اغلب طلاقهایی که صورت میگیرد، در شرایط عصبانیت است که فرد احساس میکند پایان زندگی رسیده است و چارهای جز طلاق ندارد و اکثر این افراد به دلیل اینکه عجولانه تصمیم به طلاق میگیرند و بدون فکر منطقی این اقدام را عملی میکنند، بعد از مدت کوتاهی احساس پشیمانی میکنند، اما نمیدانند چطور شرایط را مهیا کنند تا به زندگی بازگردند.
تصمیم به طلاقهای آنی و بدون نظر منطقی به حدی در جامعه چالشبرانگیز است که زمینه را برای انواع آسیبهای اجتماعی از جمله فروپاشی خانواده مهیا میسازد.
طلاق باید با فکر و اصولی منطقی پیش برود و زمانی که زن و مرد به این نتیجه قطعی میرسند که این زندگی به صلاحشان نیست، باید تصمیم به این عمل بزرگ بگیرند، زیرا طلاق آنی و پشیمانی از جدایی به مراتب مخربتر از طلاق منطقی و معقول است.
این افراد نهتنها در خانواده، بلکه در محیط اجتماعی بزرگتر نیز دچار چالش و آسیب میشوند.
پشیمانی بعد از طلاق
دکتر ابراهیم اندرخوورا، جامعهشناس و مدرس دانشگاه میگوید: طلاق به عنوان یک آسیب جدی و یک تصمیم بزرگ پرهزینه چه از بعد مادی و چه از بعد معنوی برای هر دو طرف یک زندگی مشترک و در برخی موارد فرزندان و خانوادهها همواره مورد توجه تحلیلگران و صاحبنظران فرهنگی و اجتماعی بوده است. طلاق به هر دلیلی چه منطقی یا غیرمنطقی یک چالش اجتماعی است که در برخی موارد برای پیشگیری از شکلگیری هزینههای بیشتر، افراد مسائل و مشکلات آن را به جان خریده و برای آن اقدام میکنند. یکی از مسائلی که در موارد قابل ملاحظهای از طلاقها مشاهده میشود، پشیمانی پس از طلاق است که افراد پس از پی بردن به اشتباهات فردی یا خانوادگی راه را برای برگشتن به زندگی عادی دشوار میبینند.
اگر این پشیمانی از سوی مردان باشد و آسیب به زنان جدی باشد، احتمال بازگشت موفق کمتر از شرایطی است که زمان تصمیم به بازگشت به زندگی دارند که این هم ریشه در تفاوتهای رفتاری مرتبط با جنسیت دارد.
دکتر اندرخورا ادامه میدهد: زنان و مشکلاتشان و خاطرات تلخ و اتفاقات گذشته را عموما بسیار دشوار فراموش کرده و متاسفانه در بیشتر موارد درگیر گذشته خود هستند و این در حالی است که مردان عموما درگیر آینده بوده و از طریق شرطیسازی و ارائه عملکرد مثبت میتوان آنان را به زندگی برگرداند. طلاق موضوع جدیتر از ازدواج است و لذا اتخاذ تصمیمات منطقی و آگاهانه همراه با صبر و شکیبایی امری الزامی برای گرفتن چنین تصمیماتی است.
جداییهایی که با محور هیجانات و احساسات گذرا و منطقی و بر مبنای اتفاقات کوتاهمدت شکل میگیرد، معمولا پشیمانی و حرمان را به همراه میآورد. آمادهسازی فرزندان از سوی خانواده در نیمه دوم مرحله زندگی فرزندان یعنی ۱۵ تا ۲۰ سالگی برای اینکه جوانان جدای از نوع جنسیت الگوی مناسب و عقلانی را برای ازدواج داشته باشند، انتخاب مناسب و آگاهانه همسر با توجه به اولویتهای پذیرفته شده فردی، اجتماعی و روانی آغاز زندگی با محوریت تربیت به معنای قوه قضاوت مثبت نسبت به خود و دیگران، وفاداری به معنای تقسیم شادیها و لذتهای زندگی باشد.
