دلنوشته آنا نعمتی/ هر لحظه خودت باش ، تابو خیال است و بشکن و خودت را در آغوش بگیر”
بازیگر فیلمهای “برف روی شیروانی داغ” و “زن دوم” در صفحه شخصی خود در اینستاگرام عکسی را منتشر کرد و نوشت: “سالها میگذرد ، چشم بر هم میزنی ، زمانها در هم ادغام میشود .گاهی به عکسی که نگاه میکنم ، از خودم میپرسم آن زمان خاص در کجا سیر میکردم ، نگاهم به زندگی و خودم و اطرافم چه بوده ! آرزو هایم چه بوده ! اهدافی که دنبال میکردم ! دوستانم آن زمان چه کسانی بودند ؟ آیا هنوز هم هستند ؟ آیا آن زمان همه چیز درست و بجا و سر جای خودش بود ! چقدر خوشحال و راضی بودم …
اول از همه جواب ها از ایگو ی عزیز شروع به تراوش کردن میکنه ، الان کجا و ان زمان کجا ، خیلی عمیق تر و اگاه تر شدی و… کمی بعد تر چیزهای دیگر به یاد میآیند ، ضمیر_ناخودآگاه صدایش در میاید ، غم ها ، شادی ها ، سختی ها ، موفقیت ها و خاطرات را مرور میکنی . میدانی که چه میگویم ؟! گاهی خنده بر لبانت و گاهی اشکی بر چشم .
سکوت میکنم ، عمیق تر ، دنبال چیزی میردم ، صدای یا حسی انگار خفه شده ، نادیده گرفته شده ..
خود ، اری خودم ، خودی که مدام برای تایٔید دیگران و جامعه کنار زده شد ، نادیده گرفته شد و، خودی که از ترس قضاوت های فردی و اجتماعی محکوم به دیده نشدن و انزوا شد .
خودم ، کودکی که در درونم یکدفعه ادای ادمهای بزرگ را در آورد برای چه ؟ برای کجا ؟ آیا برای خوشحالی خودش یا دیگرانی که میآیند و میروند و اغلب هم نمیمانند .
وای چقدر زیباست این لحظه که آگاه میشوی که هر آنچه بوده ، گذشته ، هست ، درست و بجا و به وقتش بوده. آن رویدادها ، آناهیتا ی الان را ساختند.
هر انسانی هر شرایط و هر موقعییت در زندگی من قدمی بزرگ در مسیر تکامل من بوده و هست ، معجزه پیدا کردن خودم
شادی خودم ، دوست داشته شدن خودم ، عشق به خودم ، توجه به خودم ..غرق شدن در خودم ، پیدا کردن ناشناخته های خودم ، وقت گذراندن با خودم ،
دوستی با خودم ….و تو میدانی که من چه میگویم …
تمرین برای خود بودن ، بهترین ِ خودم بودن ، شدن
هر لحظه خودت باش ، تابو خیال است و بشکن و خودت را در آغوش بگیر”