشمنان کشور بیاندازم.میخواهم بگویم تحریم های ناجوانمردانه را ببین که چه کرده اند. اما وجدانم آرام نمی گیرد.بلایی که مسئولان و خود ما مردم بر اثر نا آگاهی و بی تدبیری بر سر این کشور آورده ایم کمتر از تحریم و دشمنی نیست.

پایگاه خبری رسا نشر-شبنم حاجی اسفندیاری :اگر همین الان به دوران کودکی باز می گشتم و در ابتدای مهر ماه معلم از من میخواست انشایی با عنوان “تابستان خود را چگونه گذرانده اید ؟” بنویسم، قطعا می نوشتم امسال تابستان، بدترین تابستان عمر من بود و به ما خیلی بد گذشت. چراکه به دلیل مشکلات فراوان اقتصادی نتوانستیم به مسافرت برویم. حتی در هیچ کلاسی نتوانستم ثبت نام کنم. چرا که به دلیل افزایش قیمت دلار و تاثیر آن بر روی همه چیز پدر و مادرم توان پرداخت شهریه ها را نداشتند. ما به طور معمول هر ما یک بار به بیرون و تفریح خانوادگی می رفتیم . آن هم به لطف گرانی و نداشتن پول از برنامه ما حذف شد. تنها دلخوشی ما این بود که در منزل زیر باد کولر بنشینیم و برنامه های تلویزیونی ببینیم و یا اینکه در اینترنت و شبکه های اجتماعی سرمان را گرم کنیم که آن هم با بی تدبیری مسئولین با قطعی برق مواجه شدیم و در گرمای تابستان ۱۳۹۷ کباب شدیم و دلمان سوخت … راستی همین قطعی های مکرر برق باعث شد کارخانه ای که پدرم در آن کار می کرد نیز نتواند محصولاتش را به موقع تولید و تحویل دهد. از اینرو قرعه تعدیل نیرو به نام پدر بخت برگشته ما خورد و او هم خانه نشین شده است. روزها را بدنبال کار می گردد و شب ها دور آگهی های روزنامه را خط قرمز می کشد. خدا را شکر که من در آخر سال تحصیلی یک خودکار قرمز خریده بودم تا پدر بتواند دور آگهی را با یک رنگ دیگر خط بکشد که فردا شانس بیشتری برای پیدا کردن کار داشته باشد…

شب ها مادرم از زمان های گذشته و اوایل انقلاب تعریف می کند. همچون حس و حال این روزهای ما خاطرات او نیز تلخ است. برای همین است که گاهی لابلای خاطره هایش چشمانش سرخ می شود و از گوشه چشمانش قطرات اشک جاری می شود.می گفت هر روز به دنبال نفت و کپسول گاز ساعتها در صف می ایستاده. در سرما و گرما و به تنهایی مایحتاج زندگی را فراهم می کرده است. چراکه پدر در جبهه بود و مادر باید برای خانه پدری هم می کرده است. می گفت بارها و بارها در یک روز برق قطع می شد. می گفت ساعت ها در صف طولانی نان می ایستاد و می گفت …
این را می دانم که نباید ناشکر بود و زحمات و تلاش مسئولان را نباید نادیده گرفت. اما این روزها واقعا حال هیچکس خوب نیست. مشکلات اقتصادی و معیشتی خود کم نبود که این قطعی های مکرر برق هم به آن افزوده شد. در این شرایط حساس که باید امید در جامعه پر رنگ تر از گذشته باشد خیلی از کسب و کارها در ورطه نابودی قرار گرفته اند. کمبود آب شرب در خیلی از شهرها تا مرز بحران پیش رفته است و برای اولین بار در این دوران سی ساله زندگی ام، با چشم خویش اعتراض هموطنانم را برای نداشتن آب و مشکلات معیشتی  می بینم.
میخواهم من هم به گردن استکبار و دشمنان کشور بیاندازم.میخواهم بگویم تحریم های ناجوانمردانه را ببین که چه کرده اند. اما وجدانم آرام نمی گیرد.بلایی که مسئولان و خود ما مردم بر اثر نا آگاهی و بی تدبیری بر سر این کشور آورده ایم کمتر از تحریم و دشمنی نیست. ما مردمی هستیم که لایق مَثَلی هستیم که می گوید “وقتی تابستونت بود، فکر زمستونت نبود؟؟” نه! در اصراف و هدر دادن سرمایه های ملی بشدت لایق رتبه ی اولیم و در آن بالاها جا خوش کرده ایم. می گوییم مشکل برق داریم و برخی بانک ها بصورت ۲۴ ساعته چراغ هایشان و تابلوهایشان روشن است. می گوییم مشکل آب داریم و هنوز همسایه ما با شلنگ آب کوچه را جارو می کند. راستش را بخواهید از ماست که بر ماست! . من با آن مسئول و دولتمردی که در زیر باد کولر گازی نشسته و از یک سال گذشته فکر امروز نبوده و با وجود اینکه می دانسته بحران آب داریم و گرما هم بیداد خواهد کرد، تنها جدول زمانبندی برق را تنظیم کرده کاری ندارم.بقولی به فارسی خیلی سخت بگویم.ما خیلی وقت است که از بعضی از شماها نا امید شده ایم. اما همسایه ی عزیز، همشهری و هموطن، در این دوران سخت و پر از مشکل که هر روز به آن اضافه می شود اگر من  و شما به هم رحم نکنیم ، توقعی نمی شود از غریبه ها داشت. برای خاکمان و مردمانش دلمان بسوزد. برای فردای فرزندان این دیار دل نگران باشیم. نه فقط امروز و فردا، بلکه برای همیشه درست مصرف کنیم. یکدیگر را دوست بداریم و هرگاه خواستیم از آب، برق و گاز استفاده کنیم یادمان باشد هموطنی در کیلومترها آنطرف تر ممکن است در مشکل باشد.و چشمش به من و شما …
این بود انشای من
شبنم حاجی اسفندیاری

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.