استاد شجریان صدای تاریخ، فرهنگ، ادب و جامعه ایران شد
متن این پیام تسلیت به شرح زیر است:
به نام خدا
درگذشت استاد محمدرضا شجریان اسطوره هنر و موسیقی ملی ایران جامعه ایران را سیاهپوش و سوگوار ساخت.
شجریان، برخلاف آن چه این روزها میگویند، فقط یک آوازخوان نبود و برخلاف آن چه گروهی دیگر میگویند، یک مبارز سیاسی نبود. شجریان فراتر از خوانندگی و سیاستمداری، هنرمندی ملی بود که در اوج ابتذال در موسیقی دهههای چهل و پنجاه پرچمدار احیای موسیقی ملی ایران شد و با وقوع انقلاب اسلامی ایران به موج خروشان ملت علیه سلطنت پیوست.
هنرمندی که از مکتب پدری متدین و قاری قرآن برخاست، سرودهای میهنی خواند و برکنار از چپرویهای روزگار، از دل سنت موسیقی ایرانی گوشههای آوازی بسیاری را احیا و اصلاح کرد. شجریان سنتگرا نبود اما سنتستیز هم نبود، او از دل سنت هنر ایران، تجدد و تحولی را بنیان گذاشت که میتوان آن را موسیقی ملی ایران خواند.
در دهه شصت این نوای جادویی «شجریان»ها بود که در کنار اجتهادات فقهی نوین، آوای هنر اصیل ایرانی را تا خانههای متدینترین ایرانیان برد. بسیاری از متدینین با صدای ربنای شجریان با موسیقی آشتی کردند.
از سوی دیگر، بدون شک استقلال شخصیتی و سیاسی شجریان در دوری گزیدن از احزاب و جناح های سیاسی به او حریت و شخصیتی ملی و فراتر از این جناح و آن جناح میداد. شجریان هرگز در کنار هیچ جناح سیاسی قرار نگرفت اما تا آخر عمر خود را “خاک پای ملت ایران” میدانست.
او به عنوان هنرمندی اصیل فقط آوازخوان نبود، در انتخاب اشعار و ارائه آثار ذوق ادبی را با شرایط زمانه و احوال جامعه را در هم میآمیخت و چنین بود که “صدای ایران” شد: صدای تاریخ و فرهنگ و ادب و جامعه ایران.
شجریان فرهنگ اسلامی و فرهنگ ایرانی را در عرض هم قرار نمیداد، در طول هم میدید؛ همچنان که موسیقی ملی ایران ریشه در تلاوت قرآن و سنت روضهخوانی و دیگر هنرهای آئینی دارد و شجریان نیز از همین جا آغاز کرد و دین و هنر، عرفان و موسیقی را در یک بستر قرار داد. خلق شاهکاری همچون “ربنا” نماد این آمیزش مبارک بود.
شجریان نماد هنرمندی در بستر فرهنگ ایرانی- اسلامی است. آن زمان که برخی روشنفکران به موسیقی ایرانی توهین میکردند و حرمت بزرگان ادب فارسی، چون حکیم ابوالقاسم فردوسی را با تفاسیر مادی از فردوسی و حافظ هتک میکردند، شجریان از زبان و ادب و هنر فارسی به عنوان میراث ملی ایران دفاعی جانانه میکرد.
او صدای حافظ و سعدی را از فراز اعصار با صدای خوش و نفس گرم به گوش جوانان و نوجوانان رساند و به تبعیت از ایشان البته در عالم سیاست هم رند و درویش بود؛ نه وارد حاکمیت شد و نه سودای اپوزیسیون شدن داشت.
همین رندی مانع از مصادره شجریان به سود هیچ جناح و جریان سیاسی میشود. دفاع او از آزادی و آزادیخواهی مطلق و عاری از جانبداری حزبی و شخصی بود. شجریان از معدود هنرمندان معاصر ایران بود که از ظاهر هنر عبور کرد و به باطن هنر که دفاع از آزادی و اخلاق و انسان بود رسید.
وصیت او برای بازگشت به خراسان و خاکسپاری در سایه حکیم توس پیامی بزرگ برای کسانی است که هزاران هزار کیلومتر دور از وطن، “ترانه وطن -وطن” میخوانند! شجریان همه عمر در ایران ماند و برای ایران خواند. از این خاک بود و در این خاک ماند و در این خاک شد. صدای شجریان هرگز فراموش نمیشود که این فقط صداست که میماند.
کارگزاران سازندگی ایران با تسلیت این سوگ ملی به همه هنرمندان و شاگردان و خانواده استاد شجریان به خصوص هنرمند جوان و گرامی استاد همایون شجریان آرزو میکند این راه؛ هنر اصیل ایران زمین هرگز بیرهرو نماند. چنان که هزار سال پس از فردوسی خاک توس همچنان هنرپرور است…