صداقت فاکتوری است که به معنای ضرورت پرهیز از دروغ و فریبکاری مطرح میشود و نیز عشق به معنای یک اندیشه و نگرش متعالی برای رسیدن به مقام انسانی و در نهایت کسب لذتهای حلال در زندگی مشترک که اصول پنجگانه یک زندگی سالم و موفق به شمار میرود، داشتن مهارتهای لازم برای مدیریت و مقابله با مشکلات و بحرانهای زندگی، داشتن یک برنامه مناسب برای شکلگیری تربیت و هدایت فرزند همه و همه مسائلی هستند که در زندگی مشترک برای رسیدن به خوشبختی باید آن را فراهم کنیم.
نداشتن بلوغ اجتماعی
وی در ادامه بیان میکند: از این رو این اتفاق مهم یعنی بلوغ اجتماعی و پذیرش مسوولیتهای خود و دیگران، بنابراین پشیمانی در برخی موارد به واسطه احساس گناه فرد در خطا یا خطاهایی است که در زندگی مشترک از او سرزده است و گاهی به واسطه تصمیمات ناپخته و ناسنجیدهای است که خود یا با مشارکت دیگران گرفته است. متاسفانه در بسیاری از موارد آسیبهای مرتبط با طلاق و جدایی سالها فرد را آزار و هزینه و تاوان سنگینی را از این بابت پرداخت میکند و در برخی موارد بهرغم تلاشهای جدی برای جبران این اشتباه مشکلات حل نشده باقی خواهد ماند.
قضاوتهای نامعقول اجتماعی
این مدرس دانشگاه در ادامه تصریح میکند: لذا بهانههایی چون حضور فرزندان جایگاه اجتماعی فردی و اجتماعی، شرایط سخت و دشوار اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، به هم ریختگی و… پس از طلاق تنها آسیب را جدیتر و سنگینتر میکند.
همین موضوع است که اهمیت اتخاذ تصمیم مناسب و صحیح برای جدایی و طلاق را ویژه میکند. نقش خانواده، افکار و نگرش یا قضاوت اجتماعی، میزان مهارت و آگاهی از زندگی مشترک، توانایی و قدرت تصمیمگیری و انتخاب راهحل مناسب از جمله مسائلی هستند که در پیشگیری از طلاق اثربخش است. بهرهمندی از ظرفیتها و تواناییهای متخصصان حوزه خانواده بویژه مشاوران و روانشناسان در حوزههای مختلف اثربخشی تصمیمات را افزایش داده و احتمال پشیمانی و حرمان را در افراد کاهش میدهد و این یعنی بهترین تصمیم ممکن در شرایط خاص، از این رو باید در زندگی افراد یاد بگیرند که گاهی اوقات و در شرایط خاص، طلاق خود تنها راه ممکن برای جذب زندگی کردن است.
دکتر اندرخورا، جامعهشناس در پایان خاطرنشان میکند: متاسفانه چون زشتی و هزینه سنگین طلاق در جامعه رنگ باخته، یعنی تغییر نگرش اجتماعی شکل گرفته است، آمار طلاق عاطفی و طلاق رسمی بر مبنای احساسات که معمولا به صورت توافقی رخ میدهد، افزایش یافته است و این یعنی یک نگرانی جدی برای جامعه، از این رو نباید فراموش کرد که فرهنگ خانواده و فراگیری مهارتهای مرتبط با آن اکتسابی است، یعنی باید برای فراگیری آن و کسب مهارتهای لازم تلاش کرد و مراقب رفتارها، عادات و حالتهای زندگی مشترک خود بود، زیرا تحولپذیری در خلقیات نظام خانواده موجب پویایی و رشد اعضای آن را فراهم میآورد. جامعه نیز الزاما برای حمایت از این افراد باید چارهای بیندیشد و شاید بهترین راهکار تغییر و تاثیر مثبت بر افکار عمومی در خصوص ویژگیهای زندگی مشترک، فواید و ظرفیتهای بالقوه آن است. فراموش نشود بعد از طلاق راه برای بازگشت دوباره و ساختن بسیار دشوار است، لذا قبل از اقدام به جدایی باید به آینده فکر کرد و با داشتن یک برنامه منطقی و آگاهانه قدم برداشت.
منبع: رکنا